مقالات آموزشی

 

 

 

مشاورین حاضر در کلینیک
آتنا سادات میررجائی
آزاده امیر
فاطمه قانعی مطلق
میترا ضیایی عاقل
مریم مرواریدی
عطیه تقوی
محمدرضا سعیدی
محمد حسین سلمانیان
مینا شعبان زاده
هانیه میر
سمیه قاصری
حسین چم حیدری
جانان محبوبی
سمانه خمسه ای
محمدرضا ودادمفرد
سعیده باقری
سارا خواجه افضلی
طیبه صابر
محمدرضا صنم یار
سیما سیفی
صحبت كردن و اصول آن
5-بالینیصحبت كردن و اصول آن
ارسال شده در تاریخ: 22 دی 1393

صحبت كردن مهم‌ترين شكل ارسال پيام است كه انسان‌ها با آن افكار و عقايد، احساسات و خواسته‌هاي خود را بيان مي‌كنند. استفاده‌ی مناسب از اين كانال ارتباطي نقش بسيار زيادي در بهبود روابط بين فردي دارد و عدم آشنايي با اصول درست صحبت كردن سبب ايجاد سوء تفاهم و تعارض‌ مي‌شود.

در زندگي زناشويي نيز شيوه‌ی اصلي ارتباط زوج‌ها با هم صحبت كردن است. بيان صادقانه و آزاد افكار و احساسات و خواسته‌ها نشانِ تمام عيار ازدواج سالم است؛ زيرا وقتي با هم صحبت مي‌كنيد، يكديگر را در دنياي دروني خود شريك مي‌سازيد و اين صميميتِ بين شما را افزايش مي‌دهد.

البته نحوه‌ی بيان چيزي كه در ذهن‌تان مي‌گذرد اهميت زيادي دارد و تعيين مي‌كند كه آيا صميميت بين شما افزايش مي‌يابد و يا از هم دور مي‌شويد و مثل دو دشمن نسبت به هم واكنش نشان مي‌دهيد. به‌طور كلي وقتي گفت و گوي شما با هم دوست‌داشتني و رضايت‌بخش است، رابطه‌تان نيز خوب احساس مي‌شود و وقتي گفت‌وگوي‌تان سلطه‌جويانه، گستاخانه و صدمه‌زننده است، رابطه‌ی شما نيز ناخوشايند احساس مي‌شود. بنابراين چگونگي باهم صحبت‌كردن يكي از شاخص‌هاي مهم در سلامت رابطه‌ی زناشويي است.

در ادامه اصول و قواعد اساسي درست صحبت كردن آمده است؛ قواعدي كه آشنايي و رعايت آن به شما كمك مي‌كند كه افكار، احساسات و خواسته‌هاي خود را بيان كنيد و رابطه‌ی شما دوست‌داشتني و لذت‌بخش باقي بماند.

اصول عمومیِ صحبت كردن

اصل اول: حرف بزنيد

وقتي با هم صحبت مي‌كنيد، اطلاعاتی شخصي را بيان مي‌كنيد كه همسرتان نمي‌تواند از راه‌هاي ديگري متوجه آن شود. شما ممكن است از راه‌هاي زيادي مانند رفتار، حالت چهره و... درباره‌ی همسرتان اطلاعات به‌دست آوريد، ولي شناخت از طريق صحبت كردن چيز ديگري است.

خودافشايي يا بيان افكار، نگراني‌ها، ترس‌ها و آرزوها يكي از ويژگي‌هاي روابط صميمانه محسوب مي‌شود و ارتباط با در ميان گذاشتن خصوصي ترين افكار و تجربيات عميق‌تر مي‌شود. سكوت موجب انزوا و تنهايي است و خود افشاگري به صميميت مي‌انجامد ولي متأسفانه ممكن است در روابط زناشويي كه بايد يكي از صميمانه‌ترين روابط بين افراد باشد، خودافشايي كمي وجود داشته باشد.

همسران بیشتر فرض را بر آن می‌گیرند که كاملاً همديگر را مي‌شناسند و لازم نيست خيلي درباره‌ی خود صحبت كنند. به همين دليل ممكن است در پایان روز با هم خوش و بش كنيد، فعاليت‌هاي روزانه را مرور كنيد، درباره‌ی فاميل و بچه‌ها به گفت‌وگو بنشینید، اما به‌ندرت درباره‌ی رابطه‌، احساسات، اميدها و رؤياهاي‌تان حرف بزنيد.

