مقالات آموزشی

 

 

 

مشاورین حاضر در کلینیک
آتنا سادات میررجائی
آزاده امیر
فاطمه قانعی مطلق
میترا ضیایی عاقل
مریم مرواریدی
عطیه تقوی
محمدرضا سعیدی
محمد حسین سلمانیان
مینا شعبان زاده
هانیه میر
سمیه قاصری
حسین چم حیدری
جانان محبوبی
سمانه خمسه ای
محمدرضا ودادمفرد
سعیده باقری
سارا خواجه افضلی
طیبه صابر
محمدرضا صنم یار
سیما سیفی
حافظه و تاریخچه‌ی آن
1-تحصیلی 3-بهسازی حافظه 1-حافظه و انواع آنحافظه و تاریخچه‌ی آن
ارسال شده در تاریخ: 15 دی 1393

در عصر اطلاعات، هر چند پيشرفت فناوري اطلاعات، رفاه هر چه بيشتر انسان را به ذهن متبادر مي‌سازد، ولي تبعات روحي و رواني حاصل از آن‌ها، از مشکلات شايع روز شده است. يکي از اين مشکلات، بحث «حافظه و فراموشي» است.

انبوه اطلاعات، مسائل روزمره‌ي زندگي انسان‌ها، افزايش جمعيت، درگيري‌هاي شغلي- اجتماعي و مانند آن و فقدان شناخت کافي نسبت به شيوه‌هاي صحيح حفظ نمودن و به ذهن سپردن اطلاعات، انسان‌ها را با مشکل «فراموشي» رو به رو کرده و چه بسيار افرادي که از اين مسأله در رنج هستند.

حافظه به عنوان ثبت اطلاعات در ذهن، اساس و پايه‌ي يادگيري را تشکيل مي دهد و به عنوان يکي از استعدادهاي خدادادي، براي ثبت و ذخيره‌ي اطلاعات و در صورت لزوم، يادآوري آن‌هاست؛ ولي بسياري از مواقع، مطالب به ذهن سپرده شده به هنگام نياز، به ياد نمي‌آيند و به انسان فراموشي دست مي‌دهد.

اگر حافظه را از زندگي انسان حذف کنيم قادر به انجام هيچ کاري، حتي عمومي‌ترين رفتارهاي اختياري، مثل غذا خوردن، لباس پوشيدن، سخن گفتن و مانند آن نخواهد بود. بدون ياري حافظه، شما نمي‌توانيد درباره‌ي خودتان بينديشيد؛ زيرا همين مفهوم «خود» مستلزم نوعي احساس پيوستگي است که تنها حافظه مي‌تواند براي شما فراهم کند.

از « حافظه»تعاريف گوناگوني به عمل آمده است؛ از جمله:

حافظه به‌خاطرسپاري رويدادها و اطلاعات و همچنين يادآوري آن‌هاست.

حافظه کنشي است که تجارت گذشته را در بر مي‌گيرد.

حافظه رويدادهاي حال را نگهداري مي‌کند و خاطرات گذشته را به ياد مي آورد...

تاريخچه‌ي حافظه

ابينگهاوس (Ebbinghaus) اولين کسي بود که به طريق عملي درباره‌ي حافظه آزمايش‌هاي منظمي انجام داد. او فهرستي از هجاهاي بي‌معناي زبان آلماني را مشخص کرد و کوشش کرد آن‌ها را حفظ کند. او در پژوهش‌هاي خود، توجه خاصي به قانون «فراواني» (بسامد) داشت؛ يعني هر چه يک تجربه بيشتر رخ دهد آسان‌تر به ياد مي‌آيد.

بنابراين براي آزمون اين نظريه، او به موادي نياز داشت که با تجربه‌هاي قبلي ارتباطي نداشته باشد تا بتوان تجربه‌هاي قبلي را کنترل کرد. به همين دليل، هجاهاي بي‌معنا را به کار برد.

نتايج به دست آمده از تحقيقات ابينگهاوس به شرح ذيل هستند:

1-هر قدر مواد آموختني زيادتر گردد، زمان لازم براي به خاطر سپردن آن مطالب به صورت تصاعدي افزايش مي‌يابد. البته اين نسبت‌ها ثابت نيستند؛ يعني اگر فهرست 7 کلمه‌اي 30 ثانيه وقت بگيرد، فهرست 10کلمه‌اي 52 ثانيه، فهرست 12کلمه‌اي 82 ثانيه و فهرست 16 کلمه‌اي 196 ثانيه وقت خواهد گرفت.

2-ابينگهاوس ميزان کوشش صرف شده با نگهداري آن مطالب درحافظه را با يکديگر مرتبط دانست، به گونه‌اي که افراد اگر وقت بيشتري براي يادگيري بگذارند و کندتر بياموزند و براي آموختن، مطالب را چندين بار بخوانند ديرتر فراموش مي‌کنند تا کساني که به حافظه‌ي خود متکي هستند و کوشش کمتري مي‌نمايند. البته نوع مطالب آموختني مهم است.

3- فراموشي در ساعات اوليه‌ي يادگيري بيشتر است؛ بدين گونه که پس از 20 دقيقه 42 درصد مطالب، پس از 9 ساعت 64 درصد و پس از 31 روز 79 درصد فراموش شده‌اند.

4- يادگيري مطالب با تقسيم وقت، بهتر صورت مي‌گيرد تا اين‌که مطالب يک‌دفعه خوانده شوند. او فهرستي متشکل از 12 کلمه‌ي بي‌معنا را 68 بار خواند تا توانست حفظ کند. روز دوم 7 بار خواند تا حفظ شود، ولي فهرست ديگري مثل فهرست اول را به مدت 3 روز خواند و با 38 بار خواندن طي سه روز، مطالب را حفظ کرد (يعني با تقسيم وقت در 3 روز(، تقريباً 50 درصد صرفه جويي در وقت شد.

5-  آموختن مطالب به صورت کلي بهتر از آموختن جزء به جزء است؛ مثلاً براي يادگيري کتاب روان‌شناسي تربيتي، ابتدا بايد آن را يک بار مطالعه کرد تا شناختي کلي به دست آوريم، بعد آن را جزء به جزء بخوانيم.

تاریخ آخرین ویرایش: 28 بهمن 1393 - 14:37:37
اقدام کننده: واحد تولید محتوای کلینیک روان درمانی صبا
تعداد مشاهده: 1390