کودکان برای خودداری از انجام مسئولیتها، تقصیرات خویش را به گردن دیگران میاندازند و معتقدند که تقاضای بزرگترها نامعقول است (استفاده از مکانیسم دلیل تراشی)
- کودک با ضعیف جلوه دادن خود از قبول مسئولیت خودداری میکند.
- اگر بزرگسالان خود را مسئول یادآوری وظائف کودک کنند، تو دیگر خود را مسئول نمیداند.
- کودک با یافتن راهی که بزرگسالان را مسئول انجام نشدن کارها نشان دهد، خود را بیتقصیر قلمداد میکند. به عنوان مثال به کودک میگوییم حیاط را جارو کن بعد از انجام ندادن آن کار میگوید: «جارو را پیدا نکردم؛ شما به من نگفتید جارو کجاست.»
- کودکان میتوانند بزرگسالان را متهم کنند که کارهایی که به آنان سپرده شده واضح نبودند. باید از کودک بخواهیم که کارها و دستورالعملها را تکرار کند تا ابهامات برطرف شود.
- کودکان با استفاده از روش و منش بزرگترها، آنان را به جای خویش مقصر میشمارند؛ کودک انصاف، عدالت، بی عیبی و کمال فرد بزرگسال را زیر سؤال میبرد. مثال: به من بیشتر از همه کار میگویی؛ در این هنگام فرد بزرگسال ممکن است احساس گناه، تنفر یا بیهودگی کند و در بقیهی ارتباطش با کودک کم میشود. در این حالت باید از اقتدار استفاده کرد.
- کودکان با یادآوری نکات ضعف والدین خویش از قبول مسئولیت سرباز میزنند. به عنوان مثال به کودک میگوییم اتاقت را تمیز کن او در جواب میگوید چرا اتاق خودت تمیز نیست. معمولاً تا حدی در این جزئیات حقیقت نهفته است و معمولاً والدین خواسته خود را مجدداً ارزیابی میکنند. سپس چنین اتهاماتی موجب برپا شدن جنگ و جدل میشود و موضوع کار منتنفی است. کودکان در یافتن ضعفهای والدین مهارتی بسیار دارند.
چگونه کودکان احساسات دیگران را جریحهدار میکنند و در این مورد چه باید کرد؟
جای تردید نیست در دنیایی که شدیداً کودک محور شده است، کودکان میتوانند احساسات معلمین و والدین خود را جریحهدار سازند و والدین که این موضوع را پنهان میکنند باعث پنهان شدن تنفر و ناکامی خویش میشوند.
1- مهمترین سلاحی که کودکان در اختیار دارند، جهت لطمه زدن به احساسات دیگران، قدرت آنها در ایجاد احساس گناه در بزرگسالان است.
2- کودکان متخصص جریحهدار کردن احساسات والدین از طریق انکار فردیت و بیهمتایی آنان هستند.
همهی والدین مایلند در نظر فرزندانشان منحصر به فرد باشند و کودکان با اشاره ضمنی به معمولی بودن آنها و یا بالعکس میتوانند احساسات آنها را جریحهدار سازند. تو مثل هر پدر و مادر دیگر هستی! مثل همهی بزرگترها لجباز هستی!
3- هنگامی که کودک والدین خود را به این متهم میکند که باعث ناراحتی و درد او شدهاند، احساسات والدین به این دلیل که این فکر مبین این است که از درد فرزند خود لذت میبرند، موجب جریحهدار شدن احساسات میشود.
4- اگر کودکان انتظارات والدین را برآورده نسازند، باعث آزردگی خاطر آنان میشوند. زمانی که کودک رفتارهای خواسته شده از والدین را انجام می دهند برای پدر و مادر این معنی را دارد که نتیجهی کوششهای آنان در تربیت وی است و اگر خواستههای آنان اجابت نشود والدین احساس میکنند که در وظیفهشان کوتاهی کردهاند.
5- هنگامی که کودک خشم والد خود را بر میانگیزد، احساس ناخوشایندی به فرد دست میدهد. خشم = طغیان درونی
6- هنگامی که کود کان بزرگسالانشان را تأئید نکنند به احساساتشان لطمه زدهاند.
7- اگر کودک بر حسب معیارهای اخلاقی و رفتاری تعیین شده عمل نکند به سبب احساس مسئولیت و احساس شکست شخصی والدین عمیقاً آزرده میشوند.
راه حل هایی که میتوان از این احساسات دوری کرد و یا اینکه این احساسات به وجود نیاید:
- والدین و معلمینی که به خود اطمینان دارند احساس میکنند که فرزندان و شاگردانشان تحت کنترل ایشان هستند.
- زمانی که دستورالعملهای بزرگسالان روشن و واضح باشد و کودک آنها را درک کرده باشد.
- بزرگسالانی که با بدرفتاری کودکان به روشهای مستقیم و معقول برخورد میکنند.
- بزرگسالانی که همانگونه که در مورد احساسات کودک با آن صحبت میکنند در مورد احساسات خود نیز صحبت میکنند. مثلاً رنجش خویش را ابراز کنند شاید کودک نداند که موجب رنجش کسی شده است.
|