کودکان تک فرزند چون از راههای مختلف مورد توجه والدین قرار میگیرند؛ بنابراین نسبت به شخصیت خود دیدگاهی مثبت دارد و همیشه احساس میکند که شخصیتی ارزشمند دارد؛ بنابراین هیچ گاه احساس تنهایی نمیکند او به ندرت بی حوصله میشود و بیشتر اوقات خود را سرگرم کاری میکند، شخصیتی قانع دارد.
توجه افراطی والدین گاه باعث نگرانیهای مخربی میشود که ممکن است این نگرانیها به تک فرزندشان منتقل شود و ترس او را موجب شود و او را به اجتناب از فعالیتهایی وادارد که برای رشدش ضروری است.
نگرانی مخرب عبارت است از تخیلاتی افراطی که واقعیت ندارد، یا احتمال وقوع آنها بسیار بعید است و والدین سعی میکنند از این طریق تمام حرکات کودک را کنترل کنند. والدین ممکن است سؤالهای غیرعاقلانه ای طرح کنند که ناشی از نگرانی مخرب آنهاست از جمله:
(تو از کجا میدانی که اگر بیرون بروی با ماشین تصادف میکنی؟)
(تو اجازه نداری بیرون بروی مگر این که هر نیم ساعت یکبار با ما تماس بگیری و ما را از سلامت خود آگاه کنی).
نگرانی سازنده نوعی واکنش فعال و واقعبینانه است و والدین سعی دارند تا از طریق این نگرانی، فرزندشان را نسبت به خطرات احتمالی رفتارهایشان هوشیار سازند و به آنان بیاموزند که قبل از انجام هر کاری بیندیشند.
خودبینی در کودکان تک فرزند پیامدهای زیر را به دنبال دارد:
- باعث میشود تا کودک توجه خود را به فعالیتهای مورد علاقهاش معطوف سازد.
- باعث میشود تا کودک دربارهی آیندهاش برنامهریزی کند.
- باعث میشود تا کودک همواره اظهار وجود کند.
- باعث میشود تا کودک به استقلال اجتماعی برسد. (آنها به چیزی که علاقه دارند عما میکنند و متأثر از جوّ و شرایط اجتماعی نیستند).
اگر خودبینی یا بی توجهی به مشکلات دیگر اعضای خانواده همراه باشد، گرایش به تنهایی به خودخواهی تبدیل میشود.
نحوهی نادرست پاسخگویی والدین در مقابل خودخواهی کودک (فدا کردن منافع خود، تسلیم شدن، عقب نشینی کردن، توضیح ندادن، مخالفت کردن و اجتناب از درگیری) میل خودخواهی در فرزند را تقویت کرده و میتواند کودک را از آزمودن سه مهارت مهم (مقابله به مثل کردن، حساسیت و سازش و مصالحه) در روابط متقابل محروم سازد.
اگر والدین بخواهند فرزندشان نگرشی مثبت به خود داشته باشد باید در مقابل رفتار او واکنشی توصیفی (والدین برای فرزند خود توصیف کنند که چه رفتاری را از او مشاهده کردهاند که آنها را خوشحال کرده است) و نه قضاوتی و کلی، واقع بینانه (ستایش نسبی نه مطلق از کودک موجب میشود تا انتظار او از خود واقعی شود) و نه خیال پردازانه، داشته باشند.
هر قدر کودکان در محیط خانوادگی به گونهای مبالغهآمیز مورد تشویق قرار گیرند به همان میزان با احساس خودخواهی وارد مدرسه خواهند شد و ممکن است دچار احساساتی همچون خود کمبینی (من دیگر یک کودک منحصر به فرد نیستم)، خیانت (من آنقدرها که والدینم مدعی بودند باهوش نیستم)، یأس و ناامیدی (من ناتوانتر از دوستان هم سن و سالم هستم)، بیهودگی (هر چه تلاش میکنم نمیتوانم به خوبی دیگر دوستانم باشم، پس تلاش کردن بی فایده است).
اگر شما دارای چنین فرزندی هستید نکات زیر را به خاطر بسپارید:
- سعی نکنید فرزندتان را از قوانینی که برای دیگر همکلاسهای او اجرا میشود مستثنی کنید.
- هیچگاه یک جانبه از فرزندتان طرفداری نکنید و مدرسهی او را به خاطر مقررات و قوانینی که برای فرزندتان تعیین میکند مورد پرسش قرار ندهید.
- پیوند عمیق با والدین، کودک را وا میدارد که به منافع شخصیاش اهمیت بدهد. آنچه در پی میآید، اولویت بخشیدن کودک به منافع شخصی خود را آشکار میکند:
اطمینان: کودک به علایق، عقاید و باورهای شخصیاش اطمینان دارد.
سماجت: اصرار کودک در مورد خواستههایش و مقاومت او در برابر اموری که به آنها علاقه ندارد.
صریح بودن: پافشاری کودک در دفاع از منافع خود به هنگام اختلاف با والدین یا مربیان مدرسه.
خودکفایی: توانایی از لذت بردن از بازی با خویش.
برای جلوگیری از عوارض منفی این ویژگیهای مثبت به پیشنهادهای زیر توجه کنید:
- هنگامی که کودک با یقین کامل از نظریهای دفاع میکند (اطمینان) یا به نظری اعتراض دارد هیچگاه با او بحث و مجادله نکنید و فقط نظر خود را بدون نقد کردن نظر او، به عنوان یک جریان جایگزین بیان کنید.
- هنگامی که کودک سماجت و تندی سعی نکنید با تنبیه، تهدید، مقاومت او را در هم بشکنید و بر او پیروز شوید بلکه صبورانه پیگیری و پشتکار داشته باشید تا به تدریج فرزندتان را تعدیل کنید.
- هنگامی که فرزند شما در دفاع از منافع خود صریح است سعی نکنید رفتار او را «بی احترامی» «بی ادبی» یا «حاضرجوابی» بنامید بلکه به او اجازه دهید تا علائق خود را ظاهر کند.
- هنگامی که کودکی علاقه دارد تنها باشد (خودکفایی) او را غیر اجتماعی، خجالتی یا بداخلاق خطاب نکنید بلکه به این دلیل که قادر است خودش را سرگرم کند او را تحسین کنید.
صمیمت بیش از حد موجب میشود تا کودک احساس کند در نوسانات روحی والدینش محصور شده و استقلال احساسات خود را از دست داده است؛ و در این حالت کودک دچار اضطراب میگردد.
نکتهی مهم این است که با وجود صمیمیتی که با فرزندتان دارید حدودی را بین خود تعیین کنید تا مرز میان استقلال فردی کودک و احساس مسئولیت جمعی او رعایت شود.
|