برخي زن و شوهرها فكر مي‌كنند كه صرف دوست داشتن موجب مي‌شود كه همسرشان همه‌ی نگراني‌ها، نيازها و آرزوهاي آن‌ها را بفهمد. ولي شما نمي‌توانيد به چيزي كه در ذهن همسرتان مي‌گذرد، پي ببريد. دو نفر بايد درباره‌ی اين كه چه فكر مي‌كنند، چه احساس مي‌كنند و چه نياز دارند، با هم حرف بزنند.

البته بديهي است كه بيان چيزي كه در ذهن‌تان مي‌گذرد، مستلزم اعتماد و اطمينان به همسرتان است اطمينان به اين‌كه همسرتان همدلانه به آن گوش خواهد داد و يا از اين اطلاعات در موقع تنش و اختلاف سوء‌استفاده نخواهد كرد. همچنين وقتي هر دو طرف به بيان افكار، عقايد، احساسات و تجربيات خصوصي خود مي‌پردازند، اين اعتماد افزايش پيدا خواهد كرد. به‌طور كلي خودافشايي تأثيري متقابل دارد؛ يعني وقتي به همسرتان اعتماد مي‌كنيد، او نيز به تدريج به شما اعتماد پيدا مي‌كند.

· واقعاً حرف بزنيد

صحبت كردن واقعي بيان صريح و روشن چيزي است كه احساس مي‌كنيد يا مي‌خواهيد، ولي اشاره و كنايه نوعي ارتباط غير مستقيم است كه فايده‌ای كم و خطرات زيادي به همراه دارد.

مثال

نسرين: شوهر خواهرم مي‌خواهد فردا خواهرم و بچه‌ها را يك هفته به شمال ‌ببرد. او واقعاً مرد زندگي است، خيلي به فكر زن و بچه اش است.

مجيد: اووم!

نسرين (با خود فكر مي‌كند كه او اصلاً به فكر من و بچه‌ها نيست و اهميت نمي‌دهد كه ما هم به مسافرت احتياج داريم): كاش تو هم يك ذره به فكر زن و زندگي‌ات بودي!

تحلیل

نسرين به جاي اين‌كه صريح و روشن بگويد چه مي‌خواهد، با اشاره و كنايه حرف خود را مي‌زند. مجيد نيز متوجه منظور او نمي‌شود و پاسخ مناسبي نمي‌دهد و در نتيجه نسرين احساس سرخوردگي مي‌كند و چيزي مي‌گويد كه با بدتر کردن اوضاع مجيد را نيز ناراحت و عصبي مي‌كند. نسرين مي‌توانست به جاي اين كه با اشاره و كنايه خواسته‌ی خود را مطرح كند،‌ به‌صورت مستقيم و به دور از انتقاد و سرزنش آن را بگوید. اشاره و كنايه، به جاي حرف زدن براي هر دو زوج پرهزينه است.

· به جاي اين‌كه فقط آرزو كنيد يا انتظار معجزه داشته باشيد، حرف بزنيد.

اين آرزو كه اي كاش همسرتان ذهن شما را بخواند و بفهمد كه چه فكر و احساسی دارید و يا چه مي‌خواهيد، باعث سرخوردگي و ناكامي شما خواهد شد. به‌جاي آن حرف بزنيد.

مثال

مجيد مي‌خواهد پدر و مادرش را به مشهد ببرد. وقتي درباره‌ی اين مسافرت با نسرين حرف مي‌زند، نسرين عصباني و عصباني‌تر مي‌‌شود. او پيش خود فكر مي‌كند كه مجيد دوست ندارد كه او هم با آن‌ها باشد و آرزو مي‌كند اي كاش مجيد به او بگويد كه دوست دارد او هم با آن‌ها به مشهد بيايد ولي مجيد چيزي نمي‌گويد.

تحلیل

نسرين دوست دارد كه همراه همسرش به مسافرت برود ولي هيچ حرفي در اين باره نمي‌زند و وقتي مجيد در امتحان ذهن‌خواني او رد مي‌شود، احساس سرخوردگي مي‌كند. اگر نسرين به جاي آرزو كردن و يا اين انتظار كه همسرش بفهمد كه او هم دوست دارد همراه آنان به مشهد برود، خواسته‌ی خود را بيان مي‌كرد، ممكن بود به‌جاي احساس سرخوردگي، پاسخ خوشحال كننده‌اي را از مجيد دريافت مي‌كند.

