مقالات آموزشی

 

 

 

مشاورین حاضر در کلینیک
آتنا سادات میررجائی
آزاده امیر
فاطمه قانعی مطلق
مرضیه ذبیحی
میترا ضیایی عاقل
مریم مرواریدی
عطیه تقوی
محمدرضا سعیدی
محمد حسین سلمانیان
مینا شعبان زاده
هانیه میر
سمیه قاصری
حسین چم حیدری
جانان محبوبی
سمانه خمسه ای
محمدرضا ودادمفرد
سعیده باقری
سارا خواجه افضلی
محمدرضا صنم یار
سیما سیفی
حافظه‌ی درازمدت
1-تحصیلی 3-بهسازی حافظه 1-حافظه و انواع آنحافظه‌ی درازمدت
ارسال شده در تاریخ: 15 دی 1393

حافظه‌ی تمامي عمر ما حافظه‌ی درازمدت (long – term memory)نام دارد. حافظه‌ی درازمدت شامل حفظ اطلاعات از چند دقيقه پس از يادگيري تا تمامي طول عمر شخص است و براي گنجايش آن نيز هيچ محدوديتي وجود ندارد. به سخن ديگر، اين حافظه مي‌تواند تمامي اطلاعات دريافتي را براي هميشه نگه دارد.

براي اين‌كه اطلاعات از حافظه‌ی كوتاه‌مدت يك مرحله فراتر رفته و به حافظه‌ی درازمدت انتقال يابند بايد رفرگرداني (encoding)بشوند. «منظور از رفرگرداني تغيير شكل دادن يا به حالت انتزاعي درآوردن اطلاعات –يعني بازنمايي آن‌ها به صورتي غير از صورت اوليه است» (لفرانسوا 1994 ص 125.)

تكرار و مرور ذهني اطلاعات سبب نگهداري آن‌ها در حافظه‌ی كوتاه‌مدت مي‌شود و براي اين‌كه اين اطلاعات وارد حافظه‌ی درازمدت شوند بهتر است علاوه بر تكرار، آن‌ها را دسته‌بندي و سازمان‌دهي كرد و با اطلاعاتي كه از قبل در حافظه‌ی درازمدت موجودند ربط داد. (يعني نوعي تداعي يا رابطه بين اطلاعات جديد و اطلاعات قبلي موجود در حافظه‌ی درازمدت).

اما بزرگ‌ترین محدوديت حافظه‌ی درازمدت، ماهيت غيرفعال آن است. به همين سبب غيرفعال بودن اطلاعات موجود در حافظه‌ی درازمدت است كه بازيابي آن‌ها مستلزم كوش زياد و همراه با دردسر است.

گاه اتفاق مي‌افتد هنگامي كه مي‌خواهيم اطلاعاتي را از حافظه‌ی درازمدت به ياد بياوريم و در آستانه‌ی يادآوري آن مطلب هستم از عهده‌ی آن برنمي‌آييم. مثلاً آشنايي را مي‌بينم كه نام او بر سر زبان ماست اما آن ‌را به ياد نمي‌آوريم. اين تجربه‌ی نزديك شدن به اطلاع مورد نظر همان چيزي است كه به پديده‌ی «سر زبان بودن» شهرت دارد. (tip –of – the –tongue)

عوامل فراموشي اطلاعات از حافظه‌ی درازمدت

1) نظريه‌ی واپس زدن يا سركوب: يكي از نظريه‌هاي مربوط به فراموشي اطلاعات از حافظه‌ی درازمدت، نظريه‌ی واپس زدن يا سركوب نام دارد. مفهوم واپس زدن يا سركوب خاطرات كه در نظريه‌ی روان پويايي فرويد شهرت يافته است به ناتواني انسان در يادآوري رويدادهاي ناخوشايند يا امور وابسته به آن‌ها اشاره مي‌كند. به اين نوع فراموشي هيجاني مي‌گويند. واپس زدن اطلاعات را مي‌توان مشكل بازيابي به حساب آورد طبق اين نظر به دلايلي نشانه‌هاي لازم براي بازيابي خاطرات واپس زده شده در دسترس قرار ندارند شخص ممكن است در ضمن تداعي آزاد (يعني گفتن آنچه كه به ذهن مي‌رسد) نشانه‌هاي بازيابي لازم را كه به خاطرات فراموش شده مي‌انجامد پيدا كند.

2) نظريه‌ی تداخل: طبق اين نظريه اطلاعات ياد گرفته شده با هم تداخل مي‌كنند و درهم مخلوط شوند و به همين امر سبب به ياد نيامدن آن‌ها مي‌شود.

بازداري پيش گستر: گاهي اطلاعات قبلاً آموخته شده سبب مي‌شوند كه ما نتوانيم اطلاعات تازه ياد گرفته شده را به ياد آوريم.

بازداري پس‌گستر: بعضي وقت‌ها اطلاعات تازه ياد گرفته شده با اطلاعات قبلاً آموخته شده تداخل مي‌كنند و مانع يادآوري اطلاعات قبلي مي‌شوند.

3) مشكلات بازيابي: طبق اين نظريه آنچه به حافظه‌ی درازمدت سپرده مي‌شود هرگز از بين نمي‌رود و علت اين‌كه ما پاره‌اي از مطالب قبلاً آموخته شده را نمي‌توانيم به ياد بياوريم اين است كه در بازيابي آن‌ها ناتوانيم درغیر این‌صورت مطالب در حافظه‌ی ما موجود هستند. اگر نشانه‌ها يا سرنخ‌هاي بازيابي لازم را پيدا كنيم مي‌توانيم اطلاعات فراموش شده را به ياد آوريم. مثال: كوشش براي پيدا كردن مطلبي از حافظه‌ی درازمدت شبيه به پيدا كردن يك كتاب در يك كتابخانه‌ی بزرگ است. اگر ما ندانيم كه كتاب مورد نظر با چه رمزي و در كجا قرار داده شده است نمي‌توانيم آن را پيدا كنيم، هر چند كه كتاب دلخواه ما در كتابخانه موجود باشد.

