در آموزش فنون تربيت كودك مسائل اخلاقي مطرح است. اين آموزش مانند ديگر آموزشها به تغيير رفتار فرد منجر ميشود. از اين رو بايد به نكاتي توجه داشت:
1- حدود اختيارات والدين و مربي در نظر گرفته شود.
2- والدين تا چه اندازه علاقه دارند كه در رفتارهاي تغييراتي را ايجاد كنند كه اين تغييرات منجر به بهبود روابط آنها با فرزندشان ميشود. تغيير رفتار با ارزشهاي خانواده و تغيير اين ارزشها مواجه است؛ بنابراين بايد محدوديتها و محاسن تمامي رفتارها مورد بحث و بررسي و تجزيه تحليل قرار گيرند.
شناخت فرهنگ خانواده و فرد
سه عامل در شناخت فرهنگ خانواده و فرد مهم است:
1- طبقهی اجتماعي خانواده:
هر طبقهی اجتماعي خانواده ارزشهاي خاص خود را دارد كه در طبقهی اجتماعي ديگر وجود ندارد. هدف از آموختن فنون تربيت كودك تغيير ارزشها و رفتارهاي نامطلوب و جايگزين كردن رفتارها و ارزشهايي است كه والدين بايد در تربيت فرزندانشان به كاربرند تا رابطهاي بهتر از قبل با فرزندان داشته باشند. ارزشهايي كه در خانواده و اجتماع وجود دارد تغيير پذير است. با شناخت از ارزشهاي هر طبقهی اجتماعي رفتاري را كه مناسب خانوادهها باشد جايگزين كرده و مناسبترين رفتار را در آن خانواده قرار ميدهيم.
2- ساخت خانواده
منظور نوع زندگي است كه در نحوهی زندگي كردن و روشهاي تربيت كودكان تأثیر زیادی دارد. دو خانوادهی شهري و روستايي مورد بررسي قرار گرفتند كه تفاوتهاي موجود به شرح زير است:
1- خانوادهی روستايي به كارهاي كشاورزي اشتغال دارند و رهبري خانواده به عهدهی پدر است؛ زيرا اقتصاد خانواده را پدر تعيين ميكند. مسئول تربيت فرزندان و كارهاي منزل، زن است.
گريه كردن زياد كودكان مخصوصاً پسران جايز نيست و مرد بايد غمها را در دل خود نگه دارد. تنبيه كودكان به صورت جمعي و بدني است.
2- در خانواهی شهري خانوادهها به كارهاي اداري و ساعات مشخص اشتغال دارند و اقتصاد خانواده بين زن و مرد تقسيم ميشود. كارهاي منزل و تربيت كودكان به عهدهی مرد وزن است. بروزدادن احساسات در مردان با گريه كردن جايزاست و تنبيه كودكان به صورت كلامي صورت ميگيرد.
3- خصوصيات شخصيتي والدين
براي شناخت بيشتر و بهتر خانوادهها و پي بردن به خصوصيات شخصيتي آنها بهترين روش مصاحبه با افراد خانواده و مشاهدهی رفتار آنها است. هنگام مصاحبه بايد سؤالات را به طور غيرمستقيم از افراد پرسيد تا جوابها درست باشند.
بهتراست زماني كه خانوادهها مشغول كار و فعاليت و يا بحث سرموضوعي هستند مورد مشاهده قرار بگيرند.
براي مصاحبه و مشاهده و به دست آوردن اطلاعات بهتر، روشهاي زير پيشنهاد ميشود:
1- چه كسي در خانواده نقش رهبر و مدير را به عهده دارد ؟
2- تحصيلات پدر و مادر و شغل هركدام ؟
3- روابط اعضاي خانواده با يكديگر چگونه است؟ آيا همكاري وجود دارد؟ براي خواستههاي يكديگر ارزش قائلند؟
4- درمنزل كودكان با چه وسايلي بازي ميكنند؟ آيا اسباب بازي به اندازهی كافي وجود دارد يا خير؟
5- انتظارات والدين از فرزندان در چه حدي است؟
مراحل زندگي كودك
1- مرحلهی تولد تا 5 سالگي:
در اين مرحله كودك به خوبي قادر به اداره وكنترل كردن خود نیست و نيازمند حمايت والدين است. كودك با راه رفتن و سخن گفتن و دويدن به اطراف توجه ديگران را جلب ميكند و ميخواهد نظر والدين را متوجه خود كند تا به او توجه داشته باشند. كودك با سؤالاتي كه مي پرسد به شناخت ميرسد. او از مجهولاتي كه وجود دارد و به تنهايي نميتواند به آنها پاسخ دهد، از ديگران كمك ميگيرد و با پرسشهاي مداومي كه ميپرسد از اين مجهولات كم ميكند.
2- مرحلهی آموزشگاهي
اين مرحله از سن 6 و 7 سالگي آغاز ميشود. كودك ساعاتي را درآموزشگاه ميگذراند و مقداري از كارها كه به عهدهی مادر بوده به مدرسه محول ميشود. در اين مرحله كودكان مشكلات خود را كه در مدرسه به وجود ميآيد مانند برخورد معلم، دوست پيداكردن و مزاحمتهايي كه بچهها ممكن است براي كودك ايجاد كنند در منزل براي والدين مطرح ميكند. گاهي جدايي از خانواده و حضور در مدرسه براي كودك سخت است و ممكن است منجر به فرار او از مدرسه شود.
بهتر است والدين دراين سنين فعاليتهايي مانند پوشيدن لباس و كفش و مرتب كردن اتاق را به كودك خود واگذاركنند و دربارهی مسائلي مانند نظافت، تحصيل، رعايت مقررات و موفقيت در زندگي با فرزندان خود گفتوگو كنند.
3- مرحلهی نوجواني
در هر دوره نيازهاي افراد متفاوت است. در مرحلهی كودكي بيشتر نيازها به جنبه هاي جسماني و رشدي معطوف ميشود؛ چون كودك است و درحال رشد است والدين بايد از نظرجسماني به كودك توجه لازم را داشته باشند.
درمرحلهی دوم علاوه بر نيازهاي جسماني نيازهاي عقلاني و نيازبراي فهميدن وجود دارد. دراين دوره كودك با پرسيدن سؤالاتي به نوعي شناخت ميرسد و احساس نياز ميكند.
در دورهی نوجواني تا حدودي ميتواند نيازهاي جسماني خود را برآورده كند و بيشتر نيازهاي رواني و عاطفي مطرح است. در اين دوره اگر از نياز عاطفي و رواني تهي بماند مشكلاتي برايش به وجود ميآيد؛ بنابراين براي تربيت كودك بايد ازخصوصيات هر دوره آگاهي لازم داشت و بايد توجه كرد كه انتظارات والدين از نوجوان در حد معقول باشد.
|