منتظر ماندن براي اين‌كه همسرتان ذهن شما را بخواند و به‌صورت جادويي خواسته‌ی شما را برآورده سازد، مي‌تواند به شكل دردناكي مأيوس كننده باشد. شما وقتي كودك بوديد اين كار را مي‌كرديد؛ چون هنوز قدرت كلامي كافي براي بيان خواسته‌هاي‌تان را نداشتيد. ولي در حال حاضر نيازي به اين كار نيست؛ چون شما مي‌توانيد چيزي را كه مي‌خواهيد بيان كنيد و اين كار خيلي راحت‌تر و مطمئن تر است.

· از جملات "تو كه مي‌داني من..." استفاده نكنيد

وقتي فكر مي‌كنيد كه قبلاً عقيده و نظر خود را درباره‌ی موضوعي و يا خواسته‌ی خود را گفته‌ايد، ممكن است وسوسه شويد كه صحبت خود را با جمله‌ی «تو كه مي‌داني ...» شروع كنيد. ولي چنين جملاتي ممكن است انتقادي به‌نظر برسد و پاسخی دفاعي را در همسرتان برانگيزد.

مثال

مجيد: تو كه مي‌دوني من دوست ندارم بچه‌ها به خانه‌ی همسايه روبه‌رويي بروند، پس چرا دوباره بچه‌ها را آن‌جا فرستادي؟

نسرين : من نمي‌دونستم.

مجيد: مي‌دوني اما اهميت نمي‌دي!

نسرين: من نمي‌تونم ذهن تو رو بخونم.

تحلیل

جمله‌ی"تو كه مي‌داني..." موجب بحثی بي فايده درباره‌ی اين‌كه آيا نسرين مي‌داند كه مجيد چه نظري در مورد رفتن بچه‌ها به خانه‌ی همسايه دارد يا خير، مي‌شود. اين جمله‌ی معترضه، آن‌ها را از موضوع اصلي صحبت‌شان دور مي‌كند. اگر مجيد به‌جاي استفاده از جمله‌ی مذکور يك بار ديگر نظر و عقيده‌ی خود را بيان مي‌كرد، مي‌توانستند درباره‌ی اين موضوع با هم صحبت كنند و به توافق برسند.

اصل دوم: از طرف همسرتان حرف نزنيد

در حالي كه صحبت كردن درباره‌ی افكار و احساسات خود يكي از اصول مهم ارتباطي است، حرف زدن از طرف همسرتان كه در واقع نوعي ذهن‌خواني يا هيجان‌خواني محسوب مي‌شود، در او حالت دفاعي ايجاد مي‌كند و باعث مي‌شود كه در مقابل حرف‌هاي شما مقاومت كند. او ممكن است از حرف‌هاي شما چنين استنباط ‌كند كه مي‌خواهيد فكر و احساس او را كنترل كنيد. جملاتي مثل "تو واقعاً اين‌طور فكر نمي‌كني" يا "تو دوست نداري با خانواده‌ی من رفت و آمد كني"و یا "تو فكر مي‌كني من يك مزاحمم" از اين گونه است.

با چنين حرف‌زدني طرف مقابل را عليه خود به واكنش وامي‌داريد؛ چون كسي دوست ندارد ديگري به جای او درباره‌ی افكار و تجربيات خصوصي‌اش صحبت كند. اين كار نوعي انكار و نفي فرديت و هويت مستقل شخص است و شبيه تهاجم به حريم شخصي قلمداد مي‌شود.

· ذهن‌خواني و هيجان‌خواني نكنيد

شما در ذهن‌خواني و هيجان‌خواني درباره‌ی افكار و احساسات همسرتان نسبت به موضوعات يا اشخاص مختلف و يا نسبت به خودتان حدسياتي می‌زنید و آن را همچون حقايقي مسلم بيان مي‌كنيد، گویی درباره‌ی افكار و احساسات خود صحبت مي‌كنيد.

مثال

مجيد: تو واقعاً ديوانه‌اي كه دوست داري با اين همسايه‌ها رفت و آمد كني. چه چيزِ اين‌ها براي تو جالب است؟

نسرين: تو نمي‌فهمي! من خيلي هم دوست ندارم با آن‌ها رفت و آمد كنم. آن‌ها همسايگان ما هستند و بايد با آن‌ها سلام و عليكي داشته باشيم.

