توصيف و تشخيص
حملات پاتيك شامل مجموعهاي مخوف از علائم فيزيك است كه ممكن است شامل تپش قلب، تعريق، ارزش و ارتعاش، نفس تنگي و احساس خفگي، درد در ناحيهی قفسهی سينه، حالت تهوع، سرگيجه، احساس جدايي و تنهايي غيرواقعي، ترس از دست دادن كنترل و ديوانه شدن، ترس از مرگ، كرخي و خارش، و فلشهاي داغي يا سردي باشد. حملات هراس ناگهاني در حدود 10 و گاهي تا 30 دقيقه ادامه دارد.
آگوارفاوبيا از طريق ترس از قرار گرفتن در فضاهاي باز، اماكن عمومي، پلها و يا تونلها، سفر با اتوبوس يا قطار يا اتومبيل يا هواپيما و همچنين ترس از قرار گرفتن در شرايطي كه راه فرار از آن مسدود است تشخيص داده ميشود. شخص ممكن است از اين شرايط اجتناب كند و يا آنها را با ناراحتي مفرط تحمل كند.
بسياري از اين افراد زندگي خود را با نياز به اجتناب از انواع موقعيتها ساختار ميدهند و در نتيجه به افسردگي مبتلا خواهند شد.
-شيوع و سير دوره بين 5/1 تا 8/3 درصد است و نسبت زن به مرد 2 به 1 است و عموماً اولين حملهی پاتيك در اويل 20 سالگي است.
اين دو اختلال ارزش ژنتيكي هم سطحي دارد. علائم زيستشناختي آن شامل آلكالوز تنفس خشني است. اين افراد پاسخ شديدي به انفوزيون لاكتات و استنشاق دياكسيد كربن نشان ميدهند با توجه به تأثير عوامل زيستشناختي در اختلال پاتيك داروهاي خاصي (مانند ايمپرامين و فلووكسامين) از حملات بعدي پاتيك جلوگيري ميكند.
-شرايط همبود با اختلال پاتيك در شرايط زير است:
افسردگي اساسي ما اختلال ديستايميك، فوبي اجتماعي، اخلال اضطراب منتشر، اختلال وسواس جبري، فوبي خاص، خود بيمارانگاري و در نهايت افراط در مصرف مواد و وابستگي شديد به آنها.
در تشخيص افتراقي از آنجا كه بسياري از علائم پاتيك شبيه به بسياري از موارد مشابه شرايط طي شديد است براي بيماري داشتن يك معاينهی پزشكي (قلبي عروقي –تنفسي- هورموني –درونريز –عصبي ماهيچهاي –اورال –هماتولوژيكال –وابسته به دارو) قبل از آغاز معالجات روانشناختي ضروري است.
اختلال پاتيك از ديگر اختلالات اضطرابي متفاوت است. بدين معنا كه آنها بيشتر وابسته به موقعيت يا پسزمينه هستند. (فرآيند تشخيص افتراقي را در نمودار تشخيص اختلال پاتيك با ترس از فضاي باز مشاهده كند.
-درك اختلال پاتيك و آگورا فوبيا با اصطلاحات شناختي –رفتاري
در مدل شناختي –رفتاري چنين فرض شده است كه افراد متبلا به اختلال پاتيك ممكن است براي اولين بار با شوكي پاتيك، يا سطح بالايي از اضطراب مربوط به آسيبپذيري بيولوژيك، استرس يا دلايل فيزيك (مانند بيماري) را تجربه ميكند كه در نهايت موجب اجتناب از موقعيتهاي خاص و رفتارهاي محتاطانه خواهد شد.
در بررسي «عوال شناختي» كه منجر به اين اختلالات ميشد، ديده شده كه اولين حملهی پاتيك در ابتدا با يك اتفاق استرس آميز در زندگي آغاز ميشود و نخستين حملهی پاتيك به عنوان يك فاجعه تعبير ميگردد.
نتيجهی اجتنابهاي پاتيك آگورافوبيا نيز در ذهن اين افراد، با محركهاي متفاوتي ربط پيدا خواهد كرد و پاتيك از طريق انحرافات شناختي بيمار شديدتر خواهد شد. اين تحريفات شناخيت بر اضطراب انتظار، حساسيتهاي جسمي و خود انتقادي متمركز هستند.
