«اختلال در خواندن» یکی از اختلالات ویژه است که متأسفانه تا مدتهای طولانی دانشآموزانی را که در یادگیری یک یا چند درس مشکلات جدی داشتند با اصطلاحاتی خاص معرفی میکردند.
در واقع این افراد به علت مشکلی که در خواندن دارند نمیتوانند کتابهای درس علوم، ریاضی و امثال آن را بخوانند؛ بنابراین در آن درسها نیز با مشکلاتی روبهرو میشوند.
امروزه همهی بررسیها نشان میدهد این اختلال قابل درمان است و آموزگاران و حتی والدین اگر به دانش و حوصلهی لازم مجهز باشند، میتوانند این مشکل را حل کنند و حتی ممکن است بسیاری از این دانشآموزان در زمینههای متعدد به پیشرفتهای چشمگیری دست یابند.
مشکلات یادگیری کودکان، ارتباط تنگاتنگی با مسائل فرهنگی، خانوادگی، اقتصادی، تغذیه، بهداشت و مسائل مربوط به محیط آموزشی و... دارد. وقتی دانشآموز یا والدینش برای درمان مراجعه میکنند، مطمئناً از چیز یا چیزهایی رنج میبرند. ممکن است والدین احساس گناه کنند، فکر کنند وظایفشان را در مورد فرزندشان به خوبی انجام ندادهاند، ممکن است فکر کنند در دوران بارداری فرزندشان غفلتهای زیادی کردهاند، ممکن است تصور کنند مردم آنان را به خاطر مشکل یادگیری فرزندشان تحقیر میکنند.
همچنین ممکن است تصور کنند فرزندشان موجبات سرشکستگی آنان را فراهم کرده است و بنابراین نسبت به فرزندشان احساس خصومت کنند، ممکن است به علت دلسوزی نسبت به فرزند به دلیل وجود اختلال در او، حمایت افراطی در پیش گیرند، ممکن است برای سرپوش گذاشتن بر چیزی که در نظر آنان نوعی حقارت و ننگ است، به بیان مبالغه آمیز موفقیتهای خود و فرزندشان بپردازند.
همچنین ممکن است دربارهی هزینهی درمان مشکل داشته باشند، ممکن است به نتیجه کار درمان مطمئن نباشند، یا فکر کنند درمانگر مشکل آنان را در جایی فاش خواهد کرد و ممکن است دانشآموز دارای اختلال خواندن خود را سرزنش کند، یا عزت نفس و اعتماد به نفسش را از دست داده باشد، ممکن است و... افراد مشهور و بسیار موفقی چون نلسون راکفلر، آلبرت انیشتین و توماس ادیسون دارای اختلال یادگیری بودهاند.
نلسون راکفلر، معاون رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا و فرماندار ایالت نیویورک از اشکال شدید در یادگیری خواندن رنج میبرد. توانایی بسیار ضعیف او در خواندن مانع کسب نمرات خوب وی در مدرسه میشد و این مشکل او را وادار کرد در طول حرفه سیاسیاش تمام سخنرانیهایش را حفظ کند.
همچنین آلبرت انیشتین نابغهی فیزیک و ریاضی تا سه سالگی صحبت نکرد و تا هفت سالگی برای بیان هر جمله حتی جملات پیش پاافتاده، ابتدا باید به کلمات آن جمله فکر میکرد و پس از ترکیب کلمات، جمله را آرام با خود تکرار میکرد.
انجام تکالیف مدرسه به استثنای درس حساب برای او دشوار بود و توانایی یادگیری هیچ یک از درسها را نداشت، تا جایی که یکی از معلمهایش معتقد بود او به درد هیچ کاری نمیخورد.
توماس ادیسون، مخترع، مبتکر و نابغهی آمریکایی نیز در دوران کودکیاش غیرطبیعی، گیج و ناقصالعقل معرفی میشد و پدرش به او برچسب «احمق» میزد.
دیگر نوابغی چون لئوناردو داوینچی، والت دیسنی، بتهوون و موزارت نوابغ موسیقی و هانس کریستیناندرسن نویسندهی معروف همگی اختلال خواندن داشتهاند.
پس میتوان باور داشت نه تنها افراد دارای مشکلات خواندن میتوانند مشکلشان را حل کنند، بلکه حتی ممکن است برخی از آنان از استعدادهای درخشانی برخوردار باشند و در زمینههای مختلفی نبوغشان را نشان دهند.