تحلیل

مجيد از طرف نسرين درباره‌ی ديدگاه و احساس او در مورد همسايه‌ها صحبت مي‌كند و اين باعث واكنش دفاعي در وي مي‌شود. اگر يكي از شما مي‌خواهيد درباره‌ی افكار و احساسات همسرتان اطلاعاتي به‌دست آوريد، مي‌توانيد از او سؤال كنيد. حرف زدن از طرف همسرتان واكنش منفي ايجاد مي‌كندولیسؤال‌ پرسيدن از افكار و احساسات وي باعث صميميت و نزديكي مي‌شود. جملاتي مثل"تو در مورد.... چه فكر مي‌كني يا چه احساسي داري؟" يا "نظرت در مورد .... چيست؟" حاكي از آن است كه شما به شنيدن نظر و احساس همسرتان علاقه داريد و اين كار رابطه‌ی شما را نزديك‌تر و گرم‌تر مي‌كند.

مثال

مجيد: فكر مي‌كني همسايه‌هاي جديدمان چه جور آدم‌هايي هستند؟ من كه خيلي از آن‌ها خوشم نمي‌آيد، تو چطور؟

نسرين: خوب! من هم خيلي دوست ندارم با آن‌ها رفت و آمد كنم، ولي بالاخره آن‌ها همسايه‌هاي ما هستند و ممكن است روزي به كمك آن‌ها احتياج داشته باشيم.

تحلیل

وقتي مي‌خواهيد در مورد خود يا فرد ديگري و يا يك موضوع خاص صحبت كنيد، به‌خاطر داشته باشيد كه فقط از طرف خودتان صحبت كنيد. بيان ديدگاه‌هاي‌تان درباره‌ی موضوعات مختلف، دنياي شما را به هم نزديك‌تر مي‌كند ولي وقتي از طرف همسرتان صحبت مي‌كنيد، اين فرصت را از او مي‌گيريد كه در مورد افكار و احساساتش صحبت كند و بدین گونه فرصت شناخت بهتر يكديگر را از دست مي‌دهيد و بي دليل در روابط‌تان تنش ايجاد مي‌كنيد.

صميميت زندگي زناشويي، ممكن است اين باور غلط را در شما ايجاد كند كه چون من تو را خيلي خوب مي‌شناسم، مي‌توانم بگويم تو چه فكر و احساسی داری. اما اعتقاد به اين باور كه شما حق داريد و مي‌توانيد به همسرتان بگوييد فكر و احساس تو چیست، به صميميت شما صدمه‌ی جدي مي‌زند و نوعي صميميت كاذب را جايگزين شناخت و فهم متقابل مي‌كند.

بنابراين هر زمان متوجه شديد كه از طرف همسرتان صحبت مي‌كنيد، تغيير موضع بدهيد، روي افكار و احساسات خود تمركز كنيد و با جمله‌اي كه با "من" شروع مي‌شود، از طرف خودتان صحبت كنيد يا اگر مي‌خواهيد از افكار و احساسات همسرتان مطلع شويد، از او سؤال كنيد. وقتي به اين شيوه صحبت مي‌كنيد، طرف مقابل كمتر ممكن است حالتی دفاعی بگیرد؛ چون هيچ‌گونه تهاجمي را به حريم خصوصي‌اش احساس نمي‌كند.

· با ضمير "ما" از طرف همسرتان صحبت نكنيد

نوع ديگرِ حرف زدن از طرف ديگران اين است كه نظر و احساس خود و همسرتان را درباره‌ی موضوعي، يكسان فرض كنيد و جمله‌ی خود را با "ما" شروع كنيد. ضمير "ما" اين واقعيت مهم را ناديده مي‌گيرد كه شما دو نفر، يعني دو فرد جدا هستيد كه غالباً افكار و احساسات متفاوتي داريد. شما مي‌توانيد درباره‌ی كارهايي كه با هم انجام داده‌ايد و يا چيزهايي كه داريد، از ضمير "ما" استفاده كنيد، ولي استفاده از آن در مورد افكار و احساساتتان ممكن است روابط شما را تنش‌زا کند.

مثال

مجيد (خطاب به دوستش): ما اصلاً اين محله را دوست نداريم و مي‌خواهيم خانه‌مان را عوض كنيم و به جای بهتري برويم.

