بر اساس آمارهاي منتشر شده، آسيبهاي رواني، اجتماعي از قبيل خودکشي، اعتياد، خشونت و همچنين رفتارهاي ضداجتماعي و اختلالات رواني از قبيل افسردگي و اضطراب در ميان جوامع بهطور نگرانکنندهاي رو به افزايش است.
عوامل متعددي در ايجاد آسيبهاي اجتماعي نقش دارند، از مهمترين اين عوامل ميتوان به عزتنفس پايين، فقدان مهارتهاي اجتماعي، خودکارآمدي پايين و کمبود مهارتهاي مقابلهاي مؤثر اشاره کرد.
در سالهاي اخير متخصصان بهداشت رواني، برنامههاي مختلفي براي پيشگيري از اين آسيبها طراحي و اجرا کردهاند. به طور کلي ميتوان گفت اين برنامهها در دو دسته اساسي قرار ميگيرند:
1- راهبردهاي متمرکز بر محيط (مدل سيستمهاي اجتماعي)
2- راهبردهاي متمرکز بر فرد
راهبردهاي متمرکز بر محيط سعي ميکنند از راه ايجاد تغيير در جامعه، مانند تغيير در قوانين، هنجارها، رفع تبعيض و ايجاد فضاي مثبت از بروز ناهنجاريهاي اجتماعي جلوگيري کنند. در مقابل، راهبردهاي متمرکز بر فرد تلاش ميکنند از طريق افزايش توانايي مقابلهاي افراد، ظرفيت آنان را جهت مقابله با چالشها، کشمکشها و ناملايمات زندگي روزمره ارتقاء دهند. به عبارتي ديگر افراد را در برابر مشکلات مصونسازي نمايند. يکي از بهترين و مؤثرترين اين روشها، برنامه مهارتهاي زندگي (Life Skills)است.
برنامه ی آموزشي مهارتهاي زندگي يک برنامهی پيشگيري اوليه است که در آگوست 1993 از طرف يونيسف، به عنوان مدلي براي پيشگيري از آسيبهاي رواني اجتماعي به جهانيان معرفي شد و در اين مدت در کشورهاي زيادي بهکار بسته شده است.
در اين نوشتار سعي ميشود اجمالاً برنامه مهارتهاي زندگي معرفي شده، ده مهارت اساسي به طور خلاصه توضيح داده شود و مهارتهايي که در اين دوره مورد بحث قرار گرفته در اختيار شما قرار گيرد
تعريف مهارتهاي زندگي
همهی ما در زندگي با موقعيتهايي روبرو ميشويم که اگر درست عمل نکنيم، سلامت رواني خود و ديگران به خطر ميافتد. اين موقعيتها مختلفند. مثلاً چگونه با دوستان، اطرافيان و همکاران خود ارتباط سالم و سازنده برقرار کنيم؟ چگونه مسئوليتهاي جديد را بپذيريم؟
چگونه تصميم بگيريم و مشکلاتمان را حل کنيم؟ چگونه هيجانهاي خود را کنترل کنيم؟ چگونه در مقابل درخواستهاي غيرمنطقي ديگران ايستادگي کنيم؟ چگونه با ترس، اضطراب، ناکامي، افسردگي و فشارهاي رواني از جمله استرس در زندگي مقابله کنيم؟ و چگونه بتوانيم درکي همدلانه از احساسات، نيازها و خواستههاي اطرافيان داشته باشيم؟ مهارتهاي زندگي، مهارتهايي هستند که براي افزايش تواناييهاي رواني- اجتماعي افراد آموزش داده ميشوند و فرد را قادر ميسازند تا به طور مؤثر با مقتضيات و کشمکشهاي زندگي روبرو شود.
مهارتهاي زندگي شامل مجموعهاي از تواناييها هستند که قدرت سازگاري و رفتار مثبت و کارآمد را افزايش ميدهند.
ده مهارت زندگي عبارتند از:
1- خود آگاهي يا توانايي آگاهي از خصوصيات فردي
2- توانايي تصميمگيري
3- توانايي برقراري ارتباط مؤثر
4- توانايي مقابله با هيجانها
5- توانايي مقابله با استرس
6- توانايي همدلي با ديگران
7- توانايي حل مسأله
8- توانايي برقراري رابطهی بين فردي سازگارانه و جرأتمندي و ابراز وجود
9- توانايي تفکر خلاق
10- توانايي تفکر انتقادي
1- خودآگاهي.
توانايي شناخت خود و آگاهي از خصوصيات و نقاط ضعف و قوت، خواستهها، ترسها، رغبتها و تمايلات خود. رشد خودآگاهي به ما کمک ميکند تا تصوير واقعبينانهاي از خود داشته باشيم و حقوق و مسئوليتهايمان را بهتر بشناسيم. خودشناسي شرط ضروري براي روابط اجتماعي و روابط بين فردي مؤثر و همدلانه است.
2- همدلي.
