مقالات آموزشی

 

 

 

مشاورین حاضر در کلینیک
آتنا سادات میررجائی
آزاده امیر
فاطمه قانعی مطلق
میترا ضیایی عاقل
مریم مرواریدی
عطیه تقوی
محمدرضا سعیدی
محمد حسین سلمانیان
مینا شعبان زاده
هانیه میر
سمیه قاصری
حسین چم حیدری
جانان محبوبی
سمانه خمسه ای
محمدرضا ودادمفرد
سعیده باقری
سارا خواجه افضلی
طیبه صابر
محمدرضا صنم یار
سیما سیفی
فرآيند مقابله
6- شخصیت 6-مهارتهای زندگیفرآيند مقابله
ارسال شده در تاریخ: 18 بهمن 1393

مفهوم مقابله:

 منظور از مقابله کردن، تلاش‌هايي است که براي کنترل و اداره کردن موقعيت‌هايي که به نظر خطرناک و تنش‌زا مي‌رسند، به عمل مي‌آيد. يعني بدون در نظر گرفتن شدت و نوع مشکل چقدر مي‌توان با آن مقابله کرد.اين تعريف از لازاروس و فولکمن (1984) است و سه ويژگي دارد: مقابله کردن مستلزم مقداري تلاش و برنامه‌ريزي است، نتيجه نهاييِ واکنش‌ها‌ي مقابله هميشه مثبت نيست، و مقابله کردن فرآيندي است که در طول زمان اتفاق مي‌افتد.

دو راهبرد مقابله‌اي عمومي

به طور کلي مقابله دو شکل دارد:

1- مقابله‌ی متمرکز بر مشکل (problem-focused)

2- مقابله‌ی متمرکز بر هيجان (focusedّemotion-)

مقابله‌ی متمرکز بر مشکل مي‌تواند معطوف به درون يا بيرون باشد. هدف راهبردهاي مقابله‌اي معطوف به بيرون، تغيير موقعيت يا رفتارهاي ديگران است. در صورتي که راهبردهاي معطوف به درون شامل تلاش‌هايي است که براي بررسي مجدد نگرش‌ها و نيازهاي خود و سبک مهارت‌ها و پاسخ‌هاي تازه به عمل مي‌آيد.

مقابله متمرکز بر هيجان معطوف به مهار ناراحتي هيجاني است. راهبردهاي مقابله‌اي متمرکز بر هيجان شامل تمرين جسماني، مراقبه، بيان احساسات و جستجوي حمايت اجتماعي است. وقتي افراد احساس کنند که مي‌توانند درباره مشکل، کاري انجام دهند، به احتمال زياد به مقابله متمرکز بر مشکل دست مي‌زنند. ولي زماني که مشکل يا موقعيت را فراتر از توانايي‌هاي خود تلقي کنند، به احتمال زياد به مقابله متمرکز بر هيجان دست مي‌زنند. در بيشتر موقعيت‌ها، ترکيب اين دو راهبرد احتمالاً مفيدتر خواهد بود.

به عنوان مثال وقتي خود را براي يک مصاحبه شغلي آماده مي‌کنيد، مي‌توانيد پاسخ‌هاي خود را تمرين کنيد و لباس‌ مناسبي بپوشيد ‌(متمرکز بر مشکل) و نگرشي غيردفاعي اتخاذ کرده و آرام باشيد (متمرکز بر هيجان).

روش‌هاي مقابله

روش‌هاي مقابله عبارتند از:

1- مقابله‌ی عملي يا مسأله‌گشايي، که با اين موارد ارزيابي مي‌شود: سعي مي‌کنم مشکل را حل کنم، وقتم را بهتر تنظيم مي‌کنم، سعي مي‌کنم آن موقعيت را درک کنم، چند راه مختلف براي حل مشکل در نظر مي‌گيرم. مزيت عمده روش مسأله‌گشايي به‌عنوان روش مقابله‌اي اين است که فرد احساس مي‌کند بر زندگي خود کنترل دارد.