نسرين (با تعجب و دلخوري): ولي من محله‌مان را دوست دارم و اصلاً نمی‌خواهم به جايي بروم كه هيچ كس را نمي‌شناسم.

تحلیل

نسرين از اين‌كه مجيد بدون اين‌كه حتي نظرش را درباره‌ی تعويض خانه پرسيده باشد، نگران شد. مجید او را هم در تمايل خود براي عوض كردن خانه شريك كرده بود. او ترسيد كه مجيد جلوتر هم برود و بدون اين‌كه نظر او را بپرسد خانه را بفروشد. از طرف ديگر او از مجيد دلخور شد؛ چون به‌نظر مي‌رسيد كه براي عقايد او ارزشي قايل نيست؛ زيرا به جاي اين‌كه فرض كند نظر او مثل نظر خودش است، مي‌توانست از او سؤال كند.

آن‌ها مي‌توانستند با استفاده از ضمير "من" به جاي "ما" بدون دلخوري و عصبانيت درباره‌ی عوض کردن خانه با هم صحبت كنند:

مجيد (خطاب به دوستش): من واقعاً دوست دارم خانه‌مان را بفروشم و به محله‌ی بهتري برويم.

نسرين (متعجب): واقعاً! پس حتماً بايد در مورد اين موضوع صحبت كنيم؛ چون من محله‌مان را دوست دارم.

يكي از جنبه‌هاي بهداشت رواني، احساس فرديت است. وقتي افراد احساس مي‌كنند يك فرد مستقل با افكار، نگرش‌ها و احساسات خاص خود هستند، به خود حق مي‌دهند كه باورها، نگرش‌ها و تمایلات خود را داشته باشند و به ديگران نيز اجازه مي‌دهند تا باورها، نگرش‌ها و خواسته های متفاوتي داشته باشند. معمولاً وقتي همسران استقلال هویتی نداشته باشند و مرزهاي‌شان مبهم باشد، حرف زدن از طرف يكديگر زياد اتفاق مي‌افتد. بدون وجود اين احساس فرديت، تفاوت‌هاي بين شما و همسرتان، به‌جاي اين‌كه فرصتي براي رشد شود، تهديدكننده به‌نظر می‌رسد و باعث تنش و ناسازگاري مي‌شود. اين برخوردها و تنش‌ها مي‌تواند به تدريج حتي عاشقانه‌ترين زندگي‌ها را نيز تخريب كند.

اصل سوم: پيام‌هاي سمي نفرستيد و فضاي ارتباطي‌تان را آلوده نكنيد

ممكن است تعجب آور به‌نظر برسد ولي واقعيت دارد: افرادي كه با هم زير يك سقف زندگي مي‌كنند، بيش از همه به يكديگر حرف‌هاي توهين آميز، تحقير كننده و صدمه زننده مي‌زنند و البته اين رفتارها در همسرانِ مشكل‌دار بسيار بيشتر ديده مي‌شود. ما معمولاً با فردی غريبه و يا با كساني كه روابط رسمي‌تري داريم، چنين رفتاري نمي‌كنيم، ولي چرا؟ معمولاً پاسخ زن و شوهرها اين است كه "خوب! ما با هم راحت هستيم" و يا "اگر او رفتار بهتري داشته باشد، من هم رفتار بهتري خواهم داشت" و معمولاً نيز هرگز چنين چيزي اتفاق نمي‌افتاد چون هيچ كس دوست ندارد آغازکننده‌ی كار باشد.

بايد به‌خاطر داشته باشيد كه هر دوی شما مسؤوليت پاك‌كردن فضاي ارتباطي‌تان را از آلاينده‌هاي كلامي به عهده داريد و نبايد منتظر همسرتان باقي بمانيد تا اول او اين كار را شروع كند؛ چون ممكن است هرگز اين اتفاق نيفتد.

اين نكته بسيار مهم است كه بتوانيد صرف‌نظر از كاري كه همسرتان انجام مي‌دهد، ارتباط پاك و سالمي با او داشته باشيد. اين كار كاملاً در كنترل شماست و شمایيد كه مي‌توانيد تصميم بگيريد آن را انجام دهيد يا ندهيد. بدترين كاري كه مي‌توانيد انجام دهيد اين است كه فقط به‌خاطر اين‌كه همسرتان انتقاد، تحقير يا تمسخر و يا اهانت مي‌كند، تصميم بگيريد كه شما هم دقيقاً همين كار را با او انجام دهيد. وقتي اين اتفاق مي‌افتد، بحث شما تبديل به مشاجره و دعواي تمام عيار مي‌شود كه در هر دوی شما احساس بدي را به‌وجود مي‌آورد.

