دیسلکسی، خوانشپریشی یا نارساخوانی، بیماری ناشناخته و مبهمی است که متأسفانه به طور میانگین ۳۰درصد از مبتلایان به آن، ترک تحصیل میکنند و انگیزهی خودکشی در این افراد ۶برابر دیگران است.
والدین بچههای مبتلا به دیسلکسی باید به آنها اعتمادبهنفس بدهند و تشویقشان کنند که روی پای خودشان بایستند. به فرمان معلم، کلاس غرق در آرامش میشود تا دانشآموزان واژههای کتاب را بشنوند و یاد بگیرند. مجبور است به دستور معلم بخواند اما نمیتواند تصور کند با آغاز به خواندن او چه اتفاقی میافتد. دلهرهی عجیبی دارد اما نمیتواند از دستور معلم سرپیچی کند، پس میخواند اما...
خندهی همکلاسیها سرکلاس به هنگام خواندن او از روی کتاب و تلفظ ناصحیح کلمات، بدترین خاطرهی زندگیاش است. تجربهی تلخی که در به وجود آمدنش بیتقصیر است.
نشانههای این اختلال که بر توانایی خواندن و نوشتن کودک تأثیر میگذارد، در دوران دبستان آشکار میشود. کودک مبتلا به دیسلکسی اگرچه به نظر باهوش میرسد و هیچ مشکلی از نظر بینایی و شنوایی ندارد ولی با این حال نمیتواند روشهایی را که به وی آموزش داده شده است در جهت خواندن، نوشتن و تلفظ کلمات به کار بندد.
نارساخوانی برخلاف باور عموم، شکلی از عقبماندگی ذهنی نیست و رابطهی مستقیم با معلولیت جسمی، مشکلات فرهنگی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی پایین یا آسیبهای مادرزادی مغزی ندارد.
کودکی که مبتلا به دیسلکسی است به طور معمول تا قبل از ورود به مدرسه مشکلی ندارد. کودک با شروع آموزشها تازه متوجه میشود که نمیتواند قدم به قدم با دیگران پیش برود و این امر، وی را آنقدر پریشان حال میکند که یا کلاس را به هم میریزد یا گوشهگیر میشود.
اما توجه داشته باشید دیسلکسی را نباید با اختلالات توجه، ناتواناییهای یادگیری ناشی از کمبود فرصتها و امکانات آموزشی مانند تعویض مکرر مدرسه، حضور نامنظم در کلاس یا فقدان آموزش در مهارتهای اصلی، عقبماندگی ذهنی، اختلال در خود فروماندگی، نقایص شنوایی و بینایی، ناتوانیهای فیزیکی، اختلالات هیجانی یا مشکلات رایج در فرآیند یادگیری زبان دوم اشتباه گرفت.
●نشانهی بیماری
از جمله نشانههای بیماری نارساخوانی میتوان به تشخیص ندادن چپ و راست، بالا و پایین، ناتوانی در خواندن ساعتها، مشکل به یاد آوردن ترتیب ساعتهای هفته، ماهها، فصول، اختلالات گفتاری و ناتوانی در ساختن جملات اشاره کرد.
کودک مبتلا به دیسلکسی حروف نزدیک به هم مثل ب، پ، ت، د، ف... را با هم اشتباه میگیرد و به طور معمول حروف بیصدا را جایگزین حروف صدادار میکند. البته این امر تصادفی است و گاهی نیز کودک کلمات را صحیح ادا میکند. شخص مبتلا به خوانشپریشی کلمات را برعکس میخواند، بعضی صداها را حذف میکند و روخوانیاش بریده بریده، نامفهوم و با شک و ترس است.
دیسلکسی از نظر شدت متفاوت است و میزان آن بر حسب تعداد اشتباهات و مدت زمان خواندن یک متن در مقایسه با یک کودک عادی تشخیص داده میشود.
●دلایل و عوامل مؤثر
دلایل بروز بیماری دیسلکسی بسیار متفاوت است. در اروپا بیش از ۵/۲میلیون کودک مبتلا به دیسلکسیاند و به همین دلیل محققان ۹کشور اروپایی گرد هم آمدند تا با آزمایش روی ۴هزار کودک دلایل و میزان مبتلایان به آن در زبانهای متعدد را بررسی کنند.
