كودكان در اوايل كودكي كندتر از نوباوگي رشد ميكنند. چربی بدنشان كم ميشود و بلندتر و لاغرتر ميشوند. مراكز رشد جديدي در استخوانبندي نمايان ميشوند. در اوايل كودكي، دندان شيري خود را بهتدريج از دست ميدهند. اندازهی كلي بدن در نوباوگي به سرعت افزايش مييابد. در اوايل و اوساط كودكي كندتر ميشود و دوباره در نوجواني شتاب ميگيرد.
در اوايل كودكي نيمكرهی چپ مغز سريعتر از نيمكرهی راست رشد ميكند. اين حالت به رشد سريع و مهارتهاي زبان كودك پيشدبستاني كمك ميكند.
دست برتر در 2 سالگي ثبات پيدا ميكند و در اوايل و اواسط كودكي شدت مي گيرد كه نشان ميدهد جانبي شدن در اين دوره تقويت ميشود. اگرچه چپدستي با مشكالت رشدي ارتباط دارد، بیشتر كودكان چپدست هيچگونه ناهنجاري نشان نميدهند. در اوايل كودكي بين ساختارهاي مختلف مغز پيوندهايي برقرار ميشود.
رشتههايي كه مخچه را به قشر مخ متصل ميكنند ميليندار ميشوند و به تعادل و كنترل حركتي كمك ميكنند. ساخت شبكهاي كه مسئول گوش بزنگي و هوشياري است و جسم پينهاي كه دو نيمكرهی مغز را بههم متصل ميكنند نيز بهسرعت ميليندار ميشوند.
سلامت هيجاني و تأثير آن بر رشد جسماني (2 تا 6 سالگي)
سلامت هيجاني در اواسط كودكي نيز در رشد جسماني تأثير دارد. زندگي خانوادگي كه از لحاظ هيجاني نامناسب باشد، ميتواند به كوتولگي و محروميتبيانجامد.
رشد كندتر كودكان پيشدبستاني باعث كاهش اشتهاي آنان ميشود و غالباً از غذاها ايراد ميگيرند. مواجههی مكرر با غذاهاي جديد و جو هيجاني مثبت در وقت غذا ميتواند به خوردن غذاهاي متنوع در كودكان پيش دبستاني كمك كند.
پيشرفتهاي حركتي (در 2 تا 6 سالگي)
در اوايل كودكي مركز ثقل به سمت تنه جابهجا ميشود وتعادل بهبود مييابد و زمينه و اجراي پيشرفتهاي حركتي درشت آماده ميسازد. كنترل دستها و انگشتان افزايش مييابد و به بهبود مهارتهاي حركتي ظريف ميانجامد. كودكان پيش دبستاني بهتدريج ميتوانند لباس خود را بپوشند و قاشق و چنگال خود را در دست بگيرند. شايد دشوارترين مهارت خودياري بستن بند كفش باشد كه كودك در حدود 6 سالگي بر آن تسلط مييابد.
كودك 18 ماهه نقطههايي روي كاغذ ميكشد و شكل خود را توضيح ميدهد. در 3 سالگي خط خطي كردن كودكان به تصاوير تبديل ميشود. ابتدا يك شكل قابل تشخيص را ميكشند و بعد تصميم ميگيرند روي آن اسم بگذارند. در 3 يا 4 سالگي كودكان ميتوانند اولين تصوير انسان را به سادهترين شكل بكشند. كودكان به نقاشي واقع گرايانه تمايل خاصي ندارند.
رشد شناختي در 2 –6 سالگي
پياژه اين مرحله را مرحلهی پيش عملياتي ناميد. يعني كودكان اين دوره توانايي عمليات ذهني راندارند، اعمال ذهني كه از قواعد منطقي پيروي ميكنند. واضحترين تغيير در اين دوره افزايش فوقالعاده فعاليت بازنمايي ذهني يا نمادي است.