پس براي اجتناب از اين ارتباطات منفي بايد تصميم بگيريد در همان زماني كه همسرتان بسيار غيرمنطقي است و يا حرف‌هاي مسموم مي‌زند، ارتباط سالم و پاكي با او داشته باشيد.

· پيام‌هاي سمي و علت استفاده از آن را بشناسيد

مثال

نسرين با نگراني به عقربه های ساعت كه 11 شب را نشان مي‌دهد، نگاه مي‌كند. وقتي چند دقيقه بعد، مجيد در را باز مي‌كند و وارد خانه مي‌شود، نگراني و اضطراب نسرين به سرعت جاي خود را به خشم و عصبانيت مي‌دهد و فرياد مي‌كشد:"تا حالا كدوم جهنمي بودي؟"، مجيد با سردي مي‌گويد:"دوباره شروع نكن"، حوصله ندارم. نسرين فرياد مي‌زند: "آره، حق با توست شروع نمي‌كنم،‌بايد تمام كنم"، مجيد در پاسخ مي‌گويد: "چه خوب! كي اين كار را مي‌كني تا از شر غرغرهاي تو راحت شوم؟". نسرين دوباره فرياد مي‌زند:"حالم ازت به‌هم مي‌خورد". مجيد وارد اتاق مي‌شود و در را محكم پشت سرش مي‌بندد.

تحلیل

فقط دعوا و داد و فرياد نيست كه به رابطه‌ی شما صدمه مي‌زند، بلکه ارتباطي كه در آن طعنه و كنايه، تحقير، توهين و اتهام وجود دارد، زخم‌هايي را ايجاد مي‌كند كه ممكن است اثر آن سال‌هاي سال باقي بماند. ضرب‌المثل قديمي كه مي‌گويد: جاي زخم شمشير خوب مي‌شود، ولي جاي زخم زبان خوب نمي‌شود، اشاره به همين نكته دارد. شما مي‌توانيد كلام خود را با زهر آغشته كنيد و زخم‌هاي عميقي را در همسرتان ايجاد كند.

ارتباط منفي كه حاوي پيام‌هاي مسموم است، شخصيت و عزت‌نفس زن و شوهر را نشانه مي‌رود و به آن حمله مي‌كند. چنين ارتباطي میان همسران ايجاد خشم و خصومت را به وجود می آورد و آن‌ها را در دو جبهه‌ی مخالف قرار مي‌دهد و بدين ترتيب حل مسأله را غيرممكن مي‌سازد.

وقتي يك تير سمي به سمت شخصيت و عزت نفس افراد پرتاب مي‌شود، بیشتر افراد به سرعت تمام قواي خود را بسيج مي‌كنند تا از عزت‌نفس خود محافظت مي‌كنند. گاهي پاسخ افراد كاملاً تدافعی است؛ مانندِ"من اين‌طور نيستم" يا "من اين كار را نكردم".

به طور معمول با چنين پاسخ‌هايي مي‌خواهند بگويند: "من، خوب هستم و قصد و نيت خوبي دارم و اگر كسي مقصر است، اين تو هستي". گاهي نيز افراد گلوله را با گلوله پاسخ مي‌دهند؛ يعني انتقاد را با انتقاد، سرزنش را با سرزنش و حمله را با حمله "من اين كار را كردم چون تو...".

در هر صورت وقتي پيام مسموم است، طرف مقابل فقط به قسمت سمي كلام توجه مي‌كند و بقيه‌ی اطلاعات را ناديده مي‌گيرد. بديهي است كه چنين شرايطي فهم مشكل و حل آن را ناممكن می‌سازد و فقط ارتباط را آلوده مي‌كند. به طور معمول همسران پس از چنين ارتباطات منفي احساس مي‌كنند با هم غريبه‌شده‌اند و احساس خشم، صدمه ديدن و سرخوردگي مي‌كنند.