اقسام حافظه‌ی بلند مدت

اطلاعات براي ذخيره‌سازي در حافظه‌ی درازمدت به سه صورت عمده‌ی رفرگرداني مي‌شوند:

(1) حافظه‌ی رويدادي             (2) حافظه‌ی معنايي                 (3) حافظه‌ی روندي.

1) حافظه‌ی رویدادی:

منظور از حافظه‌ی رویدادی خاطرات ما از تجارب شخصی خودمان است. به سخن دیگر حافظه‌ی رویدادی شامل اتفاقاتی است که در زندگی ما رخ داده و به زمان و مکان خاصی وابسته‌اند.

حافظه‌ی رويدادي يا حافظه‌ی رويدادهاي ويژه شامل خاطرات ما از تجارب شخصي خودمان است. به سخن ديگر، حافظه‌ی رويدادي شامل اتفاقاتي است كه در زندگي ما رخ داده و به زمان و مكاني خاص وابسته‌اند.

تصاوير ذهني (images)در حافظه‌ی رويدادي نقش مهمي ايفا مي‌كند. با چنين سرنخ‌ها يا نشان‌هاي مربوط به زمان و مكان به ما كمك مي‌كند تا اطلاعات را از اين بخش حافظه بازيابيم.

2) حافظه‌ی معنایی:

در حافظه‌ی معنایی (semantic memory)چنان که از نامش بر می‌آید، معانی ذخیره می‌شوند. اطلاعات موجود در حافظه‌ی معنایی عموما" به صورت گزاره و طرح‌واره(schema) ذخیره می‌شوند. گزاره کوچک‌ترین واحد اطلاعاتی است و برای معرفی واحدهای کوچک معنی مناسب است و برای مجموعه‌های بزرگ دانش از طرح‌واره استفاده می‌شود.

گزاره کوچک‌ترین واحد اطلاعات است و مي‌توان آن ‌را درست يا غلط ناميد. اين گفته كه علي كتاب تازه را خريد شامل دو گزاره است:

1) علي كتاب را خريد         2) كتاب تازه است.

گزاره‌ها براي بازنمايي يا يوني واحدهاي كوچك معني مناسب‌اند. اما براي مجموعه‌هاي بزرگ دانش، به عوض گزاره‌ها، از طرحواره استفاده مي‌شود. طرحوارهيك ساختار انتزاعي است كه معرف اطلاعات ذخيره شده در حافظه است.

بيگزومور (1993) دو نوع طرحواره‌ی كلي را توصيف كرده‌اند:

(1) صوري (formal)كه به ساختار اطلاعات اشاره مي‌كند

(2) موضوعي (substantive)كه با محتوا سروكار دارد.

 اين دو روان‌شناس به عنوان مثالي باري طرحواره‌ی مثال ساختار داستان را از مندلر (1984) نقل كرده‌اند. مندلر مي‌گويد: قصه‌هايي كه براي كودكان گفته مي‌شود همه داراي يك ساختار طرحواره‌اي هستند. از جمله اين‌كه همه‌ی اين داستان‌ها با جمله‌اي شبيه به اين شروع مي‌شوند: «روزي بود و روزگاري بود...» همچنين جمله پاياني همه اين قصه‌ها «از آن پس سال‌ها به خوبي و خوشي با هم زندگي كردند» است.

بيگزومور معتقدند كه ساختار داستان به‌صورت يك طرحواره به قصه‌هاي كودكان ختم نمي‌شوند بلكه شكل‌هاي ديگر ادبيات، از جمله داستان‌هاي پليسي، عشقي، جناي و موارد ديگر را نيز شامل مي‌شود.

طرحواره‌ی موضوعي عمدتاً به‌صورت مجموعه مفاهيمي است كه مؤيد يك مفهوم يا مضمون كلي‌تر است. اين نوع طرحواره براي هرگونه يا ديگري معني‌دار ضروري است. غالباً مي‌توان طرحواره‌ی محتوايي را به‌صورت دياگرام نشان داد. بيگزومور (1993) دياگرام شكل زير را به عنوان مثالي از ين گونه طرحواره ذكر كرده‌اند.

شكل زندگي –حيوان –گياه –گربه –ايراني –سيامي –پلنگ –گربه وحشي –خز –ماهي –فلس –كيسة هوا

3) حافظه‌ی روندی:

حافظه‌ی مربوط به چگونگي انجام امور (دانستن چگونه انجام دادن يك عمل) به ويژه فعاليت‌هاي فيزيكي يا جسماني مانند بازي‌هاي ورزشي را حافظه روندي يا رويه‌اي (procedural memory)مي‌گويند. اسلدوين (1991) مي‌گويد اين نوع حافظه ظاهراً در يك رشته زوج محرك –پاسخ ذخيره مي‌شود. مثلاً در دوچرخه‌سواري: وقتي كه دوچرخه به سمت چپ خم مي‌شود (يك محرك) ما به‌طور غريزي وزن خود را به سمت راست مي‌دهيم تا تعادل‌مان حفظ شود.

تاریخ آخرین ویرایش: 28 بهمن 1393 - 14:48:24
اقدام کننده: واحد تولید محتوای کلینیک روان درمانی صبا
تعداد مشاهده: 1638