مقالات آموزشی

جانان محبوبی - سمانه خمسه ای

محمد رضا صنم یار- عطیه تقوی

جانان محبوبی - سمانه خمسه ای 

محمد رضا صنم یار

سمانه خمسه ای- سعیده باقری

 عطیه تقوی - سارا خواجه افضلی

مریم مرواریدی- هانیه میر

 

مشاورین حاضر در کلینیک
هانیه هژبری
زهره قره داشی
سیده زهره حسینی
الهام میرزایی
محبوبه دهقان نیری
آتنا سادات میررجائی
آزاده امیر
فاطمه قانعی مطلق
مریم مرواریدی
عطیه تقوی
مینا شعبان زاده
هانیه میر
جانان محبوبی
سمانه خمسه ای
سعیده باقری
سارا خواجه افضلی
محمدرضا صنم یار
دکتر روزبه شمسا
سیما سیفی
مشکلات خانوادگی در دوران نوجوانی
4-کودک و نوجوان 2-نوجوان 1-بلوغمشکلات خانوادگی در دوران نوجوانی
ارسال شده در تاریخ: 14 بهمن 1393

خانواده یکی از قوی‌ترین عوامل سازنده‌ی شخصیت اجتماعی نوجوانان و جوانان است. والدینی که رفتار ناپسند و زشت جوانان خود خارج از منزل ناراحت و شرمنده می‌شوند باید بدانند که عمل نوجوانان و جوانان در خارج از خانواده، واکنش سخت‌گیری‌هایی است که در خانواده نسبت به آن‌ها اعمال می‌گردد.

محافظت کردن زیاده از حد، طرد کردن و یا بیشتر از حد معینی برای نوجوان ارزش قائل شدن، شکل‌هایی از مناسب والدین نوجوانان است که به طور جدی استقلال و رسیدن به آزادی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. نوجوانانی که زیاد تحت نظارت والدین قرار می‌گیرند و به آن‌ها اجازه داده نمی‌شود که دچار اشتباه شوند تا براساس این اشتباهات تجربیات تازه‌ای به دست آورند، نخواهند توانست به آسانی استقلال خود را کسب کنند.

نوجوانانی که به خاطر دفاع ازخود، از طرف خانواده‌اش طرد می‌شود، از نظر عاطفی موجود ضعیفی است که به سختی خواهد توانست به صورت یک فرد بالغ درآید. همچنین یک نوجوان نازک نارنجی که همیشه تحت مراقبت دقیق والدین است کمتر قادر خواهد بود خود را برای رقابت کردن با همسالان آماده سازد.

والدین اغلب بدون جهت در مورد نوجوانان و جوانان سخت گیرند و یا آن‌ها را تحت مراقبت‌های شدید قرار می‌دهند که:

1- آن‌ها قبلاً مسئولیت مراقبت از فرزندان را بر عهده داشته‌اند و قبول این نکته برای‌شان مشکل است که نوجوان به یکباره از تسلط آنان رها شود و نسبت به راهنمایی‌های‌شان احساس بی‌نیازی کند.

2- والدین، نوجوانان خود را دوست دارند و چون نگران تربیت آنان هستند نمی‌توانند ازدادن پند و اندرز خودداری کنند.

3- آن‌ها مسئول تربیت فرزندان خود هستند و اگر مشکلی برای آن‌ها به وجود آید، مردم والدین را مقصر خواهند شناخت.

4- گاهی والدین می‌خواهند به همان طریق که خود پرورش یافته‌اند فرزندان خود را تربیت کنند غافل از این‌که اوضاع با سابق فرق کرده است و با وسایل سیاسی و اجتماعی روز آشنا نیستند و به طور کلی آن‌ها درک نمی‌کنند.

برخی از مشکلات خانواگی در ارتباط با نوجوان و جوان:

1- در بعضی از خانواده‌ها پدران اغلب وقت خودشان را صرف  امور شخصی می‌کنند و تصورشان این است که وظیفه‌ی آن‌ها تنها، تهیه غذا، پوشاک و مسکن است و کاری به چگونگی رفتار، کردار، رغبت‌ها و نیازهای روحی و روانی فرزندان‌شان ندارند.

