افرادي که مناسب ازدواج هستند طبيعتاً براي ازدواج با هر فردي مناسب نيستند. به جز مناسب بودن فرد،لازم است تناسب و مناسبت بين فردي نيز در ميان باشد تا ازدواج موفقي صورت گيرد. مهمترین موارد نامناسب بينفردي يا نامناسب بودن دو نفر به قرار زير است:
1 ـ تفاوت سني زياد با يکديگر
تفاوت سني زياد بين زن و شوهر ميتواند براي هر دو نفر مشكلات جدي ايجاد كند. البته معمولاً در اوايل ازدواج اين مشكلات چندان زياد به نظر نميرسد، اما پس از گذشت چند سال به طور جدي خود را نشان خواهند داد.
تفاوت سني در سنين پايينتر مشكلات بيشتري را ايجاد ميكند، تا در سنين بالاتر؛ چرا كه پختگي و سطح تجربيات آنها د از شباهت كمتري برخوردار است.
موضوع تفاوت سني زياد بين زن و شوهر عواقب بسياري دارد كه لازم است حتماً به آن توجه شود. برخي از مشكلات احتمالي تفاوت سني زياد در زير آورده شده است.
2 ـ تفاوت ديني (مذهبي) با يکديگر
تفاوت ديني (مذهبي) ميتواند يكي از مسألهسازترين تفاوتها باشد. تفاوت ديني در آغاز آشنايي تأثير چنداني بر رابطه ندارد، چرا كه لزومي ندارد كه از ديدگاههاي مذهبي يكساني برخوردار باشيم تا از بيرون رفتن با كسي لذت ببريم. اما متأسفانه وقتي رابطه جديتر ميشود و احساسات افراد نسبت به يكديگر قدرت ميگيرد، مشكلات هم بيشتر ميشود. از آنجا كه دين و مذهب باورهاي بنيادين ما را شكل ميدهند، تفاوت در اين باورهاي بنيادين ميتواند براي همسران بسيار مسألهساز شود. اين افراد معمولاً در سنتها و ايام تعطيل تفاوت مذهبي بين خود را به خوبي مشاهده ميكنند و از همه مهمتر وقتي صحبت از بزرگ كردن بچهها باشد، كافي است از آنها بپرسيم كه دوست دارند بچههايشان چه دين يا مذهبي داشته باشند.
3 ـ تفاوتهاي اجتماعي، قومي و تحصيلي با يکديگر
يكي از شرايط تحقق رابطهي سالم، نقاط مشتركي است كه دو نفر باهم دارند: علايق مشترك، عقايد و باورهاي مشترك و سوابق و سلايق مشترك. تمامي اينها در تفاهم و راحتي زندگي مشترك و كم بودن تنش سهم بسزايي دارند. اين بدين معني نيست كه شما و همسرتان ميبايد لزوماً در مورد همه چيز توافق نظر داشته باشيد، اما تفاوتهاي زياد و خارج از معمول ميتواند تنش زيادي ايجاد كند و رابطهاي كه از تفاهم و هماهنگي لازم برخوردار نباشد، عملاً مشكلات زيادي را در پي خواهد داشت. تفاوت اجتماعي بيشتر بيانگر تفاوت طبقه اجتماعي و وضعيت اقتصادي است.
در ايران اقوام و قوميتهاي زيادي زندگي ميكنند. برخي از اين قوميتها با ديگر قوميتها شباهت بيشتري دارند و با برخي ديگر بسيار تفاوت دارند. هرچه شباهتهاي دو قوم بيشتر باشد، در ازدواج مشكلات كمتري ايجاد ميشود. اما هرچه تفاوتها بيشتر باشد شاهد مشكلات بيشتري خواهيم بود.
الف ـممكن است دريابيد كه نقاط مشترك كافي نداريد. برخي از همسران از تفاوتها به سود خود استفاده ميكنند. از يكديگر ميآموزند و خود را باهم هماهنگ ميكنند. اما چنانچه اين تفاوتها زياد باشد، تنها سبب درگيري و احساس بيگانگي خواهد شد.
ب ـممكن است دريابيد كه ارزشهاي كاملاً متفاوتي داريد. ارزشهاي ما براساس طرز تربيت، فرهنگ قومي، سطح تحصيلات و تجارب زندگي ما شكل گرفته است. چنانچه اينگونه سوابق ما با سوابق همسر آيندهي ما متفاوت باشد، احتمالاً مشاهده خواهيم كرد كه از ارزشهاي كاملاً متفاوتي برخوردار هستيم.
