چگونه میتوانیم راهنمای فرزند خود در زمینهی مسائل مربوط به خدا باشیم؟ در این مورد چه منابعی در اختیار داریم؟ چه نکاتی در منزل، عبادات و جهان اطراف ما وجود دارد که میتواند ما را در این امر یاری کند؟
ما سعی کردهایم از منابعی که قرنها در اختیار داشتهایم کمک بگیریم. شما نیز سعی کنید منابعی را انتخاب کنید که با مذهب شما و علائق فرزندتان تناسب دارد.
یادگیری بدون برنامه
اولین نوع یادگیری که در تمامی اوقات صورت میگیرد، «یادگیری بدون برنامه» است. این نوع یادگیری، محصول دیدن، شنیدن و تفسیری است که کودک از دیدهها و شنیدهها دارد. این یادگیری، در غیاب شما و بدون اینکه برنامه و قصدی برای آموختن فرزندتان داشته باشید، روی میدهد.
از سوی دیگر، مواقعی وجود دارد که شما به طور آگاهانه به آموزش فرزندتان میپردازید از تمامی منابع قابل دسترس بهره میگیرید و با داشتن هدفهای خاص، برنامهای برای رسیدن به آنها تنظیم میکنید. این نوع آموزش را «آموزش برنامهریزی شده» مینامند.
تجربیاتی که کودک در زمینهی مفاهیمی چون خوبی، راستی و زیبایی دارد، خداشناسی او را شکل میدهد. خانه و زندگی شما میتواند مملو از این مفاهیم و ویژگیهای مختلف باشد؛ زیرا این مفاهیم به همان اندازه که واقعیتهایی ثابت هستند، راههایی برای مشاهدهی پدیدهها به شمار میآیند.
«خوبی» تنها به معنای اجتناب از بدیها نیست بلکه به معنای پیشقدم شدن در انجام کارهای شایسته است.
«راستی» و «صداقت» به این معناست که دیگران میتوانند به گفتار و کردار ما اعتماد کنند؛ زیرا برخوردهایمان صادقانه است.
«زیبایی» یعنی یافتن خیری که روح ما را برای مدتی طولانی نشاط ببخشد نه این که لذتی زودگذر باشد. «زیبایی» یعنی هر آنچه را که میبینیم، میشنویم، میبوسیم، میچشیم و لمس میکنیم، دوست داشتنی بدانیم.
سؤالهای زیر به شما کمک میکند تا در محیط مشترک (خانه) با فرزندتان دربارهی مفاهیم خوبی، راستی و زیبایی بیاندیشید؟
آیا به «خوبیها» « راستیها» و «زیباییها» دقت میکنید؟ دو چیز باعث ندیدن خوبیهای اطراف میشود: بدبینی و عدم توجه به محیط پیرامون.
آیا متوجه پایان زمستان و آغاز بهار میشوید؟ آیا متوجه مهاجرت پرندگان میشوید؟
آیا میدانید چه زمانی باید به نظافت خانهی خود بپردازید؟
آیا میدانید کی وقت کوتاه کردن موی فرزندتان شده است؟
آیا میدانید فرزندتان اوقات فراغت را چگونه می گذراند؟
آیا در یک روز پر مشغله، وقتی را به فرزند خود اختصاص میدهید؟
آیا بیش از آنکه اشتباهات فرزندتان را اصلاح کنید، اعمال شایستهی او را تأیید کرده و از او تشکر میکنید؟
آیا فرزند شما میداند که برای چه چیزهایی ارزش قائلید؟
آیا محیط زندگی خود را سرشار از خوبی، راستی و زیبایی میسازید؟
آیا از نوع مجلاتی که وارد خانهتان میشود راضی هستید؟ آیا خانه شما تمیز، آرام و زیباست؟
آیا اعضای خانوادهی شما اوقات فراغت خود را با تفریحات خانوادگی سپری میکنند؟
آیا پدر و مادر خانواده با یکدیگر و با فرزندشان مؤدب صحبت میکنند؟
آیا یکدیگر را میبخشند بدون اینکه کینهای نسبت به هم داشته باشند؟
آیا به فرزندتان لبخند میزنید و با او شوخی میکنید؟ و ...
آیا پیشرفتی به سوی خوبی، راستی و زیبایی دارید؟
آیا به نیازهای جسمی- فکری و معنوی خودتان توجه دارید یا توجه خود را صرفاً معطوف به فرزندتان کردهاید؟
آیا دربارهی اولویتهای زندگی خود فکر میکنید؟
آیا برای نیل به اهداف دراز مدتی که دارید تلاش و برنامهریزی میکنید؟
آیا به خاطر زندگی که خدا به شما ارزانی داشته، شکرگزار هستید؟
آیا به خوبیها، راستیها و زیباییهای پیرامون خود میاندیشید؟
یادگیری با برنامه
اگر چه ممکن است خانوادهی شما پایبند سنتهای مذهبی باشد و سنن مذهبی به صورت عادت به فرزندتان منتقل شود، اما برای تکمیل آموزش مذهبی فرزندتان باید برنامهریزی مشخصی داشته باشید. در چنین مواقعی، این سؤالها را مورد بررسی قرار دهید:
چه مواقعی باید آموزش دهیم؟
1- اوقات منظمی را انتخاب کنید: اختصاص دادن ساعاتی ثابت در روز برای آموزش ضروری است.
2- وقت زندهای را انتخاب کنید: وقتی را برای آموزش اختصاص دهید که طی آن بتوانید فارغ از هر نوع عجله یا خستگی و با آرامشخاطر به تقویت ایمان و قدرت تفکر فرزند خود بپردازید. (صبح زود یا شب هنگام قبل از رفتن به رختخواب، زمان مناسبی است.)