تكنيكهاي درمان شناختي، يعني شناسايي و چالش با تحريفات شناختي بيمار، مفيد خواهد بود.
از ديدگاه «عوامل رفتاري»، مكانيسم اجتناب در اختلال ترس از فضاي باز –به علت منجر شدن به اضطراب كمتر - مرتباً ادامه دارد و در آينده منجر به گرايش شديد و قوي به اين مكانيسم در آينده ميشود.
عوامل و نتايج بين فردي
زماني كه اختلال پاتيك و آگورافوبيا توأم با افسردگي در فردي وجود دارد، تأكيد بر درمان پاتيك و آگورافوبيا توأم با افسردي در فردي وجوددارد، تأكيد بر درمان پاتيك و آگورافوبيا است و افسردگي در درجهی دوم قرار ميگيرد. بسياري از تكنيكهاي شناختي كه منشأ اضطراب بيماران را شناسايي ميكنند در بيماران افسرده نيز كاربرد دارند.
نتايج اين اختلال كاهشي معاشرتهاي اجتماعي، اتكا به ديگران و ... ميشود.
ارزيابي و درمان
درمانگر ارزيابي وضعيت بيمار بايد مراقب باشد اختلال پاتيك را با فوبي اجتماعي يا فوبي خاص، اختلال وسواس جبري يا اختلال اضطراب نشود اشتباه نگيرد. درمانگر با كاهش پاسخهاي پراسترسي به مشكلات روزمره بيمار را در ترك رفتارهاي «ايمني جويانه» ياري ميدهد. او را از نظر وابستگي مصرف مواد بررسي ميكند. از درمان دارويي نيز استفاده ميكند.
ليستي از شرايط ترسيده شدند از كم ترين تا بيشترين ترس بهعنوان مبنايي براي مواجهه زنده يا تصوري تنظيم ميشود. درمانگر با آگاهي دادن به بيمار نشان ميدهد كه چگونه ترس آموخته و تعميم داده ميشود. اين تحريفات شناختي اهداف درمان شناختي ميشوند.
تنآرامي و تمرينهاي تنفسي، استفاده از شناخت درماني در مورد افكار، فرضيات و طرحوارههاي اساسي بيماران نيز مؤثر است.
داروهاي فلوكستين، سرترالين، ايمي پرامين، آلپرازولام و فلووكسامين در كاهش حملات پاتيك مؤثر است.
ارزيابي باليني اوليه از اضطراب و اجتناب درمانگر موارد زير را از بيمار ميخواهد:
مشخص كرد كه از چه شرايطي اجتناب ميكند و به چه دلايلي، علايقي را كه در اين شرايط تجربه كرده است ليست كند و اطلاعاتي در مورد مصرف مواد و ديگر داروها اخذ ميشود و يك چكاپ كامل پزشكي پيشنهاد ميشود.
اجتماعي شدن به منظور درمان
آموزش در مورد ماهيت پاتيك و اينكه پاتيك آنقدر خطرناك نيست كه به مرگ يا ديوانگي و يا عدم كنترل او بيانجامد، ضروري است. مجموعاً اين شيوهاي اجتماعي شدن براي فرآيند درمان بسيار مفيد است.
مواجهه
اين بيماران هميشه از شرايطي كه انتظار دارند در آن پاتيك را تجربه كنند اجتناب ميكنند، تكنيكهاي رفتاري مواجهه، ميتواند براي كمك به بيمار به منظور ورود بدون ترس به چنين موقعيتهايي مورد استفاده قرار بگيرد.
ساختار سلسله مراتب ترس
در اين روش بيمار از موقعيتهايي كه ترسيده يا اجتناب كرده فهرستي تهيه كرده و از مقياس صفر تا ده درجهبندي ميكند. درمانگر بر اين اساس احتمال روي دادن حوادث را بررسي ميكند و براي بيمار توضيح ميدهد كه چگونه ميتواند خود را نجات دهد، حتي اگر آنها اتفاق افتند. براي شناسايي و چالش با تحريفات شناختي، ساختار سلسله مراتب ترس و مواجهه با آنها مورد استفاده قرار ميگيرد.
منبع: راهنماي گام به گام درمان اختلالات اضطراب، رابرت. ل. ليهي؛ استفان، جي. هالند؛ مترجم: اكرم دهقاني، انتشارات نواي دانش
|