فوبي خاص
-توصيف و تشخيص:
علائم:
انواع فوبي خاصي شامل «نوع حيوان» «نوع محيط طبيعي» نوع زخم –تزريق –خونريزي» انواع موقعيتي و انواع ديگر.
ويژگيهاي فوبي خاص عبارتند از:
1- ترس شديد فرد به هنگام روبهرويي با انتظار پاسخ به محرك
2- واكنش اضطرابي در نتيجه مواجهه با محرك
3- اجتناب از مواجهه با محرك يا تحمل آن با ناراحتي زياد.
-شيوع و طول دوره:
خوبيها در همه مردم شايع هستند 60% بزرگسالان ترس مختصري را گزارش كردهاند.
- عامل ژنتيكي / زيستي:
بيشتر روان شناسان معتقد به اكتسابي بودن همه ترسها هستند. بيشتر ترسها مانند ترس از حيوانات و ارتقاع و در شرايط اوليه و ابتدايي ارزش زيستشناختي داشتهاند.
- شرايط همبود:
اكثر افراد با فوبي خاص داراي نوعي اختلال اضطرابي ديگر هستند. بيمار فوبيك ممكن است بهعنوان فرد آگورافوبيا، فوبي اجتماعي يا اختلال وسواس –جبري تشخيص داده شوند.
-تشخيص افتراقي:
فوبي خاص بايد از ديگر اختلالاتي كه در آنها اجتناب يا ناراحتي مشخصي نسبت به اضطراب وجود دارد، تميز داده شود.
- درك فوبي خاص با اصطلاحات شناختي رفتاري
- عوامل رفتاري:
مدلهاي رفتاري فوبي خاص دو مرحله را در يادگيري و حفظ فوبيها توصيف ميكنند. اولين مرحلهی اكتساب، بر اساس يادگيري مجاورتي يا بهعبارت ديگر شرطي شدن كلاسيك است براساس اين مدل فرديك پيامد منفي را با محركي كه قبلاً خنثي بوده است، تجربه ميكند. در مرحلهی دوم يعني اجتناب حفظ ميشود. اجتناب يا فرار از محرك ترسناك بهوسيله كم شدن ترس، تقويت منفي ميشود.
- عوامل شناختي:
مدل شناختي فوبي فرض ميكند تجربيات ابتدياي رشد ممكن است باعث رشد طرحوارههاي تهديدي خاصي شود كه منجر به توجه انتخابي، ارزيابي، خاطراتي از محرك ترسآور و راهبردهايي براي مقابله با آن شود. مدل شناختي فوبي كمتر بر افكار و فرضيات اتوماتيك تمركز دارد و بيشتر بر پايههاي پردازش اطلاعات متمركز است.
- عوامل كردار شناختي:
براساس اين مدل افراد فطرتاً از بعضي محركها، بيشتر از محركهاي ديرگ ميترسند چرا كه اين محركها معرف خطر در يك محيط ابتدايي هستند. در اين مدل ميتوانيم به مطالعه همزمان تفاوتهاي فردي در ترسها و توزيع غير تصادفي آنها بپردازيم.
- عوامل و نتايج فردي:
به دليل فرااني جنسي خاص بعضي بيماران معتقدند فوبيشان غيرمنطقي نيست و با اشاره به ماهيت حفظ كنندگي ترسها از آن دفاع ميكنند.
- نتايج مطالعات درمانهاي شناختي –رفتاري:
در درمان 74 تا 94 درصد بيماران پيرفت معنيداري حاصل شده اگر درمان رفتاري شامل مواجهه مداوم در برابر مواجهه با فاصله يا شامل مواجههی زنده در برابر مواجهه تصوري باشد بهتر است.
- ارزيابي و درمان:
عقلاني سازي و طرحريزي براي درمان:
درمانگر سلسله مراتب ترسها را ترسيم ميكند و رفتارهاي ايمني بيمار را ارزيابي ميكند و تأثير خوبي را بر عملكرد كلي بررسي ميكند.
- سنجش:
ارزيابي باليني اوليه از ترسها و فوبيها: بايد درمانگر مشخص كند كه فوبي از نوع حيوان، نوع محيط طبيعي، نوع خون –تزريق –صدمه ، نوع موقعيتي و يا انواع ديگر است. در تشخيص افتراقي بايد مشخص شود آيا بيمار از موقعيتي خاص ميترسد، ميترسد كه ديگران اضطرابش را ببينند(فوبي اجتماعي) يا ميترسد اضطراب باعث از دست دادن كنترل يا تهديد سلامتي شود (اختلال پاتيك).
- ملاحظات دارويي:
در حد امكان بايد از دارو اجتناب شود.
-اجتماعي كردن به منظور درمان:
درمانگر اطلاعاتي درباره فوبي خاص و همچنين درمان شناختي رفتاري در اختيار بيمار ميگذارد آنها ميفهمند به چه دليل بوده –و به بيماران ميتوانند بهطور مؤثري با چيزها يا موقعيتهاي كه از آنها ميترسند كنار بيايند.
