هدف مایاری رساندن به والدین تک فرزند برای غلبه کردن بر دو باور زیر است:
· باور نخست: چند فرزندی بسیار دشوارتر از تک فرزندی است.
· باور دوم: تک فرزندی بسیار سادهتر از چند فرزندی است.
تک فرزندی بسیار مشکلتر از چند فرزندی است؛ زیرا والدین فقط یک فرصت غیرقابل تکرار برای تربیت فرزند خود دارند بنابراین میخواهند تمام تلاش خود را برای دوری جستن از هر نوع اشتباه جبرانناپذیر به کار گیرند. از این رو فشار زیادی بر والدین وارد میسازد.
کودکان تک فرزند بیشتر از والدین خود تقلید میکنند؛ زیرا فرزند دیگری در خانواده وجود ندارد که:
- رفتاری متفاوت داشته باشد و تحمل والدین را برای درک تنوع رفتار کودکان افزایش دهد.
- نحـوهی ارتـباط او با والـدین متفاوت باشد و بدیـن طریق گزینـههای بیشتری در زمـینهی روابـط والــدین –فرزندان ایجاد کند.
- شخصیتی متفاوت از والدین داشته باشد و الگوی دیگری ارائه دهد.
یکی از مشکلات تک فرزندان این است که والدینشان تنها همدم آنها در محیط خانه هستند؛ بنابراین سعی در جلب رضایت آنها موجب میشود تا زیر فشار قرار گیرند. در حالی که وجود چند فرزند در خانواده موجب میشوند تا تمایل فرزندان به جلب رضایت والدین کاهش یابد و از این فشار رهایی یابند.
پیشنهاداتی جهت کاهش فشار ناشی از تقلید و سعی در جلب رضایت والدین در کودکان تک فرزند:
- اگر فرزندتان از شما تقلید کرد او را بیش از حد تحسین نکنید. (آفرین! تو این کار را مثل ما انجام دادی).
- اگر فرزندتان رفتاری متفاوت از شما داشت به او انتقاد نکنید (من نمیدانم که تو چطور از این موسیقی پرهیاهو لذت میبری).
- اگر فرزندتان دچار اشتباه شد او را طرد نکنید. (اگر به رفتارت ادامه دهی جایی در خانوادهی ما نخواهی داشت).
- کاری نکنید که فرزندتان تصور کند علاقهی شما منوط به اطاعت او از شماست.
- به استقلال شخصیت فرزندتان احترام بگذارید (آفرین، تو خودت این کار را انجام دادی).
کودک تک فرزند به طور کامل مورد توجه و علاقهی والدین است این عامل سبب میشود تا کودک احساس کند که شخصی مهم است.
کودکانی که در خانوادهی تک فرزند زندگی میکنند احساس امنیت و اعتماد به نفس زیادی دارند.
کودکان تک فرزند در خانوادهای که فقط شامل افراد بالغ است زندگی میکنند از این رو این کودکان پیش از معمول سخن گفتن را آغاز میکنند و روحیهی اجتماعی نیرومندتری دارند.
یکی ازمعایب تک فرزند بودن تاثیر آن بر مراحل رشد است. این کودکان کسی را ندارند تا با او رقابت کرده یا بازی و دعوا کنند. آنها دوست و همدمی در منزل ندارند؛ بنابراین برخی احساسات (رقابت، مسابقه، درگیری با خواهر و برادر، درد دل کردن با خواهر و برادر، مشاجره، مسخره کردن، توهین کردن به دیگران و ...) را تجربه نکرده و فرصتی برای عاقلانه کردن و کنترل مدیریت آنها نخواهند داشت.
تمایل والدین به حمایت از تنها فرزندی که دارند، اغلب مانع از آن میشود تا فرزندشان عواقب اشتباهات خود را بیازماید و مسئولیت عمل خود را بپذیرد. آنها هیچگاه در مقام انتقاد از فرزندشان بر نمیآیند، با او مخالفت نمیکنند و همواره تسلیم خواستههای او میشوند. از این رو حمایت بیش از حد والدین فرزند را با روحیهی حساس و ضعیف تربیت میکند.