4 ـ دختر دادن و دختر گرفتن از يك خانواده
در برخي از فرهنگهاي ايران زمين به دختر دادن و دختر گرفتن از يك خانواده اصطلاحاً بده بستانميگويند. اينگونه ازدواجها شرايط پيچيدهاي را باعث ميشود. دختر دادن و گرفتن از يك خانواده به اين معني است كه اعضاي درجه يك يا درجه دوي يك خانواده با اعضاي درجه يك يا درجه دوي خانوادهاي ديگر ازدواج كنند. اين ازدواج سه حالت را دربردارد.
الفـ در حالت اول اعضاي درجهی يك (خواهر و برادر يا دو خواهر يا دو برادر) از يك خانواده با اعضاي درجهی يك (خواهر و برادر يا دو برادر يا دو خواهر) از خانوادهاي ديگر ازدواج ميكنند.
بـ در حالت دوم اعضاي درجهی يك (خواهر و برادر يا دو خواهر يا دو برادر) از يك خانواده با اعضاي درجهی دوم (دايي، خاله، عمو، عمه و فرزندان آنها و فرزندان خواهر و برادر) از خانوادهاي ديگر ازدواج ميكنند.
جـ در حالت سوم اعضاي درجهی دوم از يك خانواده با اعضاي درجهی دوم از خانوادهاي ديگر ازدواج ميكنند.
در اينگونه ازدواجها شاهد دو زوج هستيم كه به طور ضربدري با هم خويشاوند هستند و اين خويشاوندي گاهي درجهی يك و گاهي درجهی دو است. بنابراين در اينگونه ازدواجها مسائل همسران آغشته به مسائل مربوط به خويشاوندان درجهی اول يا درجهی دوم ميشود و تمام پيچيدگي اينگونه ازدواجها از همين تداخل نشأت ميگيرد. تداخل خويشاوندي با زوجيت، مسائل بسيار عديده و پيچيدهاي را بهوجود ميآورد. پيچيدگي مطلب زماني به حداكثر ميرسد كه شاهد حالت اول از حالتهاي سهگانه باشيم. در حالت اول از آنجا كه دو زوج هستند كه به طور ضربدري خواهر/ برادر يا خواهر/ خواهر و يا برادر/ برادر هستند، بالاترين پيچيدگي ممكن بروز پيدا ميكند.
در فرهنگ عاميانهي مردم مركز ايران اين اعتقاد وجود دارد كه اگر دو خواهر از يك خانواده با دو برادر از خانوادهاي ديگر ازدواج كنند يكي از زوجها سياهبخت ميشود. هر چند ما چنين مطلبي را باور نداريم اما معتقديم كه اين باور عاميانه اشاره به سختيها و پيچيدگيهاي اين گونه ازدواجها دارد.
به مثال زير توجه كنيد:
علي و مريم خواهر و برادر هستند. علي با شبنم ازدواج كرد. دو سال بعد محمد برادر شبنم به خواستگاري مريم آمد و با او ازدواج كرد. رابطهي علي و شبنم با هم در دو سال اول ازدواجشان خوب بود و مشكل عمدهاي نداشتند. اما از زمانيكه محمد و مريم با هم ازدواج كردند رابطهي آنها متأثر از اين رابطه شد. هرگاه محمد و مريم رابطهي خوبي با هم داشتند علي و شبنم هم رابطهي خوبي داشتند و هرگاه محمد و مريم، مشكل پيدا ميكردند، علي و شبنم به بحث در مورد ايرادات خواهر و برادر ديگري ميپرداختند. علي اكثراً مشكلات را ناشي از محمد و شبنم تقصير را بيشتر از مريم ميدانست. يكسال پيش مريم درخواست مهريه كرد و مسائل و مشكلات بين او و محمد افزايش قابل توجهي پيدا كرد. از آن زمان به بعد مشكلات علي و شبنم نيز افزايش قابل توجهي يافته است.
در صورتيكه خود را به جاي علي و شبنم قرار دهيد، متوجه ميشويد كه آنها از يك طرف تحت فشار عاطفي مسائل و مشكلات خواهر يا برادر خود هستند و از طرف ديگر بايد با همسري ارتباط برقرار كنند كه او نيز تحت فشار عاطفي از جانب خواهر يا برادر خود است و در عين حال اين مسائل و مشكلات به نحوي ناشي از خواهر يا برادر خود آنهاست.