- مواجهه:
ملاحظات رفتاري براي فوبي خاص بر مواجهه با محركات ترسناك تأكيد ميكند. مواجهه ممكن است ذهني يا واقعي تدريجي يا ناگهاني (غرقه سازي) با فاصله بدون فاصله و بهوسله درمانگر يا خود –هدايت باشد.
- ايجاد سلسله مراتب ترس:
درمانگر و بيمار سلسله مراتب ترس را براي بيماريش طرحريزي ميكنند.
- مواجهه با سلسله مراتب ترس:
مواجهه زنده مؤثرتر از مواجهه تصوري است. در طول مواجهه با محركهاي ترسناك بيمار ميتواند تن آرامي عضلاني پيشرفته يا تنفس آرامي را تمرين كند.
يك راه براي اطمينان از خوگيري با محرك عبارت از مواجهه بدون فاصله –تكليف بيمار در خانه شامل مواجهه خود هدايت شده و مداوم به محرك ترسناك بين جلسات است، تا خوگيري و تعميم اثر را افزايش دهد.
- حذف رفتارهاي ايمن:
از آنجا كه رفتارهاي ايمن از مواجهه مستقيم جلوگيري ميكنند. درمانگر از بيمار ميخواهد هزينه و فايدههاي اين رفتارها را بررسي كند و تا بتواند آنها را حذف كند.
- آموزش تن آرامي:
تن آرامي ماهيچهاي پيش روند، تنفس آرامي ميتواند با مواجهه تصوري يا زنده براي كاهش اضطراب بيمار همراه شود.
- مداخلات شناختي:
درمانگر بايد به ارزيابي و درمان افكار خود تحريف شده دربارهی ترسهاي بيمار –بر اساس روشهاي ذكر شده بپردازد.
- تعميم:
درمانگر از طريق وادار كردن بيمار به تكاليف خود –هدايت شده تأثيرات را تعميم دهد. راه ديگر ايجاد تعميم عبارت است از كاهش تدريجي اتكاي بيمار به همراهاني است كه به كاهش اضطراب در طول مواجهه كمك ميكنند.
- تشخيص و اصلاح مشكلات در طي درمان:
- ترس از اينكه درمان اوضاع را بدتر كند:
با اطمينان بخشي درمانگر براي استفاده از مواجههی تدريجي و الگوسازي و توضيحات واضح، بيمار معمولاً خواهان تجربه مواجهه خواهد شد.
- انتقاد از خود:
در اينجا به جاي اينكه بيمار ترس را نشانه ضعف و ترسويي ببيند بايد آنها را مزيتي در شرايطي متفاوت بداند.
- مشكلات ايجاد سلسله مراتب ترس:
بيمار غالباً روي نقاط حداكثري در ابتدا و انتهاي طيف تمركز ميكند درمانگر بهوسيلهی تصويرسازي ذهني مقدماتي و بهوسيلهی نشان دادن نقاط مياني طيف و صفات مقايسهاي به و كمك ميكند.
- عدم تمايل براي درگير شدن در مواجهه:
بعضي از بيماران ميترسند كه مواجهه با محرك باعث ناراحتي شديد شود.
افزايش تمايل براي انجام مواجهه ميتواند بهوسیلهی الگوسازي مواجهه توسط درمانگر و ثابت كردن به بيمار كه محرك خطرناك نيست، ايجاد شود.
- نياز به اطمينان:
درمانگر ميتواند از بيمار بخواهد كه هزنيهها و فايدههاي تضمين سلامت را مطالعه كند.
- عدم دسترسي به ايتمهاي مواجهه: اگر محركهايي مانند موش و .. يا هواپيما ... وجود نداشت درمانگر ميتواند با استفاده از مواجهه ذهني، تزريق استرس در جلسات، الگوسازي مواجهه براي بيمار و استفاده از عبارت ذهني و تقليدي. ضبط صداي جلسات، هب اين مشكلات فائق آيد.
- عدم انجام تكاليف:
درمانگر علت را پيدا كند –همچنين از بيمار هزينه و فايدههاي انجام تكاليف، ترسها يا اعتقادات بيمار را جويا شود –مواجههی زنده با محرك در طول جلسات افزايش يابد.
- نگرانيهاي درمانگر:
بعضي درمانگرها نگران ايجاد اضطراب در بيماران هستند. در صورتي كه تجربه نشان داده است درمانگراني كه هدايت كننده بوده و بيماران را ترغيب به رويارويي با ترسهايشان ميكنند موفقترند و بيمارانشان را حفظ ميكنند.
- پايان درمان:
درمان فوبي خاصي ميتواند هنگامي كه بيمار كاهش مشخصي از اضطراب را تجربه كرد يا وقتي تمام گزينههاي موجود در سلسله مراتب ترس كامل شد و يا هنگامي كه رفتار اجتناب را از خود بروز نميدهد، پايان يابد.
منبع: راهنماي گام به گام درمان اختلالات اضطراب، رابرت. ل. ليهي؛ استفان، جي. هالند؛ مترجم: اكرم دهقاني، انتشارات نواي دانش
|