مقالات آموزشی

جانان محبوبی - سمانه خمسه ای

محمد رضا صنم یار- عطیه تقوی

جانان محبوبی - سمانه خمسه ای 

محمد رضا صنم یار

سمانه خمسه ای- سعیده باقری

 عطیه تقوی - سارا خواجه افضلی

مریم مرواریدی- هانیه میر

 

مشاورین حاضر در کلینیک
هانیه هژبری
زهره قره داشی
سیده زهره حسینی
الهام میرزایی
محبوبه دهقان نیری
آتنا سادات میررجائی
آزاده امیر
فاطمه قانعی مطلق
مریم مرواریدی
عطیه تقوی
مینا شعبان زاده
هانیه میر
جانان محبوبی
سمانه خمسه ای
سعیده باقری
سارا خواجه افضلی
محمدرضا صنم یار
دکتر روزبه شمسا
سیما سیفی
افسردگی چیست؟
6- شخصیت 2-اختلالات شخصیت 2-اختلال شخصیت افسردهافسردگی چیست؟
ارسال شده در تاریخ: 15 اردیبهشت 1395

افسردگی چیست؟

افسردگی اختلالی با عوارض متعددی است از جمله از دست دادن انرژي، از دست دادن علاقه به فعاليت هاى زندگى؛ احساس غمگینی؛ از دست دادن اشتها و وزن، سختی تمرکز، خود سرزنشی و احساسات نااميدى، عقب نشيني از ساير مردم، بدخلقي، مشکل در تصميم گيري و تفكر و افکار ودر موارد حادتر اقدام به خودکشی. 70 درصد از مراجعان افسرده نیز احساس اضطراب و نگرانی نیز دارند. آنها اغلب احساس نگرانی، حالت تهوع، سرگیجه، سرد و گرم شدن و گاهی اوقات تاری چشم، ضربان قلب نا منظم و عرق کردن غیر طبیعی نیز دارند.

اختلال افسردگی از نوع خفیف تا بسيار شديد متغیر است. به عنوان مثال، بعضی از افراد از وجود تعدادی ار علائم در برخی زمان ها شکایت دارند در حالیکه بعضی دیگرکه از افسردگی شديد رنج مي برند، ممکن است از تعداد زيادي از عوارض ؛ برای مدتی طولانی، و كاملاً نگران کننده شکایت دارند.

اختلال افسردگی مشابه احساس ناراحتی ناشی از فقدان یک فرد مهم زندگی به علت جدایی؛ طلاق یا مرگ نیست. احساس غم، پوچی، انرژی کم، و عدم علاقه در غم و اندوه طبیعی است همچنین خشم و اضطراب نیز می تواند بخشی از فرایند فقدان باشد.

اما اختلال افسردگی متفاوت از غم واندوه معمولی می باشد اگرچه که گاهی اوقات خود افسردگی هم میتوند بدون فقدان خاصی رخ دهد. تفاوت افسردگی با فقدان و غم واندوه معمولی اینست که علائم به مدت طولانی تری ادامه داشته وشامل احساس ناامیدی؛  خود سرزنشی و یاس می باشد.

این کاملا غیر عادی است که کسی ادعا کند هرگز احساس افسردگی نداشته است. نوسانات خلقی کاملا عادی است و این طبیعی است که گاهی اوقات بعضی از چیزهارو ازدست بدیم واین باعث غم واندوه و نوسان خلقی شود. اما اختلال افسردگی بدتر از نوسانات خلقی ساده است. به همین خاطر ما درجاتی از افسردگی را شاهد هستیم بطوری که در انواع حادتر و شدیدتر نیاز به چند درمان همزمان با هم داریم (دارودرمانی و روان درمانی).

شیوع اختلال افسردگی چقدر است؟

افسردگی چیزی نیست که برای افراد غیر عادی یا روانی اتفاق بیفتد. تنها اختلال اضطرابی است که بیشتر از افسردگی شیوع دارد. به خاطر شیوع بالا اختلال افسردگی سرماخوردگی روانی نام گرفته است. هر سال تعدادزیادی از افراد از اختلال افسردگی  رنج می برند. میزان شیوع در خانم ها 25 درصد ودر آقایان 12 درصد در جمعیت عمومی جامعه می باشد.

