كـاربــردِ تحلیل روءيـــا (قسمت اول)
نوشته زيگموند فرويد
ترجمه يحيى امامى
خانمها و آقايان، وقتى سانسور روءيا و بازنمايى به وسيله نمادها را كاملاً فهميديد هنوز اين امر حقيقت دارد كه بر در امر تحريف روءيا كاملاً مسلط نشدهايد اگرچه در جايگاهى قرار مىگيريد كه مىتوانيد اكثر روءياها را بفهميد. در انجام چنين كارى شما از دو روش مكمل استفاده خواهيد كرد : فراخوانى تصوراتى كه براى خواب بيننده اتفاق افتاده است تا از امر جايگزين به امر اصيل رهنمون شويد، و بر مبناى معرفت خودتان نمادها را با معناى خودشان جايگزين كنيد. بعداً ما شمارى از عدم يقينهايى را بحث خواهيم كرد كه در اين مورد به وجود مىآيند.
اكنون مىتوانيم وظيفهاى را كه قبلاً سعى در انجام آن با ابزار ناكافى داشتيم دوباره مطرح كنيم، يعنى زمانى كه روابط ميان عناصر روءيا و چيزهاى اصيلى را كه آن عناصر نماينده آناند مطالعه مىكرديم. ما به چهار رابطه عمده از اين نوع پرداختيم (ص150): رابطه جزء با كل، تقريب(2) يا كنايه(3)، رابطه نمادى و بازنمايى تجسمى كلمات. اكنون ما پيشنهاد مىكنيم كه كار مشابهى را در مقياس بزرگتر از راه مقايسه محتواى آشكار روءيا به عنوان يك كل با روءياى پنهانى كه از راه تعبير و تفسير آشكار مىشود به انجام برسانيم.
اميدوارم كه شما هرگز دوباره اين دو چيز را با يكديگر خلط نكنيد. اگر به چنين نقطهاى برسيد، در فهم روءياها از اكثر خوانندگان كتاب تفسير روءياها جلوتر رفتهايد. به من اجازه دهيد تا بار ديگر به شما يادآورى كنم كارى كه روءياى پنهان را به روءياى آشكار تبديل مىكند كاركردِ روءيا ناميده مىشود. كارى كه در جهت عكس انجام مىشود و تلاش مىكند تا از روءياى آشكار به روءياى پنهان برسد كار تفسيرى ماست. كار تفسيرى سعى در واشكافتن كاركردِ روءيا دارد. روءياهايى از نوع كودكانه كه ما آنها را به عنوان تحقق هويداى آرزوها مىشناسيم با اين وصف تا حدودى در معرض كاركردِ روءيا قرار مىگيرند ــ آنها از آرزو به تجربه واقعى و همچنين بنا به قاعده از افكار به تصاوير بصرى تغيير شكل مىيابند. در مورد آنها نيازى به تفسير وجود ندارد جز واشكافى همين دو نوع تغيير شكل. كاركردِ روءياى اضافى كه در روءياهاى ديگر رخ مىدهد تحريف روءيا(4) ناميده مىشود و اين امر نيز بايستى با كار تفسيرى ما واشكافته شود.
من از راه مقايسه تفاسير روءياهاى متعدد در جايگاهى قرار گرفتهام تا خلاصهاى توصيفى از آنچه كاركردِ روءيا با مواد و مصالح اجزاى انديشگون روءياى(5) پنهان انجام مىدهد در اختيار شما قرار دهم. با وجود اين از شما تمنا مىكنم سعى نكنيد بيش از آنچه من به شما مىگويم بفهميد. گوش كردن با توجه كامل، خود بخشى از توصيف است.
اولين دستاورد كاركردِ روءيا تلخيص(6) است. ما با تلخيص اين حقيقت را مىفهميم كه روءياى آشكار محتواى كمترى از روءياى پنهان دارد و بنابراين ترجمه خلاصهشده آن است. تلخيص در مواقعى مىتواند صورت نگيرد امّا بنا به قاعده، وجود دارد و اغلب وجود آن چشمگير است. تلخيص هرگز به عكس خود بدل نمىشود؛ به عبارت ديگر ما هرگز روءياى آشكارى را نمىيابيم كه در گستردگى يا محتوا بزرگتر از روءياى پنهان باشد. تلخيص از چند راه حاصل مىشود: 1- با حذف كامل عناصر پنهان مشخص؛ 2- فقط با انتقال پارهاى از برخى مجموعهها از روءياى پنهان به روءياى آشكار؛ 3- با عناصر پنهانى كه با هم اشتراكاتى دارند و در روءياى آشكار در قالب واحدى يكپارچه، تركيب و ممزوج مىشوند.
