مشکلات کودکان به سرعت رو به افزایش و نیازمند توجه جدی است.
کودکانی که از قدرت انعطافپذیری و بهبودپذیری برخوردارند، بر ناملایمات دوران کودکی غلبه کرده و پس از آن زندگی ثمربخشی را دنبال میکنند.
راک و پاترسون آن دسته از شرایط خانوادگی را که سبب افزایش قدرت انعطاف و بهبودپذیری در افراد میشود را به طور خلاصه این طور بیان کردند:
1- سن والد جنس مخالف
2- بودن حداکثر 4 فرزند در خانواده یا کمتر با فاصلهی سنی بیش از دو سال
3- برخورداری از مهر و محبت کامل والدین در سال نخست زندگی و دوری اندک از مادر یا پدر
4- حضور مراقبان دیگر، مانند مادربزرگ، خواهر، برادر
5- وجود خویشاوندانی در سنین مختلف دارای ارزشها و باورهای مشترک با نوجوان
6- وجود شخصی رازدار و محرم برای نوجوان
7- برقراری نظم و انضباط در خانه حتی در زمان فقر و استرس
هر کودک در جریان رشد طبیعی خویش باید بتواند به استقلال دست یابد.
استرس بسیار زیاد با نشانههای رفتاری ارتباط دارند.
هِر معتقد است مشاوران در سالهای آینده با چهار چالش عمده روبرویند:
فناوری و اقتصاد جهانی، تغییر الگوی خانواده در آمریکا، تنوع فرهنگی، کار با جمعیتهایی که در معرض خطر و آسیب زیادی هستند.
امروزه کودکان ممکن است کسی را نیابند تا با او صحبت کنند، مراقب آنها باشد یا آنها را راهنمایی کند، هرچند بزرگترها در کنارشان هستند. شروگود معتقد هستند که «مهمترین وظیفهی احتمالی که مشاوران در آینده خواهند داشت.
آگاهی و اطلاع آنان از تأثیر جنسیت است به شیوهای که در جامعه تعریف شده، سازمانیافته، و عمل میکند، بیتوجهی به تأثیر دریافتهای فرد از جنسیت در کار مشاوره، کشیده شدن در ورطهی شکست ناکامی است»
شناخت نقشها و رفتارهای مناسب برای مردان و زنان در محیطها و در میان گروههای فرهنگی مختلف، برای مشاورهی مؤثر ضروری است.
* دنیای شخصی کودک
مازلو: همهی ما نیازهای اساسی معینی داریم که برای خودشکوفایی، باید برآورده شوند، اگر فقط نیازهای اساسی مرتبهی نخست برآورده شوند، ما قادر نخواهیم بود، نیازهای مرتبهی عالیتر را برآورده کنیم.
سلسله مراتب نیازهای مازلو:
1- نیازهای فیزیولوژیک مثل آب و غذا و لباس و . . .
2- نیازهای ایمنی
3- نیازهای عشق و احساس تعلق
4- عزت نفس
5- خودشکوفایی «تحقق استعدادهای بالقوه»
بین تغذیهی نامناسب و مشکلاتی همچون ناتوانی در یادگیری رابطه وجود دارد. تغذیهی ناکافی میتواند به بیماری ذهنی در نوجوان بیانجامد. شاید کودکان بیشترین مشکل را در برآوردن احساس نیازشان به عزت نفس داشته باشند.
گلاسر ازنیاز در همهی افراد صحبت میکند.
1- نیاز به بقاء 2- نیاز به محبت 3- نیاز به قدرت 4- آزادی 5- نیاز به سرگرمی
گلاسر تأکید میکند باید به کودکان واقعیت، درستی و نادرستی و احساس مسؤولیت را آموزش دهیم. روانشناسان رفتارگرا مشکلات تحصیلی و رفتری را معلول یادگیری غلط میدانند.
* دنیای شناختی کودک
طبق نظر پیاژه کودک معمولاً در 5 و 6 سالگی در فرآیند رشد شناختی خود از مرحلهی پیش عملیاتی (خودمحوری تفکر) به مرحلهی عملیات عینی میرسد و در 11 سالگی وارد مرحلهی عملیات صوری میشود.