اگر چه کودکان تک فرزند اجتماعیتر از سایر کودکان هستند و اعتماد به نفس بیشتری در برقراری ارتباط با بزرگسالان دارند اما به دلیل احساسات ناپختهی خود ممکن است از همبازیهای خود خجالت بکشند و ترجیح دهند با کودکان بزرگتر از خود دوست شوند.
گذاردن کودک تک فرزند در مهد کودک و آمادگی، تشریح روابط متقابل توسط والدین برای کودک و همچنین فراهم کردن شرایطی که کودک بتواند در محیط خانواده، احساسات خود را به راحتی ابراز کند، باعث میشود تا کودک احساسات مختلف را تجربه کرده و تحمل وی را در برابر احساسات ناخوشایند، افزایش دهد.
زندگی در خانوادهی تک سرپرست نیز، محیط دشواری را برای کودکان تک فرزند به وجود میآورد. آنان باید مسئولیتهای بیشتری را بدون کمک از جانب والدین پذیرا باشند. مستقلتر باشند در تصمیمگیریهای خانوادگی مشارکت افزونتری داشته باشند و کارهایی را انجام دهند که علاقهای به آنها ندارند.
خطری که کودکان تک فرزند در خانوادههای تک سرپرست را تهدید میکند این است که حد و مرز مسئولیتهایی را که به آنها واگذار شده است رعایت نکنند و دچار سوء تفاهم شوند.
تک سرپرستها چگونه میتوانند رابطهی عاطفی خود را با تنها فرزندشان به نحوی تنظیم کنند که امکان ازدواج آنها نیز فراهم باشد؟
پدر یا مادر باید به فرزند خود اطمینان بدهد که ازدواج آنان به رابطهی عاطفی با فرزندشان آسیبی وارد نمیسازد آنان نباید اجازه دهند که فرزندشان به جای آنها تصمیم گیری کند و این کار تنها از طریق تعیین جایگاه تک فرزند و توضیح مکرر این موضوع به اوست که دوست و همدم بودن همواره به معنای برخوردار بودن از حقوق یکسان نیست.
کودکی که تنها فرزند خانواده است و رابطهی صمیمانهای با والدین خود دارد به توافق نداشتن و ناسازگاری والدین خود حساس است و تلاش میکند تا به آن پایان دهد او خود را بین طرفین دعوا، محصور میبیند و فشار زیادی را تحمل میکند.
هنگامی که والدین با هم اختلاف دارند برای رعایت شرایط روحی فرزند خود به موارد زیر توجه کنند:
-وقتی با یکدیگر مشاجره میکنید فرزندتان را در این درگیری وارد نکنید. (اگر تو مرا دوست نداری فرزندم مرا دوست دارد).
هیچگاه فرزندتان را در مشاجرات خانوادگی خود متهم نکنید: (ما به خاطر تو دعوا میکنیم).
هیچگاه فرزندتان را وادار نسازید تا از یکی از والدین خود جانبداری کند : (فرزندم، فکر میکنی حق با کیست؟)
هیچگاه از همسر خود نزد فرزندتان شکایت نکنید: (پدرت هیچ وقت به قول خودش عمل نمیکند).
هیچگاه اشتباهات فرزندتان را با همسرتان مقایسه نکنید: (تو مثل مادرت کله شق هستی، تو مثل پدرت بداخلاق هستی).
والدین میتوانند به روشهای گوناگون به فرزندشان توجه کنند:
- نگاه کردن به او و دقت در کارهایی که انجام میدهد.
- کمک کردن و تشویق کردن.
- نشان دادن علاقه و کنجکاوی.
- راهنمایی کردن.
|