انواع اختلالات خواندن
میتوان گفت سببشناسی این اختلال تقریباً در تمام تئوریها بر پایهی چهار اصل بنا شده است:
1- درک بینایی و حافظهی بینایی مختل
2- ترکیب بین حسی مختل
3- یادآوری مختل نظم تداعیها و سریها
4- پردازش کلامی مختل
در رویکردهای تربیتی و بازپروری، طبقهبندیهای مختلفی دربارهی علل و انواع اختلال خواندن صورت گرفته است که این امر حاکی از دقتهای نظری محققان و پژوهشگران است اگرچه هرقدر اطلاعات درمانگر از دیدگاههای گوناگون بیشتر باشد، دانایی بیشتری خواهد داشت اما درمانگر اختلالات یادگیری، بیش از اینکه به ظرافتهای نظری تئوریها آشنا باشد، باید به توانمندی در درمان و بازپروری مجهز شود.
نکتهی دیگری که برای درمانگر لازم است پرهیز از تشخیص گذاریهای قالبی است. اگرچه مشکلات یادگیری و ویژگیهای افراد دارای مشکلات یادگیری مشخص شده است، اما حتماً باید به این نکته توجه داشت که هر کودک موجودی است بیهمتا و بیمانند و مشکل او نیز بیهمتاست و شیوهی درمانش نیز بیهمتا و بیمانند باید باشد.
درمان مشکلات یادگیری کودکان «بیقرار –بیتوجه»
کودکان بیقرار –بیتوجه با اصطلاحات نقص جزیی در کار مغز، آسیبدیدگی جزیی مغز، تحریک بیش از حد، فعالیت بیش از حد، ناتوانی یادگیری خاص و... نامیده میشوند. متأسفانه غالب والدین و برخی از آموزگاران برای کنترل رفتاری و پیشرفت تحصیلی آنان، به نصیحت، سرزنش، تنبیه، مقایسه و امثال آن روی میآورند. این روشها نه تنها به نتیجه نمیرسد بلکه آثار و عوارض سوء مانند پرخاشگری، خصومت، عدم اعتماد به نفس را در آنان ایجاد میکند. برای درمان مشکلات یادگیری این نوع کودکان باید ابتدا به اصلاح در تغییر رفتار آنان همت گماشت.
البته لازم به یادآوری است که اینگونه کودکان با کودکان معمولی کمی فرق دارند و نباید انتظار داشت رفتارشان تا حد قابل توجهی تحت کنترل درآید. به عنوان مثال انجام تمرینهایی برای افزایش میزان توجه آنان مانند نقاشی، خطاطی، ماهیگیری و امثال آن زمان آرام گرفتن آنان را افزایش داده و بر تمرکزشان میافزاید.
همچنین در خلال درمان باید برنامههای جذاب دیگری که به فعالیت نیاز دارند، از جمله بازیهای مطلوب تدارک دیده شود. نحوهی درس خواندن و مرور کردن درسها و روشهای مطالعه و یادگیری را باید به این کودکان یاد داد. لازم است برنامه رفتاردرمانی را به والدین کودکان آموخت تا آنان نیز در محیط خانه در تغییر رفتار کودک تأثیر بگذارند.
مقدمات درمان افراد دارای اختلالات خواندن
درمان این اختلالها دارای 12 گام و به شرح زیر است.
گام اول –انگیزهی درمانگر:
اولین گام عشق درمانگر به انسانهاست. اگر درمانگر به درجهای از انساندوستی رسیده باشد که موفقیت مراجعهکننده را نوعی تکامل و ارتقای روحی برای خودش بداند، از پشتوانه بزرگی برای موفقیت برخوردار است.
گام دوم - داشتن ارتباط خوب:
درمانگر باید با ایجاد رابطه بسیار خوب و با استقبالی گرم، پذیرای فرد دارای اختلال خواندن باشد. جملاتی که درمانگر هنگام ملاقات با آنان میگوید، حالت چهره و اندام، لحن و تن صدا و... میتواند اضطرابهای آنان را کاهش دهد.
گام سوم - گوش کردن فعال:
درمانگر پس از برقراری ارتباط خوب باید از آنان بخواهد علت مراجعه را بیان کنند. وقتی آنان شروع به صحبت میکنند، به خوبی به آنها گوش دهد. گوش دادن فعال فقط با گوش صورت نمیگیرد بلکه با تمامی بدن صورت میگیرد. گوش کردن خوب، شنیدن درست و کامل همان مطلبی است که گوینده در نظر دارد.