از 11 سالگی به بعد تفکر صوری دارد و از نوجوانی تا بزرگسالی تفکر انتزاعی دارد، آزمایش علمی انجام میدهد و اصول اخلاقی (خوب و بد) را درک میکند و به تفکر انعکاسی میپردازد و درک همدلانه دارد و درمییابد چه چیزی به صلاح جامعه است.
در مرحلهی عینی، کودک از درک دیدگاه دیگران ناتوان است و فکر میکند همه همانطور فکر میکنند که او فکر میکند و درک احساس دیگران و همدلی برای کودک دشوار است. همچنین مانع دوم در رشد فرآیندهای ذهنی در این دوره، مانع میانگرایی است که در آن کودک در تمرکز بر بیش از یک جنبهای از مسأله، مشکل دارد.
مانع سوم مانع برگشتپذیری است. مانع برگشتپذیری را میتوان ادراک بسته نامید.
مانع چهارم مانع تغییر شکل است: کودک رابطهی علت و معلول را نمیفهمند و قادر به پیشبینی پیامدهای رفتارشان و یا ارزشیابی تأثیر رفتارشان بر خود و بر دیگران نشیند و در درک نکات مبهم مشک دارند. رویدادهای بدون توجه به موقعیت سیاه یا سفید، درست یا غلط هستند.
کودکی که در مرحلهی تفکر عینی است به مثالهای روشن و وسایل ضروری برای کمک به یادگیری نیازمند است. برای مشاورهی مؤثر باید آن دسته از روشهای مشاورهای که با توانایی شناختی کودک هماهنگ است انتخاب شوند.
دیدگاه کودکان در مرحلهی پیش عملیاتی که تفکر خودمحور دارند این است که تفکر آنها همیشه منطقی و صحیح است.
تعامل اجتماعی با همسن و سالها نخستین عاملی است که به تدریج خودمحوری شناختی کودک را از بین میبرد. برای برطرف کردن مشکل خودمحوری در کودکان باید از مشاورهی گروهی بهره برد.
* تفاوت بین مشاروه و رواندرمانی
مشاوره بیشتر در موارد اختلالهای خفیف، حل مشکلات شخصی و اجتماعی و تحصیلی و تصمیمگیری و پیشگیری از بروز مسائل و حل مشکلات رشدی، مشکلات مربوط به خودآگاه فرد و شیوههای آموزشی و تدریس صورت میگیرد. اما رواندرمانی بیشتر برای حل مشکلات بیماران، اختلالهای وخیم، اشکال شخصیت درمان مشکلات بهوجود آمده، موقعیتهای بالینی و طبی و مشکلات مربوط به ناخودآگاه فرد و روشهای مداوا و معالجه صورت میگیرد.
* مشاوره چیست؟
کمک به افراد برای غلبه بر موانعی که بر سر راه رشد و پیشرفت شخصی آنها وجود دارد و دستیابی به حداکثر بهرهوری از منابع شخصی و افزایش این منابع.
مشاوره عبارت است از رابطهای میان دو نفر که یکی از آن دو نفر میکوشد از طریق گفتوگو، حل مشکل دیگری کمک کند. شخصی که آموزش تخصصی دیده مشاور و شخص دیگر درمانجو یا مراجع نامیده میشود.
مشاوره میتواند مانع از آن شود که مشکلات طبیعی و عادی کودک وخیمتر شود.
در مشاوره با کودکان فرض است که مشاور از دریچهی دید کودکان به جهان بنگرد و روشهایی برگزیند که با سطح رشد شناختی، عاطفی و اجتماعی و توانایی جسمانی کودکان سازگار باشد.
* از مشاوره چه کمکهای مشخصی میتوان انتظار داشت؟
مشاوره به طور کلی سه قلمرو را در بر میگیرد:
1) اندیشهها و احساسات مراجع دربارهی زندگی در زمان کنونی
2) جایی که مراجع دوست دارد در زندگی داشته باشد، انتظارات او از زندگی در آینده
3) طرح و برنامه برای کاهش شکاف بین این دو مورد (1 و 2)
در بیشتر رویکردهای مشاوره هدف نهایی تغییر رفتار است.
مهمترین نتیجهی مثبتی که از مشاوره میتواند عاید شود این است که مراجعان میآموزند چگونه مشاور خودشان باشند. با آموزش فرآیند مشاوره به کودکان به آنها کمک میشود چگونه در حل مسائل خود از مهارت بیشتر برخودار گردند و به نوبهی خود کمتر وابسته به دیگران شوند.