پدران درحضور فرزندان مادر را تحقیر می‌کنند، ناسزا می‌گویند در مقابل دستور مادر به فرزند، دستور دیگری می‌دهند، حاکم‌مابانه رفتار می‌کنند. نه صمیمانه و دوستانه، ناراحتی‌های بیرون خود را بر سر زن و فرزند می‌ریزند.

2- در بعضی ازخانواده ها نیز مادران اغلب، اوقات خود را به انجام کارهای شخصی و گردش‌های دوستانه می‌گذرانند. فرزندان را فراموش می‌کنند و فرزندان آن‌ها با وجود داشتن مادر، احساس تنهایی و بی‌مادر می‌کنند.

عده‌ای از مادران نیز در حضور فرزندان، پدر را تحقیر می‌کنند، بی‌عرضه‌اش می‌خوانند، دستور پدر به فرزند را رد می‌کنند و در غیاب پدر کارهای خود را بزرگ کرده، به رخ فرزند می‌کشند و با عناوین مختلف سعی دارند او را به طرف خود کشیده و پدر را کوچک و ناچیز می‌شمارند. با این شکل مهر پدر در دل فرزند کم رنگ می‌شود و یا از بین می‌رود و با این عمل فرزند، کینه‌توز، خودخواه، بی‌تعادل و پر توقع بار می‌آید.

3- در بعضی از خانواده‌ها وضعیت و موقعیت خانواده به گونه‌ای است که فرزندان احساس ناامنی کرده و همیشه نگران آتیه‌ی خود هستند. اختلافات شدیدی که بین والدین و اقوام و نیز دخالت‌های بی‌مورد اقوام در امور خانوادگی به خصوص درباره‌ی طرز رفتار و معاشرت با نوجوانان، مشکلاتی را به وجود می‌آورد که گاهی منجر به فرا ر نوجوان از خانه می‌گردد.

4- تبعیض میان فرزندان در توزیع محبت و توجه به آن‌ها، دراجرای ضوابط و مقررات، تبعیض بین پسران و دختران و درمیزان واگذاری کارهای منزل، آن‌ها را به کج رفتاری و ناسازگاری می‌کشاند.

5- مسأله ازدواج به خصوص برای دختران می‌تواند ایجاد مشکلاتی را بکند که البته این مسأله در مورد پسران کمتر است؛ زیرا معمولاً آن‌ها زمانی ازدواج می‌کنند که می‌توانند زندگی خود را تأمین کرده و از انتخاب خود دفاع کنند.

6- تحقیر کردن، پایین آوردن ارزش‌های شخصیتی نوجوانان و جوانان، سرزنش آن‌ها به خصوص در حضور دیگران، مقایسه‌ی آنان با هم سن و سالان خود برای آنان بسیار ناراحت‌کننده است تا حدی که گاه تحمل خود را از دست می‌دهند و گوشه‌گیری اختیار می‌کنند و یا در برابر این‌گونه تحقیرها عصیان‌گری کرده، دست به انتقام می‌زنند.

7- آزادی‌های بیش از حد و محدودیت‌های بیش از اندازه، اجرای برنامه‌های انضباطی شدید و در خواست اطاعت کورکورانه در دوران بلوغ، آشفتگی‌های روحی فراوانی را در پی خواهد داشت و سبب واکنش‌های شدید نوجوان می‌گردد.

8- جدایی فرزندان از والدین چه در اثر طلاق، چه در اثر فوت پدر یه مادر و یا هر دو، یکی از عوامل مهم انحرافات و ناسازگاری‌های آنان است به خصوص موقعی که نوجوان مجبور است با ناپدری و یا نامادری زندگی می‌کند، همیشه نگران و مضطرب است که مبادا سعی کنند روابط او را با والدین برهم زده و او را بد جلوه دهند.

علت‌های فرار نوجوانان از خانه چه می‌تواند باشد؟

1- نوجوانان گاهی برای رهایی از رنج وناراحتی، فقر و گرفتاری، نجات از سرزنش‌های مداوم و تحقیرهای مکرر و خرد شدن شخصیت ازخانه می‌گریزند.

2- گاهی نیز فرار آن‌ها ازخانه به خاطر تنبیه و عبرت والدین است.

3- گاهی به خاطر احساس بی پناهی و احساس عدم امنیت ازخانه می‌گریزند و با مختصر محبتی که از طرف دیگران می‌بینند خود را تسلیم آنان می‌کنند.