اگر ترجيح دهيد اصطلاح تلخيص را فقط به آخرين فرايند اختصاص مىدهيم. نتايج آن را خاصه به آسانى مىتوان نشان داد. شما هيچ مشكلى در به ياد آوردن مواردى از روءياهاى شخصى خودتان نداريد كه در آنها افراد متفاوت در قالب يك شخص تلخيصشده باشند. شخصيتى تركيبى از اين نوع شايد شبيه فرد Aباشد اما ممكن است شبيه Bلباس پوشيده باشد، و ممكن است كارى را انجام دهد كه ما را به ياد شخص Cبيندازد و همزمان ممكن است او را به عنوان شخص Dبشناسيم. البته اين ساختار تركيبى بر چيزى تأكيد مىكند كه در ميان چهار فرد مذكور مشترك است. طبيعتاً ممكن است ساختارى تركيبى از اشياء و يا مكانها به همان شيوهاى تشكيل شود كه از افراد تشكيل مىشود منتهى با اين شرط كه اشياء و مكانهاى متعدد داراى چيزى مشترك باشند كه روءياى پنهان بر آن تأكيد گذارد. اين فرايند مثل ساختن مفهومى جديد و موقتى است كه اين عناصر مشترك به منزله هسته آناند. نتيجه تلفيق اين عناصر مجزّا كه با يكديگر تلخيص مىشوند بنا به قاعده تصويرى تيره و مبهم است، درست مثل زمانى كه عكسهاى متعددى را روى يك صفحه ظاهر كنيد.
توليد ساختارهاى تركيبى از اين نوع بايد براى كاركردِ روءيا اهميت وافر داشته باشد زيرا در وهله اوّل مىتوانيم جايى را نشان دهيم كه عناصر مشتركى كه براى آنها ضرورى هستند غايباند، آنها به شيوهاى عامدانه معرفى مىشوند ــ براى مثال از راه انتخاب لغتهايى كه با استفاده از آنها فكرى بيان مىشود. ما قبلاً به تلخيصها و ساختارهايى تركيبى از اين نوع برخورد كردهايم. آنها در توليد پارهاى از لغزشهاى زبانى نقشى ايفا كردهاند. مىتوانيد همان مرد جوانى را به خاطر آوريد كه به بانويى پيشنهاد begleitdigen(7)[ begleiten(همراهى كردن) + beleidigen(توهين) ص 58 ] را داد. علاوه بر اين لطيفههايى وجود دارد كه روش آنها مبتنى بر تلخيصى مشابه است. امّا جداى از اين موارد ممكن است گفته شود كه اين فرايند چيزى كاملاً غيرمعمول و عجيب است. حقيقت دارد كه بديل و نظير ساختن اين شكلهاى تركيبى را مىتوان در برخى از مخلوقات تخيلات ما يافت، تخيلاتى كه آماده است تا اجزائى از اشياء را كه در تجربه ما به يكديگر تعلق ندارند در هيأتى واحد تركيب كند ــ براى مثال مىتوان از قَنطورس(8) و جانوران افسانهاى نام برد كه در اساطير باستانى يا در تصاوير بوكلين ظاهر مىشوند. تخيل خلاق در واقع ناتوان از خلق هر چيزى است و فقط توان تركيب اجزائى را دارد كه با يكديگر غريب و بيگانهاند. اما امر شاخص درباره روش كاركردِ روءيا در آنچه در پى مىآيد نهفته است. مصالحى كه به كاركردِ روءيا عرضه مىشوند متشكل از انديشه ها هستند كه معدودى از آنها ممكن است اعتراضكردنى و نپذيرفتنى باشند اما به گونهاى صحيح برساخته و بيان شوند. كاركردِ روءيا اين انديشهها را به شكلى ديگر تبديل مىكند و واقعيت عجيب و نامفهوم اين است كه در انجام اين ترجمه (يعنى به اصطلاح اين برگردان به متن يا زبانى ديگر) روشهاى تركيب يا درهمآميختگى مورد استفاده قرار مىگيرد. با اين همه ترجمه به طور معمول تلاش مىكند تا تمايزاتى را كه در متن وجود دارند حفظ كند و خاصه چيزهايى را كه شبيه هستند جدا نگه دارد. كاركردِ روءيا، كاملاً برعكس، سعى مىكند تا دو فكر متفاوت را از راه جستجوى لغتى مبهم و دوپهلو كه در آن دو فكر ممكن است گرد هم آيند (همانند كارى كه لطيفه مىكند) تلخيص كند. ما نبايد سعى كنيم كه تمامى اين صور را به يكباره بفهميم، اما اين صور ممكن است در فهم ما ازكاركردِ روءيا اهميت يابند.
|