بیشتر مشکلات مربوط به کودکان عبارتند از:
1- تعارض با دیگران
2- تعارض درون فردی یا تعارض با خود
3- نداشتن اطلاعات دربارهی خود
4- نداشتن اطلاعات دربارهی محیط
5- نداشتن مهارت
فرآیند مشاوره برای کودکان اغلب شامل:
آموزش ارتباط برقرارکردن با دیگران، آموزش ابراز وجود و آموزش شیوههای درست و مؤثر مطالعه یک مشاور میتواند نقشی اجرایی داشته باشد و یا به تدریس و پژوهش بپردازد.
فرآیند مشاوره:
کدام رویکرد به مشاوره کارآمدتر از بقیه هستند؟
به طور کلی رویکردها به چهار گروه طبقهبندی میشوند:
رویکرد شناختی، رویکرد رفتاری، رویکرد عاطفی، رویکرد تلفیقی
مشاورهی انفرادی معمولاً بهترین شیوه است. اما فقط زمانی امکانپذیر است که مشاور رویکردی تلفیقی را در پیش گیرد. لازاروس رویکردی چندوجهی، جامع و تلفیقی دارد و هفت حوزه برای مشکلات کودک بیان میکند:
رفتار، عواطف و احساسات و مسائل مدرسه، تصورات، شناخت، روابط میانفردی، اعتیاد، خورد و خوراک.
به طور اخص هفت موضوع را در هفت بند بیان کرد:
سلامت و بهداشت (درد و بیماری)، هیجانات (اضطراب و خشم)، مشکلات یادیگری (کاستیها، شکست یا ناکامی حسی)، روابط شخصی، تصورات، نیاز به دانستن، جهتدهی به اعمال، رفتارها و پیامدها.
طبقهبندی نظریههای مشاوره:
عاطفی (احساسات): مشاورهی شخص مدار، گشتالت درمانی
رفتار (نحوهی رفتار فرد): مشاورهی رفتاری، واقعیت درمانی، مشاوره کوتاهمدت، روانشناختی فردنگر
شناختی (نحوهی تفکر فرد): رفتار درمانی عقلی –عاطفی، شناخت درمانی رفتاری، مشاورهی روانکاوانه تحلیل تبادلی.
آماده شدن برای مصاحبه:
کودک با مشاور تماس چشمی داشته باشد، بتواند پایش را روی زمین بگذارد، شکل ترجیحی قرارگرفتن صندلیها آن است که مشاور و کودک در گوشهی میز بنشینند.
وسایل بازی در اتاق مشاوره باعث میشود فضای مشاوره برای کودک صمیمی و راحتتر شود.
آنچه مشاوران باید در جلسهی نخست مصاحبه به آنها توجه داشته باشند:
مقاومت کودکان در طول مشاوره:
کودکان نیز مانند بزرگترها از چیزی که برایشان ناشناخته است میترسند.
کودکان معمولاً حالت تدافعی پیدا میکنند. آنها فکر میکنند که بابت مشکلاتی که برای خانواده به وجود آوردهاند مورد سرزنش قرار خواهند گرفت.
آنها کاملاً برای مشاوره انگیزه ندارند.
آنها از صحبت کردن در مقابل مشاور امتناع میورزند، از تماس چشمی و نگاه رودررو با مشاور طفره میروند، دیرتر به جلسهی مشاوره میآیند یا در جلسه حضور نمییابند. به زبان ایماء و اشاره میکوشند بفهمانند که از مشاوره بدشان میآید. اداء و اطوار در میآورند و همکاری نمیکنند.
مشاوران برای شناخت مقاومت و مخالفت درمان جویان باید بر احساسات و افکار خود آنان تکیه کنند.
صحبتهای مشاور برای کودک باید کوتاه و متناسب با سطح رشد کودک باشد.
