مهارت و هنر شفابخشي و تقويت اعتماد به نفس
يكي از مهمترين نيازهاي هر فردي به ويژه ( كودك و نوجوان ) اين است كه احساسها و نيـــازها و عــقايد و افـــكارش توسط ديــگران ( به ويژه والدين ) همانطوركه در درون او ميگذرد، فهميده و درك و پذيرفته شود.
گلايهای كه نوجوان از والدين و زن و شوهر از يكديگر و كاركنان از مدير و همه مردم از يكديگر دارند، اين است كه منظور من درست درك نشده است.
دليل اين امر آن است كه هركس ميخواهد حرف خودش را بزند و حوصلهی شنيدن درست و كامل حرف ديگري را ندارد. ( به ويژه زماني كه حرف و احساس ديگري را نپسندد.)
وقتي فرزند شما حرف ميزند يا عقيدهاي را بيان ميكند يا احساس خاصي دارد عقيدهی او يا درست به نظر ميرسد و يا غلط، همينطور احساسات او يا خوشايند است و يا نا خوشايند و ناراحت كننده. در همهی اين موارد آنچه واقعاً كارساز است، شنيدن درست احساس و عقيدهی اوست همانطور كه هست نه آنطور كه ما ميخواهيم و دوست داريم باشد. تفاوت اين دو بسيار زياد است.
كساني كه حوصلهی شنيدن فعال و مهارت شفابخشي را نداشته باشند، به محض شنيدن احساسات و عقايد و موقعيت نامناسب و ناراحت كننده، طاقت از دست ميدهند و سعي ميكنند با دلسوزي يا نصيحت به سرعت مسأله را حل كنند. در صورتي كه با اين كار فقط، نگرانيهاي خود را بر نگرانيها و ناراحتيهاي ديگري افزودهاند.
براي شنيدن درست لازم است، ويروسهاي خطرناك را از ميان برداريم تا راه تأثير گذاري مثبت هموار شود.
ويروس خطرناكي كه موجب كاهش صميميت و اعتماد به نفس ميشود، نصيحت و راهنمايي كردن است ( زماني كه ديگري احساس خود را بيان ميكند ) مثلاً او ميگويد: اين درسها خيلي سخت است، ميترسم اخطار بگيرم و نمرهام خراب شود.
مادر يا پدر ميگويد: اگر درست را به موقع بخواني، اينطور نميشود. اگر واقعاً نگران هستي چرا وقت تلف ميكني و درس نميخواني تو كه همه جور امكانات را داري.
نتيجه: فرزند سرخورده از اينكهپدر و مادر او قادر به درك احساسات و نياز دروني او به شنيده شدن و تقويت رواني او نيستند، احساس بيپناهي ميكند.
( وقتي يك مشكل عاطفي وجود دارد، نصيحت ويرانگر است و متأسفانه بیشتر والدين و مربيان كاري جز نصيحت بلد نيستند، لطفاً شما كار ديگري بكنيد )
فرزند ميگويد: من از اين غذا خوشم نميآيد، اشتها ندارم.
مادر نگران ميگويد: نه، اين غذا خيلي براي تو خوب است، اگر نخوري لاغر ميشوي، ضعيف ميشوي، عقل سالم در بدن سالم است و...
نتيجه: فرزند از اينكه مادرش به احساس او توجهي نميكند و فقط حرف خودش را تكرار ميكند نسبت به آن غذا احساس بيزاري بيشتري ميكند.
فرزند ميگويد: مامان، بابا، شما بين ما فرق ميگذاريد و...
پدر و مادر ميگويند: نه عزيزم تو را هم دوست داريم، چرا اين حرف ها را مي زني ؟ اين همه كارها كه براي تو كرديم، ببين...
نتيجه: فرزند در دلش ميگويد واقعاً درست حدس زدهام، باز هم به حرف من توجهي نكردند معلوم شد كه مرا دوست ندارند !!
توجه مهم:
- والدين هميشه قصد خير دارند و ميخواهند كمك كنند اما راه درست را نميدانند و فكر ميكنند كه ميدانند !
-مشكل ديگر بسياري از پدرها و مادرها و مربيان اين است كه به نيت و قصد خير خود توجه ميكنند ولي به تأثير كلام و رفتار و لحن خود توجهي ندارند. در حالي كه مهمترين عامل تأثيرگذار نيت قلبي نيست بلكه نوع كلام، لحن كلام، حالت چهره و نوع نگاه كردن است.