احتمال عود یا برگشت اختلال افسردگی پس از شروع اولین دوره بسیار زیاد است. دلایل تفاوت در میزان شیوع در زن و مرد دقیقا مشخص نیست اما ممکن  است دلايل این باشد كه زنان بيشتر مايل به پذیرش احساسات غم و از خود انتقاد گری نسبت به مردان در خود هستند، در حاليكه ممكن است مردان افسردگی خود را زیر ماسک مشکلات دیگر مخفی کنند مانند الكل و مواد مخدر و بیماری های جسمی .

علاوه بر اين، به زنان اغلب از سنين پايين این باور تلقین میشود که انها موجوداتی متكي؛ درمانده و وابسته به مردان هستند. دلیل دیگر این می تواند باشد که زنان نیز ممکن است کنترل ودسترسی کمتری روی منابع پاداش دهنده  در مقابل دستاوردها و پیشرفتهای شان نسبت به مردها داشته باشند.

علل افسردگی چه هستند؟

برای افسردگی یک علت خاص وجود ندارد بلکه چندین علت وجود دارد. این عوامل می تواند زیست-شیمیایی؛ بین فردی یا ارتباطی؛ رفتاری و شناختی باشد. البته افسردگی می تواند بعلت یکی از این عوامل باشد اما معمولا ترکیبی از عوامل باعث آن می شوند.

عوامل زیستی می تواند مربوط به پیش بینی کننده های ژنتیکی در بعضی خانواده ها ونیز وضعیت بیوشیمیای فعلی مغز فرد باشد. عوامل بین فردی می تواند بخاطر تعارض در روابط یا فقدان و جدایی رخ دهد. عوامل رفتاری نیز بخاطر افزایش تجارب استرس زا و کاهش تجارب خوشایند و مثبت  می تواند باشد. عامل شناختی نیز بخاطر شیوه تفکر غیر منطقی و تحریف شده بوجودمی آید. اجازه بدهید نگاه جزئی تری به عوامل رفتاری وشناختی بیاندازیم.

چگونه رفتارما باعث ایجاد افسردگی می شود؟

در زیر لیستی از عوامل رفتاری موثر در ایجاد افسردگی آمده است:

1- از بین رفتن روابط و دست آوردهای مثبت زندگی: آیا شما با تجربه فقدان یا از دست دادن چیزی در زندگی تان از جمله از دست دادن کار؛ برهم خورد روابط صمیمی وعاشقانه روبرو شده اید؟  مطالعات زیادی نشان داده است افرادی که زندگی پرتنش وپر استرسی تجربه می کنند بیشتر تمایل به افسرده شدن دارند بخصوص زمانی که از مهارتهای مقابله ای لازم برای مقابله با استرس ها برخوردار نباشند.

2- کاهش رفتارهای لذت بخش و پاداش دهنده: آیا شما کمتر درگیر فعالیت هایی بودید که قبلا برای شما لذت بخش وپاداش دهنده بوده اند؟ مشخصه افسردگی فعالیت کمتر ومنفعل یا گوشه گیر بودن است. برای مثال افراد افسرده وقت زیادی را صرف رفتار هایی انفعالی وکناره گیری کننده از قبیل تماشای تلویزیون؛ ماندن در رختخواب؛ نالیدن از مشکلات و شکایت کردن به دوستان می کنند. در مقابل آنها زمان کمتری را صرف درگیرشدن در رفتارهای چالش برانگیز و مثبت مانند تعاملات مثبت اجتماعی، ورزش، تفریح ​​و سرگرمی، آموزش، و کار تولیدی می کنند.

3- عدم خود پاداش دهی: بسیاری از افراد افسرده قادر نیستند که در قبال رفتارهای مثبت شان به خود پاداش دهند. برای نمونه آنها نمی توانند خودشان را ستایش کنند یا اینکه در خرج کردن پولشان مردد و دودل هستند. بسیاری از افراد افسرده فکر می کنند که آنها بسیار بی ارزش اند؛ آنها هرگز نباید از خود تقدیر و ستایش کنند.  برخی از افراد افسرده فکر می کنند که اگر خودشان رامورد ستایش و تقدیر قرار دهند به آدم های تنبل و درمانده در مقابل مسائل تبدیل خواهند شد.