گامهایی که مشاور باید برای غلبه بر مقاومت کودکان بردارد:
نخستین گام ایجاد رابطهی خوب بین کودک و مشاور است. صمیمیت، گرمی، توجه و همدلی، ویژگیهای کلیدی هستند که مشاوران موفق دارند. مشاور باید تعادلی سالم بین فعالیتهای «بزرگسال –بزرگسال» و «والدین –کودک» در جلسهی مشاوره به وجود آورند. فعالیتهای بزرگسال –بزرگسال شامل حل مسأله و تصمیمگیریهای فرآیند مشاوره و فعالیتهای والدین –کودک شامل بخشهای مهرورزی یا کارهای تربیتی و برقراری رابطه است. مشاور باید گزینههای زیادی در اختیار کودک قرار دهد تا او بتواند آزادی عمل داشته باشد.
دومین گام این است که دفتر کار مشاور محلی راحت، دنج و بیخطر برای کودک به نظر برسد، کودک احساس ارزشمندی و اهمیت کند.
سومین گام این است که کودک بفهمد مشاوره چیست و چه انتظاری میتواند از آن داشته باشد. برای کودکانی که حرف نمیزنند و یا خیلی مضطرب هستند نخستین جلسه را میتوان به صورت بازی درمانی برگزار کرد.
هدفها و ملاحظاتی که در جلسهی نخست مصاحبه باید مدنظر داشت:
مشاور میتواند صحبتهای خود را با این سؤال شروع کند:«دوست داری با چه نامی صدایت بزنم؟»
برای آرامش کودک میتوان از فعالیتهای سرگرمکننده استفاده کرد.
کودکان به شدت به خیالپردازی علاقهمند هستند ه همین موضوع، تخیلات، افکار و احساسات و انتظارات را منعکس میکند. کودکان میکوشند با پیش کشیدن خیالها و رؤیاهایشان ارتباط برقرار کنند.
وظیفهی مشاور آن است که جوّ و فضای هر جلسهی مشاوره را ارزشیابی کند.
اسباببازیهایی که کودک انتخاب میکند منبع اطلاعاتی بسیار غنی برای مشاوران است. اسباببازیها را میتوان بر اساس ویژگیهای منفعلانه، پرخاشگرانه، پسرانه، دخترانه، سازنده و مخرب طبقهبندی کرد. انگیزهها و سوژههای بازیهای کودکان دمدمی مزاج و دچار اختلال، متغیرتر و غیرقابل اعتمادتر است.
الگویی کلی برای مشاوره:
مرحلهی 1: تعیین مشکل با گوش دادن دقیق به درمانجو:
استفاده از جملاتی نظیر «به عبارت دیگه . . . ، تو فکر میکنی . . . ، چون . . . ، حالا تو میخوای . . .» برای نشان دادن گوش دادن فعال و مؤثر به کودک.
مرحلهی 2: روشن کردن انتظارات کودک.
مرحلهی 3: بررسی اقدامات قبلی که برای حل مشکل کودک انجام گرفته.
مرحلهی 4: جستوجوی راهحلهای جدیدی که میتوان برای حل مشکل کودک در پیش گرفت.
مرحلهی 5: گرفتن تعهد از کودک برای اجرای یکی از راهحلهای پیشنهاد شده.
اقدام نخست باید موفقیتآمیز باشد. کودک در نخستین اقدام هدفهای دستنیافتنی برای خود تعیین نکند.
مرحلهی 6: پایان دادن به جلسهی مصاحبه: یک راه خوب برای پایان دادن به جلسهی مصاحبه آن است که از کودک بخواهیم بحث جلسه را خلاصه یا مرور کند. در پایان مصاحبه فقط 2 یا 4 دقیقه به خلاصه کردن موضوعات مورد گفتوگو اختصاص یابد.
مشاور باید از چه نوع سؤالهایی استفاده کند؟
بزرگسالان اغلب از کودکان سؤالهای متعددی میکنند که علت اغلب آنها کنجکاوی کلی فرد است. با جملات عادی و خبری بهتر از پرسشها میتوان نتیجه گرفت.
گلاسر معتقد است در سؤالهایمان به جای «چرایی» بهتر است از چیستی موضوعات استفاده کنیم.
پرسشهای متناسب آنهایی هستند که با سطح رشد کودک سازگار باشد.
مشاوران با گوش دادن، بیشتر به دنیای کودک راه خواهند یافت تا سؤال کردن.
کودک به چند لحظه سکوت نیاز دارد تا افکار و احساسات خودش را وارسی کند و به آنها نظم دهد. سکوت گاهی میتواند راهی برای مقاومت در برابر مشاوره باشد.
