مقالات آموزشی

 

 

 

مشاورین حاضر در کلینیک
آتنا سادات میررجائی
آزاده امیر
فاطمه قانعی مطلق
میترا ضیایی عاقل
مریم مرواریدی
عطیه تقوی
محمدرضا سعیدی
محمد حسین سلمانیان
مینا شعبان زاده
هانیه میر
سمیه قاصری
حسین چم حیدری
جانان محبوبی
سمانه خمسه ای
محمدرضا ودادمفرد
سعیده باقری
سارا خواجه افضلی
طیبه صابر
محمدرضا صنم یار
سیما سیفی
تحولات اجتماعی در تربیت کودک
4-کودک و نوجوان 1-کودک 5-کودک و خانواده 4-تحولات اجتماعیتحولات اجتماعی در تربیت کودک
ارسال شده در تاریخ: 25 دی 1393

امروزه تحولات اجتماعی، نیاز به آموزش راایجاد می‌کند. شاید مهم‌ترین عامل مؤثر در روابط بین بزرگسالان و کودکان، به وجود آمدن تغییراتی در روابط میان زنان و مردان است.

سوق یافتن جامعه به سوی تساوی اجتماعی، آگاهی زنان در مورد حقوق و توانایی‌های‌شان و رقابت بین زنان و مردان در چارچوب انقلاب اجتماعی، کودکان را در خانواده‌هایی قرار می‌دهد که برای کسب برتری یا حقوق فردی کشمکش وجود دارد. بنابراین کودکان هم به سادگی نتیجه می‌گیرند که دارای حقوقی هستند.

دیگر شیوه‌ی سنتی مجاب کردن کودکان به اطاعت، یعنی تنبیه و تشویق، آن‌طور که در گذشته بود اثری ندارد. کودک امروزی تشویق را حق خود می‌داند و تنبیه را این‌گونه استدلال می‌کند:

اگر شما حق دارید من را تنبیه کنید من هم حق دارم شما را تنبیه کنم.

برابری اجتماعی والدین و فرزندان

روش جدید رابطه بین والدین و فرزندان بایید بر مبنای اصول آزادیخواهی طراحی شود. این روش‌ها بر مبنای اصول برابری و احترام متقابل استوار است. منظور از برابری کودک و بزرگسالان در  ارزش انسانی و شأن آنان است. والدین آزادیخواه به فرزندان‌شان فرصت می‌دهند که با توجه به محدودیت‌ها تصمیم‌گیری کنند و دربرابر تصمیمات‌شان جوابگو هم باشند.

درک رفتار

عده‌ای منشأ رفتار را وراثت و عده‌ای دیگر شرایط محیطی می‌دانند. اما همان‌طور که می‌بینیم، کودکان یک خانواده گاهی شخصیت‌های گوناگون دارند و یا یک شرایط محیطی یا پیش‌آمد، موجب عکس‌العمل‌های گوناگون می‌شود.

(افراد مختلف) آن‌هایی که به نیروهای داخلی و یا خارجی در بروز یک رفتار باور دارند، ظرفیت خلّاق افراد در تصمیم‌گیری را نمی‌پذیرند. والدین نباید سوء‌رفتار فرزندشان را به سن یا مرحله‌ی رشد خاصی نسبت دهند و آن را عادی تلقی کنند. همه‌ی رفتارها یا سوء‌رفتارها دارای یک مقصود اجتماعی هستند. مردم، انسان‌هایی تصمیم‌گیرنده هستند که نخستین هدف آن‌ها در زندگی تعلق است.

همه‌ی ما باورها، احساس‌ها و رفتارهایی را انتخاب می‌کنیم که ما را به آن درجه از قدر و اهمیت می‌رساند. بنابراین در پس هر سوء‌رفتاری از کودک مقصودهایی وجود دارد که باید آن‌ها را درک کنیم.

چهار هدف سوء رفتار 

رادلف دریکورز، روان‌شناس برجسته، سوء‌رفتار کودکان را به چهار دسته‌ی عمده تقسیم می‌کند. گرچه ابتدا ممکن است این چهار هدف کودک پیچیده به نظر برسد، ولی والدین برای فهم مقصود کودک از سوء‌رفتارش دو روش را می‌توانند به کار برند:

1- واکنش خود را در برابر سوء رفتار کودک مراعات کنند. احساسات شما به هدف‌های کودک اشاره دارد.