4- نداشتن مهارت های لازم: آیا شما در انجام مهارت های اجتماعی و مهارت های حل مساله تان دچار ضعف و نقص هستید؟ افراد افسرده ممکن در فاع از خود؛ حفظ روابط دوستانه؛ یا حل مساله با همسرشون؛ دوستاشون ویا همکاراشون  فاقد مهارت های لازم باشند. به همین دلیل تعارضات بین فردی بیشتری دارند ونمی توانند به خود درمقابل دست آوردهایشان پاداش دهند.

5- فرار از مشکلات یا خواسته های جدید: آیا وقتی خودتون رو به مریضی  بزنید یا افسردگی کنید برای شما چه نفعی خواهد داشت؟ نقل مکان به شهری دیگر؛ شروع یک کار جدید؛ با والدین زندگی کردن یا بهم خوردن یک رابطه نزدیک بانزدیکان یا دوست قدیمی و تلاش برای پیداکردن دوست جدیدمی تواند برای خیلی از افراد علاوه بربه زحمت افتادن بیشتر همراه با تنش و استرس بالایی باشد. لذا افسردگی می تواندروشی برای فرار از هر یک ازاین تنش ها و استرس ها باشد.

6- بودن در یک وضعیت که در آن شما احساس درماندگی می کنید: افسردگی ممکن است بخاطر بودن و ماندن در موقعیت هایی است که شما در دریافت پاداش و یا تنبیه کنترلی ندارید. در این شرایط شما احساس غمگینی؛ خستگی؛ بی علاقه گی وناامیدی خواهید داشت فقط به این خاطر که شما روی موقعیت کنترلی ندارید وآنچه که شما انجام می دهید بی اهمیت شمرده خواهدشد و از دست شما کاری بر نخواهد آمد. بی علاقگی نسبت به شغل و عدم دریافت پاداش لازم ؛ مرگ یکی از عزیزان؛ ویا بهم خوردن یک رابطه نزدیک می تواند منجر به این نوع احساسات شود.

7- استمرار شرایط ناامید کننده همراه با عدم رضایت: این یک نوع ناامیدی اجتماعی است؛: نه به این معنا که شما قادر به گرفتن پاداش از محیط نیستید بلکه شما توسط جامعه طرد شده و دایما مورد انتقاد قرار میگیرید. برای مثال بسیاری افراد به این دلیل افسرده می شوند که اکثر وقتشون رو با افرادی می گذرانند که به شیوه های مختلف درصدد ضربه زدن و انتقاد کردن از آنها هستند.

اگرچه که همه عواملی که گفته شد می تواند افراد را مستعد افسردگی کند اما لزوما منجر به افسردگی نخواهد شد. شیوه ی نگرش شما ونحوه فکر کردن نیز می تواند احتمال افسرده شدن رو بسیار افزایش دهد. زمانی که شما خودتون رو کاملا مقصر اتفاقی ناگوار می دانید یا اینکه توجه نمی کنید که هر چیزی می تواند قابل تغییر باشد یا اینکه انتظار دارید که باید شما در هر زمینه ای عالی باشید به احتمال بسیار بالاتری افسرده خواهید شد.

نحوه ای که شما استرس ها و فقدان ها رو تعبیر و تفسیر می کنید شناخت ها و افکار شما در مورد خودتان و محیط اطرافتان را نشان می دهد. که می تواند در افسرده شدن یا نشدن شما بسیار موثر باشد. درمان شناختی بطور خاص در شناسایی؛ آزمودن و چالش کردن  و در نهایت تغییر نگرش ها وافکار منفی افراطی زندگی افراد تمرکز می کند.