- بزرگترها هنگام روبرو شدن و گفتوگو با فرزندشان ( يا هر كس ديگري ) به اين مسأله مهم توجه كنند كه آيا نگراني خود را به ديگري انتقال ميدهند يا اميد و اطمينان خود را؟
- اگر فرزند شما از كانال نگراني شما تغذيه شود، هر روز نگران تر از روز پيش ميشود و اعتماد به نفس خود را از دست ميدهد.
- پدر و مادر خلّاق ميدانند كه چگونه اول بر نگراني خود غلبه كنند و با دلي سرشار از اطمينان و اميد به گفتوگوي شفابخش خود ادامه دهند.
ويروس كلامي ديگري كه نصايح خوب والدين و مربيان را بياثر ميكند، انكار احساس و بياهميت دانستن آن است.
او ميگويد: نگرانم از اينكه در امتحاني كه دارم، همه چيز يادم بره و...
مادر و پدر نگران: نه، نگراني نداره اگر درست رو خونده باشي، ديگه نگراني موردي نداره به جاي نگراني بيشتر دقت كن و...
فرزند ميگويد: با اينها نميشود حرف زد. حالا نگرانيم بيشتر شده، واقعاً چي كار كنم ؟ هيچ پناهي ندارم.
ويروس مخرب ديگري كه معمولاً والدين براي ايجاد انگيزه استفاده ميكنند ولي متأسفانه ريشهی انگيزه درسي را نابود ميكند و به جاي آن احساس گناه و نفرت از خود پديد ميآورد، « منت گذاشتن است ».
مادر به فرزند: ما اين همه زحمت مي كشيم آن وقت تو....................................
پدر تو صبح تا شب كار ميكند تا پول مدرسهات را بدهد، آنوقت تو براحتي وقت تلف ميكني و...........................
فرزند در دل ميگويد: عجب گرفتاري شدم، من خيلي آدم بدي هستم. پدر و مادرم را گرفتار كردم و مايه عذاب آنها هستم. هر بلايي سر والدين من بيايد حتماً من مقصر هستم اصلاً چرا من درس ميخوانم كه اين همه براي پدر و مادرم درد سر درست كنم، كاش ميرفتم سركار و پول در ميآوردم و منت هم نميكشيدم و.......................
1- ويروس ديگري كه ارتباط صميمانه و خلّاقيت دروني را نابود ميكند، برچسب زدن و پيشبينيهاي منفي است ،
پدر و مادر: تو مسؤوليت شناس نيستي، وقت شناس نيستي، دقت نداري، با اين وضعي كه تو كار ميكني معلوم است كه در آينده.................
فرزند در ذهنش ميگويد: واي راست ميگويند، من هرچه تلاش كنم به هيچ نتيجهاي نميرسم، من واقعاً بيمسؤوليت و بينظم هستم، ديگر كارم تمام است، تلاش بيفايده است و.........................
ميبينيد كه برقراري ارتباط سالم و شفابخش كه انگيزههاي دروني فرزندمان را افزايش دهد، بسيار دشوارو تخصصي و ظريف است و براي داشتن يك نقش فعال و مثبت براي هدايت فرزندمان لازم است كه مهارت گفتگوي شفا بخش را بياموزيم و به دست آوريم.
پنج مرحلهی شنيدن فعال
1- بشنويد:
وقتي او حرف ميزند (هر حرفي)، كارها را رها كنيد و به حرف او توجه كنيد. يعني به چشمهاي او نگاه كنيد و واقعاً با علاقه بشنويد و به احساسات، عقايد و موقعيت او توجه نشان دهيد.
2- بله بگيريد:
پس از شنيدن، احساس و عقايد اورا « همانطوركه او گفته است » دوباره سازي كنيد و به او ابراز كنيد تا او حرف شما را تأييد كند يعني شما احساس و عقيدهی فعلي او را درست درك كردهايد.
( در صورتي كه حرف شما را تأييد نكرد، دوباره با تغييراتي احساسات او را بازتاب دهيد تا او درستي آن را تأييد كند ).
3- روحيه بدهيد:
به جنبههاي مثبت حرفها و حركات و عقايد او توجه كنيد و آن را برجسته كنيد و به او بگوييد كه اين جنبههاي مثبت او براي شما خيلي جالب و خوشحال كننده است. احساس خوشايند خود را در اين موارد ابراز كنيد. تا او از وضع منفي به وضع مثبت وارد شود. مراقبت ويژه: ( مراقب ويروسهايي مثل نصيحت، توصيه، راهنمايي، انتقاد و..... باشيد. هيچ نيازي به آنها نيست ).
حالا او آرامتر شده است، حرفش را زده است، سبكتر شده است، احساس حمايت ميكند، انرژي گرفته است، به خودش اميدوار شده است چون از طرف شما درك شده است.