بازي وانمود كردن: (2 تا 6 سالگي)
در بازي وانمود كردن در دورهی پيش عملياتي نسبت به دورهی حس حركتي چند تغيير مهم روي ميدهد:
1- به مرور زمان بازي از شرايط زندگي واقعي مرتبط با آن جدايي شود. مثلاً همانند بازي كودكان نوپا تلفن براي صحبت كردن يا فنجان براي نوشيدن، تبديل به مكعب چوبي بهجاي گوشي تلفن ميشود. گاهي در طول سال سوم كودكان اشياء و رويدادها را بدون حمايت دنياي واقعي تجسم ميكنند. مانند كودكي كه برج كنترل موشك فضايي را در گوشهی اتاق تجسم ميكند.
2- در ابتدا وانمود كردن به سمت خود كودك هدايت ميشود ولي بعد از مدت كوتاهي كودك اعمال وانمودي را به سمت اشياء هدايت ميكند. مثل زماني كه كودك به عروسك غذا ميدهد. در اوايل سال سوم كودك اجازه ميدهد عروسك خودش را تغذيه كند يا دكمهاي را براي پرتاب كردن موشك فشار ميدهد. وقتي او درمييابد عوامل و گيرندههاي وانمودي ميتواند مستقل از خودش باشد، بهتدريج كمتر خودمحور ميشود.
مزاياي بازي وانمود كردن
●افزايش مهارتهاي شناختي و اجتماعي
●افزايش حافظه، استدلال منطقي، زبان، سوادآموزي، تخيل، خلاقيت و توانايي منعكس كردن تفكر و فهميدن ديدگاه ديگران
●دروني كردن مقررات اجتماعي
●امتحان كردن فعاليتهاي چالش برانگيز، بازي وانمود كردن = منطقهی مجاور رشد.
- وانمود كردن بهصورت تركيب طرحوارههاي پيچيدهتر ميشود.
كودكان اين كار را خصوصاً در بازي اجتماعي –نمايشي انجام ميدهند. بازي وانمود كردن با ديگران كه در 5/2 سالگي در جريان است و در چند سال بعدي به سرعت افزايش مييابد.
رشد بازي پيچيدهی اجتماعي –نمايشي نشان ميدهد كودك نه تنها دنياي خود را بازنمايي ميكند، بلكه ميداند كه وانمود كردن نوعي فعاليت بازنمايي است. شناختي كه بين 4 تا 8 سالگي ايجاد ميشود.
كودك ميگويد «مثلاً من فضانورد هستم و تو مثلاً داري طوري عمل ميكني كه انگار داري برج كنترل را هدايت ميكني». اين بدان معني است كه آنها فكر كردن در مودر فعاليت ذهني ديگران را آغاز كردهاند.
«محدوديتهاي تفكر پيش عملياتي» (2 تا 6 سالگي)
خودمحوري
مهمترين نقص تفكر پيشعملياتي خودمحوري است.
وقتي كودكان مشغلو بازنمايي ذهني دنيا هستند، غير از ديدگاه خودشان از ديدگاههاي ديگران بيخبرند و تصور ميكنند هر كس ديگري هم مثل خود آنها فكر و احساس ميكند.
جاندار پنداري: همين خودمحوري مسبب اين است كه كودكان اعتقاد دارند اشياي بيجان درست مثل خود آنها افكار، اميال و احساس دارند. تفكر سحرآميز يعني روي دادن مادي همهی اهداف انساني نيز حاصل از خودمحوري در طول سالهاي پيش دبستاني خيلي متداول است.
خودمحوري به تفكر انعطاف ناپذير و غيرمنطقي كودكان ميانجامد. كودك در پاسخ به دنياي مادي و اجتماعي، استدلال غلط حاصل از تفكر خود محور خود را اصلاح نميكند يا با بيرون و شرايط بيروني تطبيق نميدهد.
ناتواني در نگهداري:
منظور از نگهداري اين است كه بعضي ويژگيهاي اشياء (مانند مقدار و وزن آنها) حتي زماني كه جلوه بيروني آنها تغيير كرده باشد، ثابت ميمانند.