گام چهارم –پرسشنامهی والدین و مدرسه:
در این مرحله لازم است اطلاعات ضروری را از مراجعه کننده و سیستم خانوادگی او به دست آوریم. پس از تکمیل پرسشنامه والدین، به خاطر کسب اطلاعات از اوضاع و اصول مراجعهکننده در مدرسه، لازم است پرسشنامهی مناسبی برای معلم دانشآموز ارسال کنیم.
گام پنجم - هوشبهر:
پس از کسب اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه باید مطمئن شد کودک عقبماندگی ذهنی ندارد. برای کسب این اطمینان میتوان از آزمونهای هوشی استاندارد شده استفاده کرد.
گام ششم - انجام کار گروهی:
بهتر است درمان مشکلات یادگیری در مراکز راهنمایی و مشاوره متشکل از گروهی از تخصصهای مختلف صورت گیرد. در این گروه باید روانپزشک، متخصص مغز و اعصاب، متخصص روانسنج، گفتاردرمانگر، شنواییسنج، بیناییسنج، مشاور روانشناس بالینی، مددکار اجتماعی، روانشناس تربیتی و متخصص درمان اختلالات یادگیری حضور داشته باشند و برنامهی درمانی با تأیید همهی اعضای گروه طراحی شود.
گام هفتم - مصاحبه با درمانجو:
درمانگر باید سعی داشته باشد با درمانجو رابطهی حسنهای برقرار کند. غالب درمانجویان مختل در یادگیری، ممکن است خودپنداره ضعیفی داشته باشند؛ یعنی مشکل یادگیری آنان و اظهارنظرهای نامناسب اطرافیان، عزت نفسشان را کاهش داده باشد یا از برچسب خوردن هراس داشته باشند به همین دلیل درمانگر پس از سلام و احوالپرسی صمیمانه و برقراری ارتباط باید سعی کند محاسن و نقاط قدرت و توانمندیهای درمانجو را بیان کند.
گام هشتم - تعیین متن برای آزمون و سنجش خواندن:
برای ارزیابی و سنجش میزان توانایی خواندن و در نتیجه میزان مشکل یادگیری در خواندن باید دو متن از کتاب فارسی دانشآموزان تهیه شود. انتخاب متن به میزان درسهای تدریس شده در پایهای که دانشآموز تحصیل میکند بستگی دارد.
گام نهم - سنجش و تشخیص:
در این مرحله، درمانگر برای تشخیص و طراحی درمان به میزان و معیاری نیاز دارد که چگونگی و کمیت مشکل دانشآموز را مشخص کند. در واقع این بخش دقیقترین بخش مربوط به کار درمان است؛ زیرا طراحی برنامهی درمان با عنایت به این تشخیصگذاری صورت میگیرد.
گام دهم - طراحی برنامه درمان:
با تشخیص علل اختلال گام بسیار مهمی برای درمان برداشته شده است. پس از مشخص کردن نوع و میزان مشکلات تعدادی از افراد دارای مشکلات خواندن مشخص میشود که آنان یکدست نیستند و برای هر کدام باید برنامهی درمانی ویژهای تدارک دید.
گام یازدهم –تهیهی امکانات برای درمان:
در این مرحله ابزار و شرایط لازم برای درمان فراهم میشود. وسایل درمان باید بسیار ساده، ابتدایی و قابل دسترس باشد تا کودک در خانه نیز بتواند از آنها استفاده کند.
گام دوازدهم –ارائهی اطلاعات به والدین و کتاب درمانی:
پس از طرح برنامهی درمانی لازم است وضعیت دانشآموز و مشکلات آموزشی که دارد به اطلاع والدینش برسد. از کتاب درمانی نیز میتوان برای دانشآموزان و درمانجویان استفاده کرد.
پس از پیمودن دوازده گام، نوع مشکلات دانشآموزان در خواندن مشخص میشود و درمانگر دیدگاه روشنی برای درمان به دست میآورد. در پایان میتوان گفت اگر نظام عصبی در طول زندگی کودک مراحل رشد طبیعی خود را طی کند کودک دچار مشکل یادگیری نخواهد بود و چنانچه کودکان مراحل رشد و تشکل عصبی را که بر اثر تعامل بین فرد و جهان خارج است به خوبی طی کنند، در یادگیری دچار مشکل نخواهند شد.
|