اگر پيامد پيام‌هاي مسموم آلوده شدن ارتباط و دور شدن همسران از يكديگر است، چرا برخي از آنان مرتب از آن استفاده مي‌كنند؟ هر وقت احساس مي‌كنيد که وسوسه مي‌شويد تا كلامتان را زهر آگين كنيد، از خود بپرسيد: چرا؟

-آيا احساس بي قدرتي مي‌كنيد و مي‌خواهيد با حمله و صدمه زدن به همسرتان احساس قدرت كنيد؟

-آيا همسرتان حرفي زده و يا كاري انجام داده كه شما را ناراحت كرده است و مي‌خواهيد تلافي كنيد؟

-آيا چون در وضعيت خلقي خوبي نيستيد - مثلاً افسرده و كسل هستيد - اعمال و رفتار همسرتان را از پشت يك عينك تيره و منفي مي‌بينيد؟

-آيا گوش‌هاي شما حساسيت خود را نسبت به كلام منفي كه مي‌گوييد، از دست داده است؟ آيا به گفتن حرف‌هاي مسموم و منفي عادت كرده‌ايد؟

در حالي‌كه پيام‌هاي سمي فضاي ارتباطي را مسموم و آلوده مي‌كند و با ايجاد هيجان‌هاي منفي و حملات متقابل احتمال حل مشكل را كاهش مي‌دهد، ارتباط سالم با محافظت از عزت نفس يكديگر، فضا و زمينه‌ی مناسبي را براي همكاري و حل مشكل فراهم مي‌آورد.

در چنين ارتباطي افراد هنر بيان اطلاعات مهم را بدون حمله كردن دارند؛ بدين معنا كه آن‌ها مي‌توانند چيزي را كه مي‌خواهند، بيان كنند، بدون اين‌كه كلام‌شان را با توهين، اتهام و تحقير مسموم كنند و طرف مقابل نيز مي‌تواند بدون این که احساس کند به او حمله می شود تا حالت تدافعی بگیرد، با دقت به اطلاعاتي كه بيان مي‌شود، گوش دهد.

· انواع مختلف زهرهاي كلام را بشناسيد

پيام‌هاي مسمومي كه ممكن است بين زن و شوهرها رد و بدل شود و فضاي ارتباطي آن‌ها را آلوده‌كند، انواع مختلفي دارد كه در زير به آن‌ اشاره شده است. شما مي‌توانيد با شناسايي اين پيام‌ها در كلام‌تان و حذف آن‌ از ارتباط خود با همسرتان رابطه‌ای پاک و سالم را تجربه کنید.

· قضاوت‌هاي منفي:

قضاوت‌هاي منفي در بردارنده‌ی پیام هایی است که بیانگر عیوب همسرتان است:"خيلي بچه‌گانه رفتار كردي"، "چه فكر احمقانه‌اي"، "چقدر عُنُق بودي"، "تو واقعاً در آشپزي بي استعدادي"، "چه حرف مسخره‌اي". چنين عباراتي به احساس ارزشمندي همسرتان حمله مي‌كند و از آن می‌كاهد. در زندگي زناشويي موفق چنين قضاوت‌هايي هيچ جايي ندارد.

· برچسب‌هاي كلي يا ترور شخصيت:

برچسب‌هاي كلي، با محکوم کردن تمام شخصيت و هويت همسرتان آن را زير سؤال می‌برد؛ برچسب هایی مانندِ احمق، تنبل، خودخواه، دست و پا چلفتي، غرغرو، بي‌فكر و بي عار. توجه داشته باشيد كه در اين‌جا بر خلاف مورد فوق به رفتار خاصي حمله نمي‌شود، بلكه هدف كل شخصيت فرد است و اين نوعي ترور شخصيت محسوب مي‌شود. در واقع با چنین رفتاری اين پيام را به همسرتان منتقل مي‌كنيد كه او نه فقط در اين مورد، بلكه هميشه و در همه‌ی موارد آدم بدی است.

· تعميم‌هاي افراطي:

در تعميم‌هاي افراطي رفتار يا حرف ناخوشايند همسرتان را به زمان‌ها و موقعيت‌هاي بسياري تعميم مي‌دهيد. هر   وقت در صحبت‌هايتان متوجه كلماتي مثل "هرگز، هيچ‌وقت، هميشه يا اصلاً"شديد، مراقب باشيد كه در حال دادن تعميم افراطي هستيد: "تو هيچ‌وقت به قولت عمل نمي‌كني"، "تو هميشه مرا جلوي خانواده‌ات تحقير مي‌كني"، "تو هميشه دير مي‌آيي"، "تو اصلاً به احساسات من اهميت نمي‌دهي"، "تو هميشه طبق ميل خودت رفتار مي‌كني". پيامي كه پشت اين تعميم‌هاي افراطي وجود دارد اين است كه تو هميشه و هميشه بد بوده‌اي و هيچ‌وقت رفتار خوبي نداشته‌اي.