پیش از این تحقیقات (عصبی ـ کالبدی)، گالابوردا، استاد عصبشناسی دانشگاه هاروارد آمریکا در سال ۱۹۷۹و آزمایشهای پولسو در سال ۱۹۸۹در دانشگاه میلان روشن کرده بود که دیسلکسی بیماری عصبی با ریشهی ژنتیکی است.
آزمایشهای مغزی بیماران نیز مشخص کرد که یکی از عوامل بروز خوانشپریشی تشکیل تودهای عصبی در منطقهای از مغز است. این تومورهای خارجی خود نتیجهی جهشهای غیرطبیعی یا نامنظم بودن سلولهای خاکستری در مناطقی از پوسته مغزیاند.
به عقیده دانشمندان عوامل دخیل در بروز بیماری دیسلکسی، ۵۰درصد ژنتیکی و ۵۰درصد محیطی است. عصبشناسان با کمک تصاویر مغزی بیماران دریافتند که مغز این افراد در ۳منطقهی نیمکرهی چپ، به ویژه نواحی پسسری، گیجگاهی ـ آهیانه و گیجگاهی، یعنی به طور دقیق مناطقی که مربوط به توانایی خواندن است، کند عمل میکند.
عوامل محیطی موجب بیماری دیسلکسی خود به دو دسته تقسیم میشود: عوامل زیستی که طی زندگی رحمی روی جنین تأثیر میگذارد و تمام مسائلی که پس از تولد برای نوزاد رخ میدهد.
در حال حاضر این موضوع اثبات شده است که ضربات مغزی و عوامل روانی فامیلی روی یادگیری، خواندن و نوشتن تأثیر میگذارد. در این میان روشهای آموزش و تلفیق ذکاوت نیز اهمیت ویژهای دارد.
●تفاوت زبانی
شگفتانگیز آنجا است که تعداد مبتلایان به بیماری دیسلکسی در بعضی زبانها بیش از بقیه زبانها است. اگرچه تمامی خوانشپریشان در تلفظ و به خاطر سپردن جملات کوتاه با مشکل روبهرو هستند ولی با این حال کودکانی که زبان مادریشان ساده و با قاعده است، کمتر به دیسلکسی مبتلا میشوند و حتی در کودکان مبتلا، شدت بیماری کمتر است.
در واقع ساختار زبان بسیار با اهمیت است. نتایج آزمایشی روی دانشجویان انگلیسی، فرانسوی و ایتالیایی نشان داده که خوانشپریشان ایتالیایی سریعتر و بهتر از فرانسویها و انگلیسیها میخوانند.
در واقع زبان انگلیسی بیقاعده و مرکب است. در اشعار « لرد بایرون» برای ۴۰آوا، هزار نوع املا وجود دارد. در مقایسه در زبان «مولیر» برای ۳۵آوا ۱۹۰املا و در زبان «دانته» برای ۲۵آوا ۳۳املا وجود دارد. به همین علت تعداد انگلیسیهای مبتلا به دیسلکسی بیش از فرانسویها و ایتالیاییها است.
از سوی دیگر مبتلایان به این بیماری در میان آلمانیها و فنلاندیها که زبان با قاعده دارند، بسیار کم است. در کشورهایی که زبان با قاعده دارند، کودکان به طور میانگین در کمتر از سه ماه خواندن را میآموزند در حالی که این روند در میان کودکانی که زبان مادریشان پیچیده و بیقاعده است، به طور تدریجی و طی ۵سال دبستان به طول میانجامد.
●مراقبتهای خانگی
کودکی که نارساخوانی دارد نیازمند توجه و کمک ویژه والدین است، با این حال نباید بیش از حد مراقب کودک بود. کودک را یک فرد شکست خورده درنظر نگیرید بلکه او را تشویق کنید تا مهارتهای جدیدی بیاموزد.
●درمان پزشکی
در واقع دیسلکسی درمان ندارد. کودک خوانشپریش در مدرسه، کودن خطاب میشود، از دوستانش فاصله میگیرد، از زندگی ناامید میشود و به همین علت است که بیشتر دانشآموزان مبتلا به دیسلکسی در اروپا دست به خودکشی میزنند، در صورتی که کودک مبتلا به دیسلکسی هیچگونه مشکل جسمی و روانی ندارد.
ابتدا باید این مسائل را حل کرد سپس با استفاده از برنامهای ویژه و زیرنظر متخصصان براساس توانایی و مشکلات کودک، آموزش خواندن و نوشتن را آغاز کرد.
فراموش نکنید ۵تا ۱۰درصد کودکان دبستانی دیسلکسی دارند
|