عیب احتمالی سفارش کردنهای مشاور، مشکل وابسته شدن درمانجو یا کودک است. علت اینکه کودکان تمرکز خود را بر روی مشکل اصلی از دست میدهند و پرحرفی میکنند آن است که آنها نقش خود را در گفتوگو و مصاحبه درک نمیکنند.
اولین قدم ضروری برای مشاوره برقراری رابطهی درمانگرانه است. وظیفهی مشاور آن است که به کودکان کمک کند عواقب و نتایج مثبت یا منفی انتخابهای خود را درک کنند.
پذیرا بودن و قضاوت نکردن برای مشاوره مفید و ضروری است.
نظریهها و روشهای مشاوره:
فروید از روش پالایش (پاک ساختن ذهن با برونریزی مشکلات) بهره برد.
کتابهای فروید عبارتند از: تعبیر رؤیا، آسیبشناسی روانی زندگی روزمره، گفتارهای مقدماتی جدید دربارهی روانکاوی.
اصول اساسی روانکاوی فروید بر مطالعهی بالینی تکتک بیمارانی مبتنی بود که آنان را درمان میکرد.
فروید پس از روش هیپنوتیسم، از تداعی آزاد استفاده کرد. فروید پدر روانکاوی و بنیانگذار روانکاوی کودک بود. آنا فروید به کودکان علاقه داشت.
روانکاوی خود از نظریههای دیگری تشکیل شده است.
سرشت انسان:
سرشت انسان در نظریهی روانکاوی بر پایهی علیتگرایی روانی و فرآیندهای ذهنی ناهشیار استوار است. فروید اساساً انسان را شرور و قربانی غرایزش میدانست.
فرآیندهای ذهنی ناهشیار عوامل علّی بنیادین در سرشت رفتار انسانی محسوب میشوند.
فرآیندهای ذهنی ناهشیار اساس مشاوره به شیوهی روانکاوی است.
یادآوری خاطرههای واپس رانده شده و آوردن آنها به سطح هوشیار ذهن فرد، اغلب به رهایی او از اضطراب فراگیر کمک میکند. تعارض و تضاد بین جهات متعارض لذت از یک سو و واقعیت از سوی دیگر، نیروی اساسی و محرک زندگی هر فرد است. انتخابهای فرد باید به گونهای باشد که به کاملاً تسلیم این گرایشهای متعارض شود و نه آنها را نادیده گیرد. ناهشیار 85 درصد از محتویات ذهن را تشکیل میدهد.
مفاهیم ساختاری:
رفتار انسان نتیجهی متقابل سه بخش عمده نهاد، خود و فراخود است.
نهاد: نهاد سایقهای غریزی اصلی در انسان از جمله تشنگی، گرسنگی، نیاز جنسی، پرخاشگری را دربرمیگیرد. این سایقها میتوانند سازنده یا مخرب باشند. سایقهای سازندهی لذتجویی (جنسی) نیروی اصلی حیات را به وجود میآورند. سایقهای مخرب و پرخاشگرانه فرد را به سمت خود ویرانگری و مرگ سوق میدهند.
نهاد بر پایهی اصل لذت عمل میکند. نهاد معمولاً به خیالپردازی و کامروایی (فرآیند نخستین) میپردازد.
خود: خود میکوشد بین نیازهای نهاد و واقعیت جهان بیرون تعادل ایجاد کند. خود بر پایهی اصل واقعیت عمل میکند. فرآیندهای منطقی مبتنی بر واقعیت
فراخود: فراخود از دو بخش تشکیل شده: خودآرمانی و وجدان. فراخود، ملاک و میزان اخلاقی شخص است. وظیفه فراخود، محدود کردن اعمال هشیارانه، جلوگیری از آنها و قضاوت دربارهی آنهاست.
نظریهی مشاوره:
مفاهیمی که فروید دربارهی شخصیت ارائه میدهد اساس نظریهی مشاوره بر پایهی روانکاوی است.
این مفاهیم (اصلی) در سه طبقه قرار میگیرد: مفاهیم ساختاری (نیروگذاری بازداشتی و اضطراب)
مفاهیم پویشی، مفاهیم رشدی (مکانیسم دفاعی و مراحل روانی –جنسی)
|