وقتي اسم بازي ميآيد، فكر ميكنيم كه بايد ساعتها كنار كودكان بنشينيم و پازلها را كنار هم بچينيم يا با عروسكها و ماشينها بازي كنيم. اين تفكر كاملا اشتباه است. بازي دامنه وسيعي از فعاليتها را دربرميگيرد و منظور روانشناسان تربيتي، صرفا انجام بازيهاي سادهاي مانند داليكردن، تكاندادن پاها، خنديدن، بوسيدن يا چشمكزدن به کودک است؛ يعني كافي است بين شما و فرزندتان احساسات رد و بدل شود.
اگر علاقهاي به بازي با كودك نداشته باشيم، يعني پدر و مادر بدي هستيم؟
والديني كه بازي با كودك را دوست ندارند نبايد نگران باشند و خود را مواخذه كنند اما به هر حال نبايد حق كودك را هم ناديده گرفت. وظيفه پدر و مادر تنها نگهداري و سيركردن شکم كودك نيست. اگر والديني تنها فكر ميكنند بايد سرپناهي براي كودكشان فراهم كنند و شكم او را سير نگه دارند جاي نگراني وجود دارد. اكثر والديني كه ميگويند به بازي با كودك علاقه ندارند در واقع مفهوم بازي را نميدانند و با مراجعه به يك کارشناس و بحث در مورد اين مساله مسلما نظرشان عوض خواهد شد.
آيا بايد والدين خود را مجبور به بازي كردن با كودك كنند؟
نه، وقتي پدر يا مادري از سر اجبار وقتش را به كودك اختصاص ميدهد، فرزند متوجه آن خواهد شد و بازي در اينوقت هيچ فايدهاي ندارد. كافي است در طول روز تنها 10 دقيقه با كودكتان بازي كنيد اما اين فرصت را بدون هيچ اجبار و دغدغه ذهني به او اختصاص دهيد.
آيا فعاليتهاي خارج از منزل ميتواند جايگزين بازيهاي خانوادگي شود؟
گرداندن بچهها در پارك يا ساير فعاليتهاي خارج از خانه، نميتواند جايگزين بازي به معني برقراري روابط عاطفي بين و الدين و كودك باشد. در خارج از خانه كودك سرگرم بازي و تفريح است اما در خانه وقت بيشتر به خنديدن و حرفزدن ميگذرد و روابط صميمانه بين مادر و پدر و فرزند سريعتر شكل ميگيرد.
اگر مادر علاقهاي به بازي ندارد، آيا ميتوان اين وظيفه را به پدر سپرد؟
معمولا كودكان، خود را با اين شرايط وفق ميدهند و احساس كمبود نميكنند. آنكه در اين ميان صدمه ميبيند مادر است. نبايد تعادل را برهم زد. لازم است مادر و پدر يا حتي خواهر و برادر هر يك به اندازه با كودك بازي كنند و هيچكس نبايد جايگزين ديگري باشد.
آيا بازي در رشد و پيشرفت ذهني کودکان موثر است؟
بله، به كمك بازي، كودكان با بدن خودشان و دنياي خارج آشنا ميشوند. در ماههاي اول تولد حركتهاي كودك كامل ناخودآگاه است ولي در ميان همين حركتها نيز ميتوان ميل و اشتياق او به شناخت پيرامونش را مشاهده كرد. قبل از يك سالگي، فعاليتهايي را كه به پيشرفت كودك كمك ميكنند ميتوان در 2 قسمت بخشبندي كرد: مرحله احساسي و مرحله شنوايي–حركتي.
در مرحله احساسي نوزاد به كمك حركتهاي پياپي و تحريك سيستم عصبي بهتدريج فضاي پيرامون خود را كشف ميكند. تختخواب، بدنش، اسباببازيها و صورت مادر جزو اولين شناختهاي او محسوب ميشوند و به اين ترتيب ياد ميگيرد، آنها را از هم تشخيص دهد. 5 حس نوزادان بعد از تولد تا حدي كامل است
بنابراين از يك ماهگي بازيهاي او با والدينش به خصوص خندهها و نگاهها به او كمك ميكنند تا از زندگي لذت ببرد. از 4-3 ماهگي شيرخوار ياد ميگيرد ابتدا دستان خود و بعد اشياي اطرافش را لمس كند و از همين موقع بازي براي او مفهوم مييابد و سعي ميكند با اشياي اطراف به كمك دستان چشمان و دهانش ارتباط برقرار كند.
به تدريج حركتهاي شيرخوار خودآگاه ميشود و به سمت اشياي جديد، رنگها و فرمهاي ناشناخته جذب ميشود. صداها او را به سمت خود جذب ميكنند و او در پايان يك سالگي توانايي نشان دادن عكسالعملهاي مختلف را دارد. در اين مرحله يعني مرحله شنوايي –حركتي، كودك بايد بخش مهمي را پشت سر بگذارد و آن تشخيص مادر به عنوان فردي مستقل و جدا از اوست. بازي مادر و كودك در اين دوره نقشي سازنده براي اين امر ايفا ميكند.
بعد از يک سالگي كودك به كارگيري هوش كاربردي را ميآموزد. تواناييهاي مرحله شنوايي –حركتي او كاملتر ميشود و دنياي پيرامون خود را بهتر درك ميكند. حدود 15 ماهگي راهرفتن را آغاز ميكند و به اين ترتيب جابجايي و رسيدگي به اهداف برايش راحتتر ميشود. توانايي گشودن درها و بالا و پايينرفتن از پلهها نيز محدوديتها را كم ميكند تا او با فضاهاي اطراف بيشتر آشنا شود.
آيا بازي با كودك بر هوش او تاثير ميگذارد؟
حتي اگر نگوييم كه بازي كردن با كودك باعث افزايش هوش و قدرت يادگيرياش ميشود بهطور حتم در شكوفايي روابطش با والدين موثر است. در ماههاي اول تولد، بازيها بدون كلام هستند. مادر و پدر با حركتهاي چهره و لبخندزدن و قلقلكدادن فرزندش را به ذوق ميآورد و نوزاد با حركت دادن دستها و پاها اشتياقش را به ادامه بازي نشان ميدهد. از 8 ماهگي به بعد بازيها به تدريج كلاميتر ميشود. بازيهايي مثل دالي به كودك كمك ميكند با والدين ارتباط كلامي برقرار كند و در عين حال بر ترس جدايي غالب شود. بازي روشي براي تقليد از بزرگترها هم هست.
حدود 2 سالگي، كودك رفتار مادر و اطرافيانش را تقليد ميكند و آرامآرام متوجه ميشود كه موجودي مستقل از سايرين است. اين شناخت ميل او به انجام مستقل كارهايي مانند توالت رفتن، شستن دستها، لباس پوشيدن و غذاخوردن را افزايش ميدهد. در اين سن هنوز كودك نميتواند واقعيت را از تخيل تشخيص دهد و بازيهاي نقشدار تاثير زيادي در شكلگيري شخصيت او دارند. در اين سن توجه كودك به اسباببازييها جلب ميشود كه به او اجازه تقليد از بزرگترها را ميدهد.
با ورود به 3 سالگي، كودك قادر به تشخيص تفاوتهاست. او تفاوت بين بزرگسالان و كودكان را درك ميكند و به بازيهاي گروهي و تقليدي علاقه بيشتري نشان ميدهد.
برداشت از: هفته نامه سلامت، ترجمه: سميه مقصود علي
|