مقالات آموزشی

جانان محبوبی - سمانه خمسه ای

محمد رضا صنم یار- عطیه تقوی

جانان محبوبی - سمانه خمسه ای 

محمد رضا صنم یار

سمانه خمسه ای- سعیده باقری

 عطیه تقوی - سارا خواجه افضلی

مریم مرواریدی- هانیه میر

 

مشاورین حاضر در کلینیک
هانیه هژبری
زهره قره داشی
سیده زهره حسینی
الهام میرزایی
محبوبه دهقان نیری
آتنا سادات میررجائی
آزاده امیر
فاطمه قانعی مطلق
مریم مرواریدی
عطیه تقوی
مینا شعبان زاده
هانیه میر
جانان محبوبی
سمانه خمسه ای
سعیده باقری
سارا خواجه افضلی
محمدرضا صنم یار
دکتر روزبه شمسا
سیما سیفی
موانع موجود در آموزش مسئولیت‌پذیری به کودکان
4-کودک و نوجوان 1-کودک 5-کودک و خانواده 3-آموزش مسئولیت به کودکانموانع موجود در آموزش مسئولیت‌پذیری به کودکان
ارسال شده در تاریخ: 22 دی 1393

عوامل بسیاری در نحوه‌ی مسئولیت‌پذیری و آموزش آن اثر می‌گذارد. شناخت این عوامل نیز سبب می‌شود تا موانع به وجود آمده را شناسایی کنیم.

شناخت این موانع کمک می‌کند تا مشکلاتی را که مانع کارآیی در این آموزش می‌شود را درک کنید و آماده شوید تا به شیوه‌ای جدید و مثبت، با احساسات خود و فرزندان‌تان مواجه شوید.

احساس گناه والدین:

مهم‌ترین مانعی که نمی‌گذارد والدین به نحو احسن به وظایف پدری یا مادری خویش عمل کند، احساس گناه است. احساس گناه زمانی به وجود می‌آید که معتقد شویم آنچه را که انجام می‌دهیم و نحوه‌   ی انجام آن، به سطح انتظاراتی که از خویش داریم، نمی‌رسد. یا برای کاهش احساس گناه باید انتظارات خود را تا سطح معقولی پایین بیاوریم یا عملکرد خویش را بهبود بخشیم و یا هر دو را همزمان انجام دهیم.

تمام والدین هنگامی که معتقد می‌شوند باعث درد و ناراحتی کودکان خویش شده‌اند، احساس گناه می‌کنند. زمانی که والدین مانع انجام خواسته‌های فرزندان‌شان می‌شوند، یا با اصرار از ایشان می‌خواهند کاری که دوست ندارند انجام دهند، آنان از والدین خویش شکوه می‌کنند، گریه، لب برچیدن، متهم کردن انگیزه‌ها یا منش والدین، از جمله فن‌هایی است که کودکان به کار می‌برند تا در برابر وظایف یا مسئولیت‌هایی که والدین شان بر انجام آن‌ها اصرار دارند ایستادگی کنند.

واکنش والدین در برابر نشانه‌های درد یا ناراحتی کودکان، آن است که نحوه‌ی برخورد خویش را با آن موقعیت مورد نظر مجدداً ارزیابی می‌کنند. می‌کوشند تا برای تسکین احساسات جریحه‌دار شده کودکان راهی بیابند و دوباره مهربانی و الفت را بین خویش و آنان برقرار سازند.

احساس گناه بی‌شک احساس ناخوشایندی است. از این رو والدین برای پنهان ساختن احساس گناه خود راه‌های متعددی را در پیش می‌گیرند و نام‌های مختلفی بر آن می‌گذارند.:

1- احساس گناه خویش را به خشم بدل می‌کنند و آن را متوجه دیگران می‌سازند. اغلب والدین خشم خود را متوجه یکدیگر می‌سازند.

مثال: رفتار تو باعث شد که کارهای فرزندمان (آن طور که من دلم می‌خواهد) نباشد.

2- تمام تقصیرات را به گردن شرایطی می‌اندازند که از اختیار فرد خارج است.

مثال: پسرم درست شبیه عمویش است؛ در مورد او کاری نمی‌توانم بکنم.

3- برای پرهیز از برخورد با کودک تمام مسئولیت‌ها را شخصاً بر عهده می‌گیرند.

مثال: وقتی از او می خواهیم کاری را انجام دهد، چنان هیاهویی راه می اندازد که ترجیح می دهم خودم آن کار را انجام دهم.

4- برای پرهیز از موقعیت‌هایی که احساس گناه در ایشان به وجود می‌آورد، دلایل ساختگی و نامعقول جعل می‌کنند.

مثال: احساس می‌کنم خیلی مهم است که دخترم بداند دوستش دارم؛ بنابراین اگر عصبانی شوم، اعتمادش را به من از دست می‌دهد.

احساس گناه باعث می‌شود که والدین نحوه‌ی رویارویی با فرزندان‌شان را تغییر دهند. اهمیت ثبات و پایداری در برابر کودکان بر همه آشکار است. زمانی که والدین اقدامی می‌کنند که باعث درد و رنج یا ناراحتی کودکان و احساس گناه یا پشیمانی خودشان می‌شوند می‌کوشند تا کار و درخواست مورد نظرشان را تغییر دهند. مثلاً محدودیت‌ها را کاهش می‌دهند و یا آن کار را شخصاً انجام دهند.

هنگامی که والدین طبق گفته خویش عمل نمی‌کنند خود به خود نتیجه گرفته می‌شود که آنان افرادی بی‌ثبات هستند و در نتیجه کودکان نیز چنین برداشتی می‌کنند.

والدینی که به شدت تحت سلطه‌ی احساس گناه هستند، در کودکان‌شان احساس ناآرامی می‌کنند و کودکان پی به تزلزل و عدم قدرت کنترل می‌برند. وقتی کودکان حس کنند اقتدار والدین بی‌ثبات یا متغیر است دچار اضطراب می‌شوند و کودکان مضطرب بیش از کودکانی که اضطراب ندارند بدرفتاری می‌کنند.

زمانی که کودکان به سبب بی‌ثباتی رفتار والدین دچار اضطراب می‌شوند می‌کوشند تا معیارهای رفتاری و محدودیت‌ها را از طریق نقشه‌های تهاجمی و زرنگی‌های خویش روشن کنند.

در هر خانواده چندین وظیفه‌ی مهم وجود دارد:

فراهم آوردن امکان پیش‌بینی در زندگی افراد خانواده برای کاهش نگرانی‌ها (مشخص شود هر کسی چه کاری را، کی، چگونه انجام خواهد داد).

هماهنگ ساختن فعالیت‌های افراد خانواده، به طوری که هر کس بتواند آنچه را که می‌خواهد انجام دهد، به پایان برساند.

- مشخص کردن معیارها و ضوابط به نحوی که هر یک از اعضاء خانواده بداند که از او چه انتظاراتی می رود.

- فراهم کردن جوی مطلوب برای داشتن ارتباطات سالم، به نحوی که همه بتوانند از نیازها و احساسات‌شان سخن بگویند.

غفلت والدین از این نکات موجب آشفتگی و بی‌نظمی در کودکان می‌شود.

 

منبع: آموزش مسئولیت به کودکان

تاریخ آخرین ویرایش: 12 اسفند 1393 - 15:59:07
اقدام کننده: واحد تولید محتوای کلینیک روان درمانی صبا
تعداد مشاهده: 5916