چگونه افکار و باور های ما باعث افسردگی می شود؟

شیوه ای که شما فکر می کنید (شناخت های شما) باعث افسردگی می شوند. برخی از این نوع شناخت ها در زیر آمده اند:

1- افکار خودکار منفی یا ناکارآمد: افکار خودکار افکاری هستند که خودبخودی وارد آگاهی می شوند و به ظاهر قابل قبول و باورکردنی اند؛ اگرچه که آن ها بازتاب ادراکات تحریف شده ی ما می باشند و معمولا همراه با احساسات منفی و ناخوشایند غمگینی؛ اضطراب؛ نگرانی وناامیدی اند. برای مثال تعدادی از این نوع افکار در زیر آمده اند:

- ذهن خوانی: او فکر میکنه که می بازنده ام.

- برچسب زدن:من یک شکست خوردام. او یک احمق است.

- پیش گویی: من طرد خواهم شد پس من یک کودن خواهم بود.

- تفکر دوقطبی(قانون همه یا هیچ): من در همه زمینه ها شکست خوردهام.من از هیچی لذت نمی برم. هیچ کاری برای من پیدا نمی شه.

- به حساب نیاوردن مثبت ها:  فرد دست آوردهاش رو به حساب نمی آورد زیرا معتقدکه هر کسی می تواند آن را انجام دهد.

2- فرض های ناکارآمد: این نوع شناخت ها عقایدی هستند مربوط به آنچکه  شما فکر می کنید باید آنها ار انجام داد.

آنها قواعد وقانون های افسرده کننده ای هستند به این خاطر که افراد آنها را اجبارها و باید های زندگی می دانند. بعضی از نمونه های آن عبارتند از:

- همه مردم باید من را تایید کنند.

- اگه برخی افراد من را دوست نداشته باشند؛ پس من دوست داشتنی نیستم.

- هرگز چیزهایی که من بدست می آورم نمی تواند من را خوشحال کند.

- اگه من در بعضی زمینه ها شکست بخورم پس من آدم شکست خورده ای خواهم بود.

- من بخاطر شکست هایم باید خودم رو دایما سرزنش کنم.

- اگه من برای مدتی طولانی درگیر مشکلی باشم پس نمی توانم شرایطم رو تغییر بدم.

- من نباید افسرده بشم.

3- تصورات یا عقاید منفی نسبت به خود: افرادی که افسرده اند اغلب روی نقاط ضعفشان و اغراق آمیز کردن آنها تمرکز و توجه می کنند. همچنین نقاط مثبت را کوچک نمایی کرده و یا درنظر نمی گیرند. آنها ممکن به خودشون به چشم دوست نداشتنی؛ احمق؛ ضعیف؛ زشت وحتی اضافی و مضر نگاه کنند.

درمان شناختی رفتاری افسردگی  چه نوع درمانی است؟

درمان شناختی-رفتاری درمانی است دارای ساختار؛ کاربردی و مداخله ای موثر برای کسانی که از افسردگی رنج می برند. این نوع از درمان براساس شناسایی ونشانه یابی الگوهای رفتاری و فکری ایجاد کننده و نگهدارنده افسردگی عمل می کند. تمرکز این نوع درمان بر لحظه حال می باشد؛ یعنی رفتار و افکار فعلی یا اینجا و اکنونی مراجع  مهم می باشد. در این نوع درمان شما ودرمانگرتان بر کنش ها یا کنش های ضعیف و نگرش های ایجاد کننده احساسات خوب وبدتان تمکز و توجه خواهید کرد.

اقداماتی وجود دارند که شما با شروع کردن انجام آنها احساس بهتری پیدا خواهید کرد. همچنین شما ودرمانگرتان بر شیوه های منفی و غیر واقع بینانه تفکرتان که ممکن باعث ایجاد احساس افسردگی تان شود توجه و تمرکز خواهید داشت. درمانگرتان به شما ابزار ها وتکنیک هایی خواهد داد که به شیوه ی مثبت تر و واقع بینانه تری تفکر کنید و درنهایت احساس بهتری داشته باشید. شما و درمانگرتان ابتدا به تشخیص علائم اختلال و تشخیص شدید یا خفیف بودن آن خواهید پرداخت.