2- مقابله‌ی هيجاني يا جست‌وجوي حمايت، با اين موارد ارزيابي مي‌شود: از اينکه نمي‌دانم چه کاري انجام دهم خود را سرزنش مي‌کنم، درباره وضعيت خود با ديگران صحبت مي‌کنم، سعي مي‌کنم براي شناخت بهتر مشکل از دوستانم کمک بگيرم، خود را با ناراحتي‌ها و دردهايم سرگرم مي‌کنم. مقابله هيجاني نشان‌دهنده‌ی يک مشکل کلي در واکنش به رويدادهاي تنش‌زا است که ممکن است مستلزم اتکا به ديگران باشد. اگر افراد ديگر به ما کمک کنند تا خودمان فعالانه براي حل مشکلات خود اقدام کنيم، حمايت‌خواهي مي‌تواند يک راهبرد مقابله‌اي مفيد باشد، به شرط اينکه صد در صد و در همه موارد روش مقابله‌ايِ صرف نباشد.

3- مقابله اجتنابي يا اجتناب،با اين موارد ارزيابي مي‌شود: به روزهاي بهتر فکر مي‌کنم، به سينما مي‌روم يا تلويزيون تماشا مي‌کنم، درباره راه‌هاي تغييرِ وضعيت خيال‌پردازي مي‌کنم، مدتي تحمل مي‌کنم و سپس از موقعيت فرار مي‌کنم، از ديگران اجتناب مي‌کنم. اجتناب راهبرد مقابله‌اي مفيدي نيست زيرا با حالت انفعال و نگرشي حاکي از درماندگي همراه است. شخص ممکن است در حال حاضرتنش و ناراحتي خاصي را تجربه نکند ولي در بلند‌مدت حالت درماندگي و اضطراب و سردرگمي خواهد يافت.

تحقيقات نشان داده‌اند که مقابله‌ی عملي سازگارانه‌ترين راهبرد مقابله‌اي است. مقابله هيجاني و اجتنابي به سازگاري نه ‌چندان رضايت‌بخشبا رويدادهاي تنش‌زا منجر مي‌شود و افرادي که از اين راهبردها استفاده مي‌کنند معمولاً مضطرب و افسرده هستند. ولي کساني که از مقابله عملي استفاده مي‌کنند از نحوه کنترل رويدادهاي تنش‌زا راضي هستند و کمتر افسرده و مضطرب مي‌شوند. البته ميزان معقولي از اجتماعي بودن و برون‌گرايي نيز مي‌تواند مفيد باشد. چون ممکن است همه‌ی افراد در يک موقعيت تنش‌زاي خاص هر سه راهبرد را به کار گيرند، ولي وضعيتي مناسب است که به مقابله عملي ختم شود.

ارزيابي‌ اوليه و ثانويه

تا مدت‌هاي طولاني اين موضوع که مسائل روزمره زندگي مي‌تواند اثرات زيان‌بخشي بر روي سلامت جسمي و رواني داشته باشد مورد ترديد بوده است، اما مطالعات اخير نشان داده‌اند که اين امر حقيقت دارد. در واقع بين تعداد مسائل روزمره‌اي که افراد تجربه مي‌کنند و علايم مشکلات رواني و جسمي و تنش‌هاي روان‌شناختي همبستگي وجود دارد.

حتي مي‌توان گفت که استرس‌ها و مشکلات روزمره مي‌تواند بر سيستم ايمني تأثير منفي گذاشته و خطر ابتلا به بيماري‌هاي عفوني را افزايش دهد. همچنين پژوهش‌ها نشان داده‌اند که اثرات منفي مشکلات روزمره در افرادي که تا به حال تحت استرس نبوده‌اند، افراد مضطرب و نيز کساني که در حالت آشفتگي رواني قادر به مقابله مؤثر نيستند و همچنين افرادي که راهبردهاي مقابله‌اي مؤثر در مبارزه با مشکلات ندارند شديد‌تر است.

نکته‌ی قابل تأمل آن است که علت آن که افراد نسبت به مشکلات، واکنش‌هاي متفاوتي را نشان مي‌دهند مي‌توان در باورها، عقايد و به‌ طور کلي در ارزيابي آنها از مسائل جستجو کرد. در اين راستا مي‌توان به دو نوع ارزيابي اوليه و ثانويه اشاره کرد.