4- اعتماد كنيد:
در اين مرحله كه مرحله حل مسئله است لطفاً وسوسه نشويد كه فوراً كار را تمام كنيد و راهحلهاي آماده تحويل دهيد و يا اظهار فضل كنيد و يا........
من به توانايي تو كاملاً اعتماد دارم، حتماً راه حلي پيدا ميشود، هر وقت راهحلي به ذهنت رسيد با من در ميان بگذار و اگر دوست داشتي من هم نظر خودم را ميدهم.
5- بارش مغزی:
در این مرحله همراه با نوجوان به یافتن راه حل های مختلف برای حل مشکل او می کنیم.
به او بگوييد كه: به نظر تو حالا براي حل اين مسئله چكار كنيم، آيا راه حلي به نظرت ميرسد، بهتر است تو و من براي پيدا كردن بهترين راه حلها كمي فكر كنيم.
يك نمونه و تمرين براي پنج مرحلهی گفتوگوي شفابخش
فرزند: من از دست اين درسها كلافه شدم، خيلي سختند و من هرچه ميخونم ياد نميگيرم.
شما: آها، داري از دست اين درسها كلافه ميشي ،واقعاً حق داري، خيلي سخته، تو دوست داري وقتي درسي رو ميخوني به راحتي يادبگيري، ولي ياد نميگيري و خيلي ناراحت ميشي....................
فرزند: آره ديگه، چقدر بخونم و ياد نگيرم، تازه كلي كار ديگه هم دارم.............................
شما: واقعاً انجام اين همه كار در اين وقت كم خيلي دشواره، راست ميگي.
فرزند: كاش اصلاً درس نداشتم و ميتونستم برم تفريح كنم يا درسها زود تمام ميشد و.................
شما: پس دلت ميخواد كاشكي الآن همه درسها تو خونده بودي و وقت داشتي كه به كارهاي ديگهت هم برسي..... ها.
فرزند: آره ديگه
شما: راستي تو چقدر قشنگ حرف ميزني. من خيلي خوشم مياد وقتي تو اينقدر واقعي حرف ميزني. راستي اين حرفت براي من خيلي جالب بود.
فرزند: حالا من چكار كنم ؟
شما: راستي چكار بايد كرد ؟ شايد ما احتياج به فكر داشته باشيم، تو هم فكر كن، من هم فكر ميكنم ببينيم چه راههايي براي حل اين مشكل پيدا ميكنيم. بعداً با هم حرف ميزنيم. من به ذهن راه حل ياب تو واقعاً اعتماد دارم، ممنونم كه با من حرف زدي.
1. ممكن است اين گفتوگو به روشهاي مختلف صورت گيرد كه به خلّاقيت و مهارت شما بستگي دارد. درادامه اين تمرينها خطاهاي ما بيشتر آشكار ميشود كه با اصلاح آنها مهارت بيشتري بدست ميآرويم.
2. گاهي بچهها به راهنمايي ما نياز دارند، بنابراين نظرات پيشنهادي خود را ابراز ميكنيم و از او هم ميخواهيم كه نظرات خود را بدهد و تصميم نهايي را به عهدهی خود او ميگذاريم و به او اعتماد ميكنيم.
3. اگر فرزند شما قادر به تصميم گيري و جستجوي راه حل نيست، براي تقويت اين مهارت، به مشاوري متخصص مراجعه كنيد.
4. مهارت در اين تكنيك حوصلهی زيادي ميخواهد و شما كه عاشق فرزندتان هستيد، حتماً موفق ميشويد.
5. شنيدن فعال در تمامي ارتباطات ما، چه در خانواده و چه در محيط كار روشي سازنده است كه از هدر شدن انرژي رواني جلوگيري كرده و راه را براي فعال شدن بخش راهحل ياب مغز باز و هموار ميكند.
موارد ديگر :
-گاهي شنيدن و سكوت كردن و تأييد با سر و چشم و كلماتي كوتاه، كفايت ميكند و نيازي به مراحل بعدي نيست ( به ويژه در مورد نوجوانان و جوانان ).
-گاهي لازم است قبل از اينكه ديگري حرف بزند، احساس او را حدس بزنيم، احساس دروني و وضع ذهني اورا با احتياط توصيف كنيم، تا مهارتهاي خود را در شناسايي احساس ديگري محك بزنيم.
-و زماني لازم است كه احساسات ناخوشايند و خوشايند و انتظارات و افكار ديگري را در نامهاي شرح دهيم به صورتي كه اثري از قضاوت، ارزيابي، نصيحت، راهنمايي و مقصر دانستن و..... نباشد و صرفاً گزارشي از وضع دروني او باشد. اين كار رابطههاي سرد شده و يخ زده را بهبود ميبخشد.
|