درمانگرتان ممکن است پرسش نامه هایی جهت تشخیص علائم اختلالتان به شما ارایه کند. همچنین در ابتدا درمانگرتان در مورد اهداف درمانی تان که شما دوست دارید به آنها برسید سوال خواهد کرد مثل افزایش اعتماد بنفس؛ بهبود روابط اجتماعی یا کاهش کمرویی؛ ناامیدی و تنهایی تان. شما و درمانگرتان در طول جلسات درمان با بررسی کاهش علائم اختلال و نیز میزان رسیدن به اهداف درمانی تعیین شده میزان پیشرفت تان را ارزیابی خواهید کرد.

تاثیر درمان شناختی-رفتاری روی افسردگی چطور بوده است؟

تحقیقات و مطالعات زیادی که درسرتاسر دانشگاه های دنیا انجام شده حاکی از این است که درمان شناختی-رفتاری به اندازه داروهای ضد افسردگی موثر است. تقریبا حدود 75درصد بیماران طی 20 جلسه درمان شناختی –رفتاری کاهش معناداری در علائم افسردگی شان مشاهده شد. ترکیب درمان شناختی- رفتاری با دارو درمانی تاثیر درمان را تا 85درصد افزایش داد.

علاوه بر این پس از 2سال از بهبود علائم بیماری مراجعانی که درمان شناختی-رفتاری دریافت کرده بودند بهبودیشان حفظ شده بود در حالیکه در مصرف دارو  پس از قطع مصرف احتمال برگشت علائم می رود. مزیت دیگر درمان شناختی-رفتاری اینست که ما نه تنها به کاهش علائم اختلال کمک می کنیم بلکه به مراجع یاد می دهیم که چگونه از برگشت اختلال جلوگیری کند ونیز بهبودیش را چطور حفظ کند. 

داروهای موثر برای درمان افسردگی چه داروهایی هستند؟

داروهای متنوعی شناسایی شده اند که در درمان افسردگی موثر می باشند. این داروها شامل فلوکستین؛ فلوکسامین؛ سرترالین؛ سیتالوپرام؛ پاروکستین؛ آلپرازولام؛ آمی پرامین؛ کلومی پرامین؛ ونلافاکسین؛ ترازدون؛ بوپروپیون؛ لیتیوم وتعدادی دیگر از داروها می باشند. باید توجه داشت که در زمان مصرف دارو بعد از 2تا4 هفته پس از مصرف دارو علائم شروع به کاهش میکند. باید توجه داشت که بعضی از این داروها نیز دارای عوارض جانبی هستند که این عوارض موقتی بوده و در طول زمان کاهش می یابند.

همچنین این داروها با بعضی از داروها مداخله می کنند لذا باید در مصرف آنها دقت کرد و با مشورت روانپزشک مصرف شود. لازم به ذکر است که درمواقعی که اختلال بسیار شدید باشد و بیمار به درمان دارویی پاسخ ندهد از درمان با شوک الکتریکی استفاده می شود. پس بهتر هست قبل از مزمن وحاد شدن افسردگی بدنبال درمان بود.

از شما بعنوان مراجع چه انتظاری می رود؟

درمان شناختی-رفتاری نیازمند اینست که شما مشارکت فعالی در درمان داشته باشید. درمرحله اول درمانگر شما از شما خواهد خواست که هفته ای 2 بار مراجعه داشته باشید تا افسردگی شما کاهش پیدا کند. همچنین شما باید فرم هایی که افسردگی؛ اضطراب و دیگر مشکلات شما رو می سنجد پر کنید.

همچنین جهت ارزیابی روند بهبودی تان ممکن است درمانگرتان از شما بخواهد بصورت هفتگی این فرم هارا پرکنید. در مانگرتان کاربرگ های مربوط به درمان را به شما ارائه خواهد داد که باید مطالعه کنید. همچنین درمانگر شما تکالف خانگی به شما خواهد داد که شما رو در تغییر رفتارها؛ افکار و ارتباط هایتان کمک خواهد کرد. اگرچه که مراجعان زیادی از یهبود افسردگی شان نا امید هستد این شانس بسیار خوبی است که با درمان شناختی-رفتاری افسردگی تان را درمان کنید.

 

تاریخ آخرین ویرایش: 5 مرداد 1398 - 12:39:02
اقدام کننده: واحد تولید محتوای کلینیک روان درمانی صبا
تعداد مشاهده: 4831