مقالات آموزشی

 

 

 

مشاورین حاضر در کلینیک
آتنا سادات میررجائی
آزاده امیر
فاطمه قانعی مطلق
میترا ضیایی عاقل
مریم مرواریدی
عطیه تقوی
محمدرضا سعیدی
محمد حسین سلمانیان
مینا شعبان زاده
هانیه میر
سمیه قاصری
حسین چم حیدری
جانان محبوبی
سمانه خمسه ای
محمدرضا ودادمفرد
سعیده باقری
سارا خواجه افضلی
طیبه صابر
محمدرضا صنم یار
سیما سیفی
شناسایی تعارضات همسران در زندگی مشترک
3-زوج 2-نامزدی و عقدشناسایی تعارضات همسران در زندگی مشترک
ارسال شده در تاریخ: 21 تیر 1392

حل تعارضات زناشویی یکی از آرزوهای مشاوران خانواده است. اگر بپذیریم که هیچ زندگی مشترکی بدون تعارضات قابل تصور نیست، آن گاه می توانیم خود را از فشار چرایی به وجود آمدن مشکل برهانیم و در عوض به حل آن فکر کنیم. همه ما در زندگی کم و بیش شاهد مشاجره بین پدر و مادر بوده ایم و یا خود به عنوان والدین گاهی با همسرمان مشاجره کرده ایم. حتما شنیده اید که قدیمی ها می گفتند دعوا، نمک زندگی است. شاید منظور آن ها این بوده است که هیچ زندگی بدون دعوا نمی شود. اما موضوع این است که اگر این دعواها یا تعارضات در زندگی مشترک حل نشود، دیگر نه نمک زندگی بلکه سمی مهلک خواهد بود که اساس آن را به خطر خواهد انداخت. از این رو حل این تعارضات که مایه اصلی اختلاف در زندگی مشترک است، هم و غم مشاوران و کارشناسان خانواده می باشد و هرچه در این زمینه تلاش شود باز کم است. خوشبختانه با پیشرفت علم مشاوره و آشنایی نسبی مردم با مشاوره ها، استفاده از تکنیک های مختلف برای حل مشکلات زناشویی رواج پیدا کرده است. کتاب های زیادی در این زمینه چاپ می شود و الگوهای مختلفی برای کمک به زوج ها ارائه می شود. صفحه خانواده و سلامت که همواره تلاش کرده است در عرصه اطلاع رسانی و بالا بردن فرهنگ عمومی جامعه و معرفی بهترین ها به عموم مردم پیشتاز باشد، قصد دارد مشکلات خانوادگی، تعارضات زناشویی و مسائلی از این دست را که جزو بدیهی ترین مشکلات در یک خانواده است، به شیوه های گوناگون بازشکافی کند و نظر کارشناسان مختلف را در این باره جویا شود. حل تعارضات زناشویی با استفاده از شیوه واقعیت درمانی که زیرمجموعه نظریه انتخاب است، امکان پذیر است. برای دانستن چگونگی حل و بازشکافی تعارضات زناشویی، پای صحبت های دکتر علی پژوهنده مشاور و روان شناس نشستیم.

تعارضات خانوادگی، چرا؟

وی به اهمیت ۵نیاز اساسی انسان که با او زاده می شود و مبنا و سرچشمه رفتارهای اوست، اشاره می کند و می گوید: نیاز به آزادی، قدرت، بقا، سرگرمی، عشق و نحوه تامین آن و شدت و ضعف آن ها در ذهن هر یک از ما تصاویری را به وجود می آورد. به عنوان مثال درباره نیاز به عشق، تصویری از همسر ایده آل در ذهن خود داریم از او توقع برآورده شدن این نیاز را داریم. این تصویر و تصاویری از این دست در دنیای کیفی یا آرمانی ما جا می گیرد. دنیایی که با دنیای واقعی تفاوت دارد. در دنیای آرمانی تصاویر خودمان و چیزهایی را که دوست داریم، می گذاریم اما در دنیای واقعی زندگی می کنیم. یک زوج که عاشق همدیگر می شوند و با هم ازدواج می کنند، در واقع مشابه همسر ایده آل خود در دنیای آرمانی را پیدا کرده اند. اما نباید رفع نیاز به عشق تنها دلیل ازدواج ۲نفر باشد زیرا زوج ها در زندگی مشترک ممکن است ازجانب دیگر نیازهای اساسی خود با همسرشان دچار تعارض شوند. مثلا اگر در نیاز به آزادی و دیگری در نیاز به قدرت هم خوانی نداشته باشند، هر یک برای رفع نیاز خود به طرف مقابل فشار می آورند و از این جا تعارضات شروع می شود. آن ها کم کم از تصویری که در دنیای آرمانی خود از همسرشان داشته اند، فاصله می گیرند و به همین دلیل است که زوج ها گاه به یکدیگر می گویند: «تو با آن چیزی که من فکر می کردم، خیلی فاصله داری.»