ارزيابي اوليه(primary appraisal)

هنگامي که با مشکل يا فشار رواني مواجه مي‌شويم، اولين کار مشخص‌ نمودن اين است که آيا واقعاً در وضعيتي بالقوه تهديد کننده قرار گرفته‌ايم يا خير؟ بنابراين از خود مي‌پرسيم: آيا اين مسأله ارزش ناراحت شدن را دارد يا نه؟ يعني يک رويداد زندگي، مشکل محسوب نمي‌شود مگر اينکه ما آن را به عنوان مشکل ارزيابي کنيم. ارزيابي اوليه با سلامت جسماني و رواني ما مرتبط است.

ارزيابي ثانويه(secondary appraisal)

اگر تشخيص داديم که واقعاً در موقعيت خطرناکي قرار گرفته‌ايم، مجدداً از خودمان مي‌پرسيم آيا مي‌توانيم براي نجات خود از اين وضعيت کاري انجام دهيم؟ اين ارزيابي ثانويه است. روشي که ما با توجه به باورهاي خود براي حل مشکل ايجاد شده به کار مي‌بنديم سبک مقابله‌اي ما را مشخص مي‌سازد. از اين نکته مي‌آموزيم که بايد ارزيابي‌هاي اوليه ما واقع‌بينانه باشد، به ‌طوري که به مسائل و تهديدات واقعي و موجّه توجه کنيم و بار خود را با توجه‌کردن و حساسيت نشان‌دادن به رويدادهايي که بايد به عنوان بخشي از زندگي پذيرفته شوند سنگين نکنيم. رويدادهاي بالقوه تنش‌زا زماني در زندگي شما تأثير منفي مي‌گذارند که آنها را تهديد‌کننده و مهم ارزيابي کنيد.

سه روش مقابله با مشکلات روزمره که با روحيه و خلق مثبت همراهند عبارتند از:

1- توجه‌برگرداني و آرام‌سازي(relaxation and distraction) :

 توجه‌برگرداني يعني منحرف ‌کردن توجه از مسائل از طريق انديشيدن به چيزهاي ديگر يا پرداختن به کارهاي ديگر. اين حالت به معناي اجتناب از مسائلي که به توجه نياز دارند نيست. بلکه روشي است براي پرهيز از زياد فکر کردن به چيزهايي که نمي‌توانيم تغييرشان دهيم يا حداقل اکنون نمي‌توانيم در موردشان کاري کنيم. آرام سازي يعني صرف زمان براي انجام يک سري تمرينات که موجب آرامش ما مي‌شود. آرام‌سازي يک مهارت مقابله‌اي مفيد براي بسياري از موقعيت‌ها است که در ادامه به تفصيل توضيح داده خواهد شد.

2- تخليه‌ی هيجاني(catharsis) :

يک پاسخ به مسائل روزمره که با روحيه منفي همراه است برون‌ريزي عاطفي است. تخليه هيجاني نوعي پاسخ به مسائل روزمره از طريق تخليه فشار و ناراحتي و خالي شدن از هيجانات است. تخليه هيجاني اگر به حل مسأله کمکي نکند روش مؤثر و کارآرايي نيست.

3- استفاده از سيستم‌هاي حمايتي(support systems) .:

استفاده از اين سيستم راهبرد مقابله‌اي مفيدي است. با اين حال، اين امر به نحوه‌ی استفاده افراد هم بستگي دارد. اگر براي مقابله با مسائل روزمره از روش شکوه‌ کردن دائمي و تخليه خشم به افراد حمايت کننده استفاده کنيم ممکن است حتي احساس ناراحتي هم بکنيم. اما اگر از حمايت افراد در جهت حل مسأله استفاده کنيم احتمالاً روحيه‌ی ما نيز مثبت‌تر و بهتر خواهد شد.

اقدام کننده: واحد تولید محتوای کلینیک روان درمانی صبا
تعداد مشاهده: 1573