توانايي همدلي يعني اينکه فرد بتواند زندگي ديگران را حتي زماني که در آن شرايط قرار ندارد درک کند. همدلي به ما کمک ميکند تا انسانهاي ديگر را وقتي با ما متفاوت هستند بپذيريم و به آنها احترام بگذاريم. کساني که همدلي بيشتري دارند، به ديگران علاقهمندند، افراد مختلف را تحمل ميکنند، پرخاشگري کمتري دارند و دوستداشتنيتر هستند. همدلي روابط اجتماعي را بهبود ميبخشد و به ايجاد رفتارهاي حمايتکننده و پذيرنده نسبت به انسانهاي ديگر منجر ميشود.
3- حل مسأله.
ما در زندگي به طور مداوم در حال حل مسأله هستيم، برخي از اين مسائل ساده هستند ولي برخي ديگر به فعاليتهاي فکري پيچيدهتري نياز دارند. توانايي حل مسأله به ما کمک ميکند مسائل زندگيمان را به نحو مطلوب حل کنيم. اگر مسائل مهم زندگي ما حل نشده باقي بمانند با فشار رواني روبرو شده و سلامت رواني و نيز سلامت جسماني ما تهديد خواهد شد.
4- تصميمگيري.
اين توانايي به ما کمک ميکند تا به نحو مؤثرتري در مورد مسائل زندگي تصميمگيري کنيم. اگرچه همه ما تصميم ميگيريم ولي هميشه تصميمهاي هوشمندانه نميگيريم. و برخي از تصميمگيريهاي غلط به پيامدهاي ناخوشايند منجر ميشوند. اين مهارت به ما کمک ميکند که به طور صحيح در مورد اعمالمان تصميم بگيريم و جوانب مختلف آنها از جمله پيامدهاي مثبت و منفي را در نظر بگيريم. تصميمگيري مناسب و واقعبينانه موجب بالا رفتن سلامت رواني ما ميشود.
5- مهارتهاي ارتباطي.
ما بخش اعظم هر روز را به ارتباط برقرار کردن با ديگران ميگذرانيم و هر چه بيشتر بتوانيم نيازهاي خود را بيان کرده و نيازهاي ديگران را درک کنيم، از بهداشت رواني بهتري برخوردار خواهيم بود. توانايي ارتباطي به ما کمک ميکند تا با ديگران ارتباط کلامي و غيرکلامي مؤثري داشته باشيم و با غلبه بر خجالت، نظرات خود را براي ديگران ابراز کنيم.
اگر اين مهارت را کسب کرده باشيم در مواقع لازم ميتوانيم با تقاضاهاي نامناسب ديگران مخالفت کنيم. اين توانايي به فرد کمک ميکند تا بتواند نظرات، عقايد، خواستهها و نيازهاي خود را ابراز و به هنگام نياز بتواند از ديگران درخواست کمک و راهنمايي نمايد. مهارت تقاضاي کمک و راهنمايي از ديگران در مواقع ضروري، از عوامل مهم يک رابطهی سالم است.
6- روابط بين فردي.
توانايي روابط بين فردي به ما کمک ميکند که با ديگران همکاري و مشارکت بهتري داشته باشيم و به آنها اعتماد کنيم. دوستيهاي مطلوب را حفظ کنيم و در شروع و خاتمه ارتباطات به طور مؤثرتري رفتار کنيم. اين توانايي به ايجاد روابط بين فردي مثبت و مؤثر با ديگران کمک ميکند. يکي از اين موارد، توانايي ايجاد و ابقاي روابط دوستانه است که در سلامت رواني و اجتماعي و برقراري روابط گرم خانوادگي به عنوان يک منبع مهم حمايت اجتماعي و قطع روابط اجتماعي ناسالم نقش مهمي دارد.
7- مقابله با هيجان.
اين توانايي ما را قادر ميسازد تا هيجانها را در خود و ديگران تشخيص داده، نحوهی تأثير هيجانها بر رفتار را بدانيم و بتوانيم واکنش مناسبي به آنها نشان دهيم.
8- مقابله با فشارهاي رواني (استرس).
اين توانايي شامل شناخت استرسهاي مختلف زندگي و تأثير آن بر رفتار است و روشهاي کاهش استرس را به ما ميآموزد.
9- تفکر خلّاق.
اين نوع تفکر به ما کمک ميکند مسائل را از زواياي مختلف دريابيم و راهحلهاي مختلف مسأله و پيامد آن را ارزيابي کنيم و راهحل مناسبي براي حل مشکل بيابيم، تا تصميمگيريهاي ما مناسب تر و عمليتر باشد.
10- تفکر انتقادي.
تفکر انتقادي توانايي تحليل اطلاعات و تجارب است. اين مهارت به ما کمک ميکند تا در برخورد با تنشها، فشار گروهها و رسانههايگروهي مقاومت کرده و از آسيبهاي ناشي از آن در امان بمانيم.
|