البته نباید شدت و ضعف نیازهای مختلف را در انسان ها فراموش کرد. زوج ها باید در علاقه به نیازهای مختلف با یکدیگر هم خوانی داشته باشند. زوج ایده آل، زوجی است که نیاز به قدرت و آزادی اش پایین باشد، نیاز به بقا و سرگرمی درحد متوسط و هر دو به عشق و تعلق خاطر نیاز بیشتری داشته باشند. انتظار می رود چنین زوجی با هم کمترین تعارض را داشته باشند.دکتر پژوهنده با پیوند این موضوع به مشاوره پیش از ازدواج تاکید می کند: اگر طی مشاوره پیش از ازدواج زوج ها با نیازها و دنیای آرمانی یکدیگر آشنا شوند، بهتر سعی می کنند به ایده آل هایی که همسرشان می خواهد، نزدیک شوند. آن ها این شانس را پیدا می کنند که به ایده آل های همسرشان فکر کنند و در مسیر یک زندگی شاد و موفق گام بردارند.

توجه به تصاویر دنیای آرمانی و تعارضاتی که با دنیای واقعی در زندگی یک فرد دارد، می تواند زمینه ساز یک سری مشکلات کوچک و بزرگ برای او شود. به عبارتی تعارض یعنی فاصله گرفتن دنیای کیفی از دنیای واقعی. زوج ها درچنین شرایطی در واقع از برآورده نشدن یکی از پنج نیاز اساسی خود و فاصله گرفتن همسر از تصویری که در دنیای آرمانی داشتند، گلایه مند می شوند.

۴اشتباه مهلک

اولین نشانه های شادمان نبودن در زندگی مشترک زمانی بروز پیدا می کند که زوج ها، چهار اشتباه مهلک را انجام دهند؛ اول این که: همسرم را مجبور به انجام کاری که دوست ندارد، می کنم دوم این که: همسرم من را مجبور به کاری که دوست ندارم، می کند؛ سوم این که: خودم مجبورم کاری را که دوست ندارم، انجام دهم و چهارم این که: هر دو در حال مجبور کردن همدیگر به کاری که دوست نداریم، هستیم. آقایی را در نظر آورید که بدون مشورت با همسر اما در حضور او با خانواده خودش قرار مسافرت می گذارد. همسر آقا که از عادات منفی مثل غر زدن، انتقاد کردن و غیره استفاده می کند، شروع به اعتراض می کند و همین قضیه به یک معضل جدی در زندگی آن ها تبدیل می شود. در واقع آقا می خواهد همسرش را به انجام کاری که دوست ندارد، مجبور کند. پس از مشاوره مشخص می شود که خود آقا هم در واقع مجبور به پذیرش قرار مسافرت شده است. در واقع خودش را به انجام مسافرت مجبور کرده است و سپس همسرش را. می بینید که مجبور شدن به انجام کاری چطور می تواند شادمانی را از زندگی مشترک بگیرد و یک اجبار ساده به یک مشکل بزرگ تبدیل شود.

۵سوال اساسی

طبق نظریه انتخاب، تلاش درمانگر این است که مشکل را ریشه یابی کند، هدف زوج ها را از آمدن به مشاوره دریابد و توانایی آن ها را برای برطرف کردن مشکل از زبان خودشان بشنود. این سوال و جواب کوتاه و مختصر مسیر حل مشکل را بسیار ساده می کند و تا حدود زیادی راه را برای درمانگر راحت می کند. اولین سوال این است که آیا می خواهید به بهبود روابطتان کمک کنید. پاسخ آن ها باعث می شود، درمانگر یک قدم دیگر به جلو بردارد. اکثر زوج ها می گویند، می خواهیم روابطمان بهبود پیدا کند.