3- به کیفیت بیش از کمیت آن اهمیت بدهید: آموزش کیفی و منظم، هر چند که کوتاه و مختصر باشد، بسیار مؤثرتر از آموزش طولانی و مکرر است.
زمانهای آموزشی زیر، بر حسب میزان علاقهی فرزندان پیشنهاد میشود:
- 3 تا 5 دقیقه برای کودکان کمتر از 5 سال
- 5 تا 8 دقیقه برای کودکان 5 تا 8 سال
- 5 تا 10 دقیقه برای کودکان 9 تا 12 سال
- 3 تا 10 دقیقه برای نوجوانان.
چه موضوعاتی را باید آموزش دهیم؟
متون مذهبی گنجینههایی از حقایق معنوی هستند. به عنوان مثال:
- داستانهای ساده، سرود خوانی و حفظ آیات کتابهای آسمانی، برای کودکان 4 تا 5 ساله مناسب هستند.
- داستانهای مهیج، شعرخوانی، حفظ آیات و نظریههای ساده، برای کودکان 5 تا 8 ساله مناسب هستند.
- داستانهای اسطورهای، اشعار صریح، یادگیری سنتهای مذهبی و اصول عقاید در مسائل اخلاقی برای کودکان 9 تا 12 ساله مناسب هستند.
- داستانهای مذهبی، تاریخ گذشته، موسیقی و هنر مذاهب مختلف، زندگینامهی رهبران مذهبی و رمانهایی که به سؤالاتی همچون «من چه کسی هستم؟»، «من چه وظیفهای دارم» و ... میپردازد، برای نوجوانان مناسب هستند.
- از منابع منتشر شده استفاده کنید.
شیوهی تدریس ما باید چگونه باشد؟
- از روشهای مختلفی استفاده کنید: امکاناتی که برای تدریس در اختیار دارید عبارتند از قصهگویی، سؤال کردن، توضیح دادن، با صدای بلند خواندن، دعا کردن، تماشای طبیعت یا یک نقاشی در محیطی ساکت و گفتوگو دربارهی اتفاقات روزانه.
- از وسایل کمک آموزشی مختلف استفاده کنید.
- راههای مختلفی را برای پاسخگویی به سؤالات فرزندتان برگزینید: گاهی لازم است شخصاً به سؤالات فرزندتان پاسخ دهید و گاهی نیز باید او را به سمتی هدایت کنید که خود پاسخ سؤالات خویش را بیابد. بنابراین:
فعالیت خاصی را به فرزندتان پیشنهاد کنید (نقاشی، مطالعه، داستاننویسی)
مدارک خودش را در اختیار او قرار دهید (عضویت در کتابخانه، وسایل نقاشی، خمیربازی)
سؤالات مناسبی را طرح کنید تا کودک را به فکر کردن وادار سازد.
یادگیری به هر وسیله
- مهم نیست که از چه زبانی و چه وسایلی برای عبارت خدا استفاده میکنید؛ چرا که او را با هر زبانی میتوان عبادت کرد. به فرزندتان کمک کنید تا از راههای گوناگون و با نقطه نظرات مختلف به رابطهی خدا و پدیدهها بنگرد.
- آشنایی با نقطه نظرات مختلفی که در تاریخچهی مذهب شما وجود دارد: حتی پیروان یک مذهب نقطه نظرات متعددی دربارهی خدا دارند بر این اساس، وجود اختلاف نظر بین ادیان مختلف نیز طبیعی به نظر میرسد. فرزندتان را با این نظرات آشنا سازید تا او نیز بتواند تصویر شخصی خود را دربارهی خدا رشد دهد.
- با استفاده از منابع مذهبی خود، تصاویر و تلقیهای مختلفی از خداوند به دست آورید.
- تأثیرات چند جانبهی خداشناسی را بیاموزید: درک کردن خدا به عنوان یک پادشاه، مادهی خالق و یا انرژی حیات، تأثیرات چند جانبهای بر ذهنیت فرزندتان خواهد داشت. رشد فکری کودک از اندیشیدن دربارهی چگونگی خدا و نحوهی ارتباط او با انسان) و رشد احساسات کودک (از طریق شکرگزاری، عبادت و دعا) و رشد معنوی و اخلاقی، از جمله این تأثیرات است.
- از مفاهیم و تفاسیر مختلفی استفاده کنید، به طوری که اطلاعات آنها یکدیگر را تکمیل کنند: نوجوانان متعهد در جمع کردن صفات متضادی که به خدا نسبت داده میشود، دچار مشکل میگردند. مثلاً یهودیان خدا را به شکل شیر و بره ترسیم کرده اند. چهار انجیل موجود، تصاویر متضادی از عیسی مسیح (ع) ارائه کردهاند. هندوها به سه شکل متفاوت دربارهی خدا سخن میگویند.
در قرآن کریم از خداوند با صفات رحمان و رحیم یاد شده و در عین حال در آیاتی دیگر صفت جبّار و منتقم به او نسبت داده شده است. هر یک از این صفات متضاد میتواند صحیح باشند گرچه از نظر مفهوم با یکدیگر تفاوت دارند. شما همیشه نمیتوانید این تضادها را حل کنید بلکه باید این صفات یاد شده را در مجموع بپذیرید.
- اجازه بدهید تصاویر و شناخت شما از خدا رشد کرده و تغییر یابد: به فرزندانتان بیاموزید که به دانستههای خود قانع و خشنود نباشند بلکه سعی کنند به درک و شناخت عمیقتری از خدا برسند. چه بسا در این سیر تصاویر قبلی خود را تغییر دهد. (داستان حضرت ابراهیم، سورهی انعام آیات 75 تا 79، روش خداشناسی او را به همین روش تعریف میکند.)
منبع:کلیدهای آموختن به کودکان دربارهی خدا
|