و در صورتي كه خود را به جاي محمد و مريم قرار دهيد، متوجه ميشويد كه آزادي عمل آنها چهقدر محدود است چرا كه در عين حال كه بايد مشكل خودشان را حل كنند بايد مراقب خواهر يا برادر خود و رابطهي او با همسرش نيز باشند.
در فرهنگ شرقي ما كه روابط خويشاوندي و صلهي ارحام اهميت فوقالعادهاي دارد،تداخل روابط زوجيت با روابط خويشاوندي و مداخلهي خويشاوندان پيچيدگي فوقالعادهاي را بر ارتباط همسران تحميل ميكند. بنابراين توصيه ميشود كه به اينگونهازدواجها با دقت بسيار بيشتري نگريسته شود و حتيالامكان از اينگونه ازدواجها پرهيز شود.
5 ـ افرادي که از يکديگر دور هستند.
برخي از ازدواجها در شرايطي رخ ميدهد كه يكي از همسران در كشوري ديگر، يا در شهري ديگر است كه امكان ملاقات و آشنايي از نزديك براي آنها محدود است. به خصوص در سالهاي اخير ازدواج با ايرانيان مقيم خارج كشور باعث شده است كه اين نوع ازدواج رواج بيشتري بيابد. دور بودن از يكديگر شرايطي را فراهم ميكند كه نياز به توجه دارد. وقتي كه افراد از يكديگر دور هستند شناخت آنها از يكديگر يك شناخت از دور است. وقتي به آينه از نزديك نگاه ميكنيم چهرهي خود را به طور شفاف ميبينيم، با همه جزييات و ريزهكاريها، اما وقتي از آينه دور بايستيم و به چهره خود نگاه كنيم، جزييات چهرهي خود را نميتوانيم ببينيم، بلكه تنها كليت آن را ميبينيم. در روابط راه دور امكان شناخت جزييات فرد وجود ندارد، تنها ميتوانيم كليت فرد را بشناسيم. آشنايي و شناخت كه يك جزء مهم ازدواج است، در روابط راه دور با اشكال روبرو ميشود.
در روابط راه دور موارد زير را ميتوان مشاهده كرد:
الف ـ هدف عاشق و معشوق در يك رابطهي طبيعي اين است كه با يكديگر مهربانتر و صميميتر شوند، اما هدف عاشق و معشوق در روابط راه دور اين است كه دوباره يكديگر را ببينند.
ب ـ فرصت شناخت واقعي از افراد سلب ميشود.
ج ـ از برخورد با مسايل و مشكلات اجتناب ميشود. وقتي نامزدهايي كه رابطهي آنها از راه دور است يكديگر را ميبينند، اولاً از آنجا كه فرصت محدودي دارند سعي ميكنند كه همه چيز را به خوبي برگزار كنند و از اينكه در اين مدت كوتاه به مسايل و مشكلات بپردازند معمولاً اجتناب ميكنند.
د ـ تلقي آنها از تفاهم با يكديگر معمولاً بسيار غيرواقع بينانه است. وقتي فقط چند روز بيشتر فرصت ندارند كه يكديگر را ببينند تمام وقتشان را باهم ميگذرانند، به سينما، رستوران و ميهماني ميروند. هيجان زيادي كه در اين روزها وجود دارد، باعث ميشود كه فكر كنند بعداً نيز در زندگي مشترك، همين شرايط تكرار خواهد شد. معمولاً اين افراد وقتي براي زندگي مشترك به يك شهر يا يك كشور ميروند، متوجه ميشوند كه شرايط واقعي چهقدر متفاوت از تجربههاي اوليه آنها بوده است.
به جز دور بودن در زمان آشنايي برخي از افراد داراي شرايطي هستند که پس از ازدواج براي زمان قابل توجهي از همسر خود دور هستند، افرادي که در کشتي کار ميکنند يا به مأموريتهاي شغلي طولاني مدت ميروند طبيعتاً مدت زمان قابل توجهي از همسر خود دور هستند. اين گونه ازدواجها با مسائل قابل توجهي روبرو ميشود که نياز به ويژگيهاي شخصيتي خاصي دارد. به هر حال در جمعيت عمومي اين گونه ازدواجها توصيه نميشود.
|