اگر دو ليوان بلند آب به كودك نشان داده شود كه شبيه هم هستند. سپس يكي از ليوانها پهن و كوتاهي خالي كنيم كه ظاهر آن نه مقدار آب تغيير كرده است و سپس از كودك بپرسيم: آيا مقدار آب دو ليوان هنوز برابر است.كودكان پيش عملياتي فكر ميكنند كه مقدار آب دو ليوان ديگر برابر نيست.
درك آنها متمركز است. فقط بر روي يك جنبه از موقعيت تمركز ميكنند. (ارتفاع آب در ليوان). دوم اینکه تفكر آنها ادراك بسته است. اشياء به راحتي ميتواند حواس آنها را پرت كند. به نظر ميرسد در ظرف كوتاه و پهن آب كمتري وجود دارد. تحت تأثيرات بصري هستند. سوم اینکه به جاي تبديلها بر حالتها تمركز ميكنند. آنها با حالتهاي اول و آخر آب بهصورت دو رويداد كاملاً نامربوط برخودر ميكنند و تبديل پويا (ريختن آب) بين آنها را ناديده ميگيرند.
برگشت ناپذيري:
كودكان نميتوانند به صورت ذهني يك رشته مراحل ار (در مسأله) طي كنند و بعد جهت خود را تغيير دهند و به نقطهی آغاز برگردند. برگشتپذيري بخشي از هر عمليات منطقي است.
فقدان طبقهبندي سلسله مراتبي
كودكان پيشدبستاني در طبقهبندي سلسله مراتب دچار مشكل ميشوند يعني آنها هنوز نميتوانند اشياء را براساس شباهتها و تفاوتها در طبقبندي سازمان دهند.
اگر به كودكان پيشعملياتي (ناتوان در عمليات ذهني در سن 2 تا 6 سالگي) 16 گل نشان داده شود كه 4 تا آبي و 12 تا زرد هستند وقتي از آنها سئوال شود تعداد گلهاي زرد بيشتر است يا گلها؟ آنها پاسخ ميدهند «گل زرد». آنها نميتوانند بفهمند كه هم گلهاي زرد و هم گلهاي آبي در طبقهبندي گلها قرار دراند.
ارزيابي مرحلهی پيشعملياتي َ
در تجديد نظري كه از نظرات پياژه در مورد محدوديتهاي پيشعملياتي بهعمل آمده، تحقيقات نشان داده كه در مورد تكليف مسائل آشنا، مثلاً در تفكر خود محور، كودكان 4 ساله هم ميتوانند آگاهي واضحي از نقطه نظر ديگران نشان دهند. بررسيها نشان ميدهد كه سؤالات در مورد جاندارپنداري اگر چيزهايي كه كودك تجربهی مستقيم با آنها دارد (غير از ابر، خورشيد و ماه كه پياژه بيان كرده بود)، بيان شود، حتي كودكان 3 ساله هم ميتوانند اشياء بيجان را از جاندار مشخص كنند.
تفكر سحرآميز: كودكان 3 تا 4 ساله به قدرت مافوق طبيعي پريان، ديوان و سرح و جادو و داستانها و فيلمها اتعقاد دارند ولي قبول نميكنند كه ساحر و جادو ميتواند تجربيات روزانهی آنها را تغيير دهد. مثلاً تبديل يك تصوير به شيء واقعي.
تفكر غيرمنطقي: بررسيها نشان دادند كه وقتي به كودكان پيش دبستاني تكاليف ساده شدهاي ميدهند كه به زندگي روزمرهی آنها مربوط است آنها بهتر از آنچه پياژه انتظار داشت عمل كردند.
مثلاً به جاي خمیر بازي تكه تكه شده گفته شود سيب تكه تكه شده از سب كامل بيشتر است يا نه؟ كودكان پيش دبستاني ميتوانند به استدلال قياسي دست بزنند. (برداشت يك ديدگاه از يك موقعيت و به كار بردن آن در موقعيتي ديگر)
شفاف سازي با مثال:
طبقهبندي: كوكان پيش دبستاني طبقههاي ابتدايي، طبقههاي كلي و زير طبقهها را به راحتي تشخيص ميدهند.