2- به پاسخ‌های کودک در برابر رفتارتان توجه کنند. پاسخ او به رفتار شما کمک خواهد کرد بدانید او چه می‌خواهد.

چهار هدف سوء‌رفتار کودکان عبارتند از:

1- جلب توجه

2- قدرت‌طلبی

3- انتقام

4- نمایش بی لیاقتی.

جلب توجه

کودک ترجیج می‌دهد از طریق مفید جلب توجه کند ولی اگر موفق نشود، از طریق غیرمفید به این کار مبادرت خواهد کرد. وقتی هدف کودک جلب توجه است، اگر ما فقط ناراحت شویم و با تذکر و تمسخر بخواهیم رفتار او را تصحیح کنیم، کودک توجهی‌ای را که می‌خواسته جلب کرده است.

توجه نباید به طور مستقیم در برابر تقاضا صورت گیرد؛ زیرا باعث تقویت خواسته‌ای نامناسب برای جلب توجه می‌شود. در این‌گونه مواقع یا باید سوء‌رفتار را نادیده بگیریم و یا زمانی و یا با روش‌هایی که انتظار ندارند، به آنان کاملاً توجه کنیم.

راه مناسب برای توجه کردن به کودک زمانی است که انتظار آن نمی‌رود؛ زیرا تأکید به توجه کردن است، نه جلب توجه کردن.

قدرت طلبی

وقتی والدین در برابر کودکانی که جسور هستند و هرکاری که می‌خواهند انجام می‌دهند، عصبانی و خشمگین می‌شوند. کودک یا به رفتار غیر قابل قبول خود ادامه می‌دهد و یا آن را متوقف می‌کند و بعد آن را با شدت بیشتری ادامه می‌دهد.

به عنوان یک قاعده در برخورد با کودکانی که در جست‌وجوی قدرتند، بزرگسالان باید از عصبانیت دوری کنند و خود را از جدال قدرت دور نگه دارند. در غیراین‌صورت و درصورت اعمال قدرت در برابر این دسته کودکان، آن‌ها فقط اهمیت قدرت را می‌آموزند و در کسب قدرت مصرتر می‌شوند.

اگر جدال بر سر قدرت ادامه پیدا کند و کودک دریابد که نمی‌تواند والدینش را شکست دهد، ممکن است خواسته‌ی خود را از قدرت به انتقامت تغییر دهد.

انتقام

کودکانی که میل به انتقام دارند، کسانی هستند که متقاعد شده‌اند که دیگران دوست‌شان ندارند و فقط زمانی به آن‌ها اهمیت می‌دهند که آن‌ها بتوانند دیگران را اذیت کنند. والدین باید توجه کنند که مقابله به مثل نکنند. آنان باید رابطه‌شان را با کودک به آرامش و حسن‌نیت گسترش دهند.

اگر والدین باعث شوند، کشمکش انتقام‌جویانه بین آن‌ها و فرزندشان ادامه یابد کودک احساس می‌کند شکست خورده است، انتقام‌جویی را رها می‌کند و تظاهر به بی‌لیاقتی یا نا توانی می‌کند تا بخشش والدین را به دست آورده باشد.

نمایش بی لیاقتی

کودکانی که تظاهر به بی‌لیاقتی یا عدم توانایی می‌کنند، به شدت دلسرد و ناامیدند.آن‌ها کوشش می‌کنند که دیگران هیچ‌گونه انتظاری از آنان نداشته باشند. آن‌ها احساس عدم لیاقت می‌کنند. والدین این کودکان باید از انتقاد بکاهند و بر توانایی‌ها و نقاط برجسته‌ی آن‌ها تأکید کنند.

نتیجه‌گیری از درک رفتار

اگر چه ما مسبب سوء‌رفتارهای کودک نظیر جلب توجه، انتقام، قدرت طلبی و ... نیستیم، ولی ممکن است این رفتارهای آن‌ها را با واکنش‌های مورد انتظارشان تقویت کنیم. بنابراین اگر می‌خواهیم فرزندان‌مان رفتار خود را تغییر دهند، باید ما نیز رفتار خود را تغییر دهیم.

تاریخ آخرین ویرایش: 12 اسفند 1393 - 16:02:42
اقدام کننده: واحد تولید محتوای کلینیک روان درمانی صبا
تعداد مشاهده: 1497