· پيام‌هاي "تو" سرزنش‌كننده و اتهام‌آميز است:

"تو با اين اخلاقت، زندگي را به من زهر كرده‌اي"، "تو من را با اين همه كار تنها مي‌گذاري"، "تو به كارت بيشتر از من علاقه داري". پيامي كه پشت اين جملات نهفته است اين است كه من دارم رنج مي‌كشم و تو اين كار را با من مي‌كني، پس تو آدم بدي هستي. پيام‌هاي "تو" هميشه حاكي از اتهام و سرزنش است. در واقع شما مسؤوليت درد و رنج رواني خود را متوجه همسرتان مي‌سازيد و او را بابت اين كار سرزنش مي‌کنيد.

· مقايسه‌هاي منفي:

"خدا شانس بدهد، مردم زن دارند ما هم زن داريم!"، "برادرت را ببين چطور به فكر زن و زندگيش هست. يادبگير!"، "راست مي‌گويند زن خوب فرمانبر را پارسا كند، مرد درويش را پادشاه. زن برادرم مصداق كامل اين شعر است". مقايسه‌هاي منفي هرگز مشكلي را حل نمي‌كند و تنها اثر آن حمله به طرف مقابل است. پيامد چنين كاري فقط حمله به اعتماد به نفس همسرتان و رنجش و عصبانيت اوست.

· تهديد كردن:

تهديد نوعي جنگ قدرت است و پيامي كه پشت آن وجود دارد اين است: كه "تو بدي و مي‌خواهم تو را تنبيه كنم"، "اگر امشب هم دير بيايي ديگر من را نمي‌بيني"، "اگر باز هم غر بزني، جمعه‌ها هم خانه نمي‌مانم"، "اگر عيد ما را مسافرت نبري، با پدر و مادرم مي‌روم". پيامِ "تو بدي" به قدر كافي دردناك است و وقتي در قالب جمله‌ای تهديد آميز بيان مي‌شود، رابطه‌ی شما را تخريب مي‌كند. اگر هدف شما حفظ و ارتقا رابطه‌تان است، بهتر است اين كار را كنار بگذاريد.

· طعنه و كنايه:

طعنه و كنايه مي‌تواند فقط اضافه كردن يك كلمه يا عبارت و يا نوع خاصي از لحن صدا باشد؛ مثلِ "طبق معمول دير كردي"، "چه عجب! خانه مرتب است"، "آفرین! زبر و زرنگ شدي! ". توجه داشته باشيد كه گاهي جملاتي كه به ظاهر تعريف به‌نظر مي‌رسد در واقع طعنه و كنايه است. به طور معمول طعنه و كنايه روش غيرمستقيمي براي نشان دادن عصبانيت يا رنجش و دلخوري است ولي به جاي حل مشكلي كه موجب اين احساس‌هاي منفي شده است فقط بر شدت آن مي‌افزايد.

· پيش كشيدن گذشته:

ارتباط سالم فقط به موضوع فعلي مي‌پردازد ولي ارتباط مسموم گذشته‌ها را زنده مي‌كند: "تو هفته‌ی قبل، ماه قبل، سال قبل و... فلان كار را كردي". پيام این گونه جملات كه خاطرات گذشته را نبش قبر مي‌كند اين است:"تو بدي، هميشه بد بوده‌اي و هيچ چيز بهتر نخواهد شد".

البته گاهي رجوع به گذشته مي‌تواند موجب فهم بهتر مسائل شود و به حل آن كمك كند ولي هنگامي كه با هم اختلاف داريد و يا از دست هم عصباني‌ايد، پيش كشيدن مسائل قديمي غالباً براي اين است كه آن را مانند چماقي بر سر همسرتان بكوبيد نه اين‌كه بخواهيد چيزي را حل كنيد.

 

منبع:مهارت هاي ارتباطي همسران، دكتر فهيمه فتحعلي لواساني، دكتر محمد كاظم عاطف وحيد، احمد رضا محمد پور

 

اقدام کننده: واحد تولید محتوای کلینیک روان درمانی صبا
تعداد مشاهده: 2074