سوال دوم این است که هر کدام از ما چه کسی را می توانیم کنترل کنیم؟ حتی زوج ها به شدت کنترل گر پاسخ می دهند خودمان؛ اما وقتی می پرسیم پس چرا برای همسرتان محدودیت ایجاد می کنید، نمی دانند. زیرا فقط به احساسات خود واقف هستند و از نیازهای اساسی خود بی خبرند. ممکن است برخی تصور کنند کنترل خوبی روی همسر و فرزندانشان دارند اما بی گمان دچار سوء تفاهم شده اند زیرا همسر و فرزندان یک فرد کنترل گر خودشان تصمیم گرفته اند برای برآورده شدن یکی از نیازها چنین رفتار کنند.بنابراین ما مشکل زوج ها را به هم نسبت نمی دهیم. آن ها متوجه می شوند که خودشان مسئولیت رفتارهایشان را به عهده دارند. سپس آن ها باید مشکل شان را در چند جمله و بدون اشاره به گذشته و مشکلاتی که داشته اند، بگویند. دکتر پژوهنده تاکید می کند: در نظریه انتخاب حل مشکل به گذشته ربط ندارد، بنابراین گذشته و اتفاقاتی که رخ داده است، اهمیتی ندارد و حال حاضر مهم است. پاسخ به این سوال برای زوج هایی که اختلافات زیادی با هم دارند و خود را آماده کرده اند تا از اختلاف نظرهای دیرینه خود سخن بگویند، بسیار سخت است. آن ها گذشته را پیش چشم می آورند و حال را نمی بینند، اکثر آن ها شوکه می شوند و می گویند، نمی توانیم در چند جمله بگوییم. بیان مختصر مشکل به آن ها کمک می کند، حس خوبی داشته باشند و احساس کنند مشکل بزرگی ندارند زیرا در چند جمله خلاصه شده است. شوک بعدی با سوال چهارم زوج ها وارد می شود. وقتی از آن ها پرسیده می شود آیا می توانید یک یا ۲ویژگی مثبت رابطه تان را بگویید. این سوال باعث می شود حس بد ناشی از طرح مشکل از بین برود و آن ها تلاش کنند مثبت فکر کنند. گاهی زوج ها برای پاسخ مکث زیادی می کنند و بعضی که دچار تحریف شناختی موسوم به تعمیم بیش از حد هستند، بلافاصله می گویند: «زندگی ما هیچ نکته مثبتی ندارد» یا «هیچ چیز این زندگی من را راضی نمی کند» در حالی که این طرز تفکر فقط به ناامیدی و یاس و دلمردگی در زندگی مشترک می انجامد. اما به هر حال به اصرار درمانگر به وجوه مثبت زندگی فکر می کنند.

به عنوان آخرین سوال درمانگر می پرسد، هر کدام از شما اگر بخواهید کاری را در هفته آینده انجام دهید که زندگی تان را ۵درصد بهتر کند، آن کار چیست؟ پاسخ به این سوال بسیار مهم است زوج ها باید ۲کاری که حتما انجام می دهند و برای آن ها امکان پذیر است، ذکر کنند و فارغ از واکنش همسر فقط به انجام آن فکر کنند. وقتی زوج ها تصمیم می گیرند کاری بکنند یعنی می خواهند خودشان را کنترل کنند. ذکر این سوالات و طرح این شیوه درمانگری به این مفهوم نیست که تمام مشکلات ارتباطی زن و شوهر در یک جلسه مشاوره قابل حل است. نباید انتظار داشت حتی با یک تا ۲جلسه مشاوره، تمام تعارضات زناشویی را حل کرد بلکه زوج ها نیاز به تمرین و تکرار دارند. آموزش درباره نیازها، دیدگاه های همسر و شرح عادت های منفی و مثبت موثر در رابطه، از دیگر اقدامات درمانگر طبق نظریه انتخاب است.

کمک به زوج ها به چه قیمتی

پاسخ های غیرقابل پیش بینی همیشه وجود دارد؛ اما شیوه برخورد درمانگر با آن ها این است که درمانگر از سوال اول شروع می کند و با پاسخ آن ها ادامه می دهد. اگر فردی در پاسخ به این سوال که آیا می خواهید به بهبود روابط تان کمک کنید، بگوید به شرطی که همسرم دست از فلان رفتار بردارد یا تغییر رفتار بدهد درمانگر از آن ها قول می گیرد فقط با کنترل خودشان، می توانند شاهد حل شدن مشکلاتشان باشند. اگر زوجی متقاعد نشدند باید به مشاوره حقوقی مراجعه کنند. وقتی زوجی از نداشتن عشق و محبت بین یکدیگر و یا از وجود نفرت و کینه در روابطشان صحبت می کنند، مشاور کاری نمی تواند بکند. به عبارت دیگر طبق این نظریه، ادامه زندگی به هر قیمتی مثل دیگر نظریه ها مردود است. گاهی زوج ها برای حفظ سلامت روانی خود و فرزندان باید طلاق بگیرند. زوج درمانگر مشهوری مثل آرنولد لازاروس که سابقه ۵۰سال زوج درمانی داشت، توصیه می کرد اگر می بینید زوجی نمی توانند با هم زندگی کنند و هیچ علاقه ای به ادامه زندگی ندارند و تنها برای بچه ها دارند ادامه زندگی می دهند، باید به آن ها گفت به خاطر بچه ها از هم جدا شوید زیرا فرزندان این خانواده ها دچار مشکلات ارتباطی و روانی شدیدی می شوند. طبق تحقیقات بچه هایی که در خانواده های پرتنش زندگی می کنند، از نظر سلامت جسمی و روانی از دیگر همسالان خود عقب تر هستند.

 

تاریخ آخرین ویرایش: 17 مرداد 1392 - 10:55:54
اقدام کننده: پشتیبان
تعداد مشاهده: 3024