چند توصیه به والدین، جهت کاهش مشکلات خانوادگی:

1- والدین جوانان و نوجوانان را از محبت سیراب کنند تا آن‌ها به هرآشنا و بیگانه‌ای برای دریافت محبت روی نیاورند.

2- والدین کانون خانواده را محلی امن و پناهگاهی مستحکم برای فرزندان کنند و به یکدیگر احترام بگذرانند.

3- نحوه‌ی واکنش والدین درمقابل اختلافاتی که با یکدیگر دارند بسیار مهم است. همچنین نباید در حضور فرزندان به مشاجره و بازگوکردن عیوب یکدیگر بپردازند.

4- والدین به فرزندان خود احترام بگذارند و نصایح و تذکرات خود را با استدلال و منطق و درخلوت با آن‌ها درمیان نهند و هرگز در حضور همسالان به پند و اندرز دادن به آن‌ها نپردازند. همین‌طور سخنی را به آن‌ها بگویید که خود بدان عمل می‌کنند.

5- والدین به فرزندان خود توجه کنند و زمینه‌ای را ایجاد کنند تا آن‌ها، حرف‌ها و رازهای خود را برای‌شان بازگو کنند و والدین را غمخوار و یار و خیرخواه خود بدانند.

6- والدین نباید جوانان خود را به خاطر ضعف‌هایی که دارند تحقیر کنند و آن‌ها را با همسن و سالان خود مقایسه کنند و صفات نیکوی دیگران را به رخ آن‌ها بکشند.

7- والدین بیش از حد توان و ظرفیت فرزندان‌شان از آن‌ها توقع و انتظار نداشته باشند و به هرمقدار که تلاش می‌کنند از آن‌ها قدردانی کنند.

8- والدین به جوانان و نوجوانان بیاموزند که از مشکلات نباید گریخت و راه‌های مبارزه با مشکلات را به فرزندان خود آموزش دهند.

9- والدین فرزندان خود را در مضیقه‌ی شدید مالی قرار ندهند و از آن‌ها حمایت کرده و امکانات و آموزش لازم را برای کسب درآمد در اختیارشان قرار دهند. (ضمن تحصیل، حرفه‌ای نیز به آن‌ها بیاموزند).

10- امکانات ازدواج را هرچه زودتربرای فرزندان فراهم سازند تا آن‌ها به فساد چشم و دل و عمل مبتلا نگردند.

11- روح مذهب و معنویت را در فرزندان خود تقویت کنند و ارزش‌های انسانی، مذهبی و اخلاقی را باایمان و اعتقاد به مبانی الهی به طور صحیح د رآن ها ایجاد کنند.

12- به فرزندان خود مسئولیت‌های مختلفی واگذار کنند تا آن‌ها اهل تفکر و کار و زندگی بشوند.

13- عاقلانه نیست که والدین الگوهای بزرگسالی خودشان را برنوجوانی که در صدد کسب استقلال است تحمیل کنند. بلکه متناسبت با تفاوت‌های فردی، او را در رشد کردن، آزاد بگذراند.

14- والدین باید سعی کنند که نوجوان و جوان تمامی احساساتش حتی احساسات منفی را به خوبی اظهار کند و آن‌ها را به سوی فعالیت‌های سازنده و مورد قبول جامعه سوق دهد؛ ازجمله به زبان آوردن ناراحتی، نوشتن احساسات منفی، نقاشی، هنر تئاتر و ورزش.

15- والدین باید به فرزندان خود کمک کنند تا درباره‌ی دوست درست بیندیشند. اشتباهات، بی‌تفاوتی، سنگدلی و بی‌توجهی آن‌ها را نسبت به دوستانشان گوشزد کنند و شوق بهترشدن، بالیاقت بودن، پاکی و عفت در دوستی را به وجود آورند. و به او ثابت کنند که فقط با بهتر کردن اخلاق، تقویت اراده و غنی کردن احساس می‌توانند در نظر مردم، جالب، شایسته وخوش اخلاق و پاک جلوه کنند.

تاریخ آخرین ویرایش: 14 بهمن 1393 - 15:10:29
اقدام کننده: واحد تولید محتوای کلینیک روان درمانی صبا
تعداد مشاهده: 2172