ظاهر در برابر واقعيت:
كودكان بهراحتي با ظاهر چيز هاگول ميخورند، اما آنها مدتها قبل در بازي وانمود كردن، بازي را از تجربيات واقعي متمايز ميكنند و ميتوانند تضاد بين اشياء واقعي و وانمودي در بازي را متوجه شوند.
نظريهی اجتماعي –فرهنگي ويسگوتسكي:
گفتار خصوصي: نهاني كه كودكان پيش دبستاني به فعاليتهاي روزمره خود مشغولند، اغلب با صداي بلند با خودشان حرف ميزنند. پياژه اين اظهارات را گفتار خودمحور ناميد و اعتقاد داشت كوكان نميتوانند ديدگاه ديگران را درك كنند. صحبت آنها معمولاً صحبت با خود است، بدون توجه به اينكه شنوندهاي بتواند آن را درك كند يا نه.
اما ويگوتسكي آن ار شالودهی همهی فرآيندهاي شناختي عالي از جمله توجه كنترل شده، حافظه سنجيده، برنامهريزي، مسأله گشايي، تأمل عنوان كرد. وقتي كودكان بزرگتر شده و تكليف براي آنها آسانتر شد، گفتار خودگردان آنها دروني و بيصدا ميشود كه به آن گفتار دروني ميگويند.
تحقيقات از ويسگوتسكي حمايت كردهاند. اكنون «صحبت كردن با خود» در كودكان بهجاي گفتار خودمحور گفتار خصوصي ناميده ميشود. وقتي تكاليف دشوارند و كودكان گيج ميشوند، از گفتار خصوصي بيشتري استفاده ميكنند، كودكاني كه در طي يك فعايت چالشانگیز آزادانه از گفتار خصوصي استفاده ميكنند، از همسالان كم حرفشان، دقيقتر و درگيرتر هستند و بهتر عمل ميكنند.
ويسگوتسكي معتقد بود يادگري كودكان در منطقه مجاور شد صورت ميگيرد، تكاليفي كه انجام دادن آنها به تنهايي براي كودك سخت است با كمك ديگران تحقق مييابد. كودكاني كه مادران آنها در هنگام مشكل فرزندشان حمايت بيشتري از او ميكنند و زماني كه ميتواند تكليفي را به تنهايي انجام دهد كمتر از او حمايت ميكنند، فرزند آنها از گفتار خصوصي بيشتري استفاده كرده و در انجام تكليف موفقتر هستند.
پردازش اطلاعات
-كودكان پيش دبستاني نميتوانند روي جزئيات متمركز نشوند، حواسشان بهراحتي پرت ميشود. توجه در اوايل كودكي بهتدريج پايدار ميشود.
- حافظهی بازشناسي آنها از يادآوري آنها قويتر و دقيقتر است؛ زيرا تواناييهاي آنها در استفاده از راهبردهاي حافظه ضعيف است.
- كودكان پيش دبستاني ساختن نظريهی ذهن را آغاز ميكنند. آنها بين 3 تا 4 سالگي ميفهمند كه افراد ميتوانند عقاید غلط داشته باشند. عوامل متعددي به ادراك ذهني كودكان پيش دبستاني كمك ميكند از جمله رشد زبان، داشتن خواهر و برادرهاي بزرگتر، تعامل با همسالان و تماس با اعضاي پختهتر جامعه.
-كودكان در سال دوم زندگي به اصل ترتيبي پي ميبرند كه باعث آگاهيهاي پيچدهتر است. راهبردهاي شمردن را آغاز ميكنند، آزمايش ميكنندو به اصول رياضي ديگري از جمله اصل كاردينال پي ميبرند.
- آزمونهاي هوش در اوايل كودكي: انواع مهارتهاي كلامي و غير كلامي را ارزيابي ميكنند و در 5 تا 6 سالگي هوش بعدي و پيشرفت تحصيلي را پيش بيني ميكنند.
منبع: روانشناسی رشد، جلد 1
|