مقالات آموزشی

 

 

 

مشاورین حاضر در کلینیک
آتنا سادات میررجائی
آزاده امیر
فاطمه قانعی مطلق
میترا ضیایی عاقل
مریم مرواریدی
عطیه تقوی
محمدرضا سعیدی
محمد حسین سلمانیان
مینا شعبان زاده
هانیه میر
سمیه قاصری
حسین چم حیدری
جانان محبوبی
سمانه خمسه ای
محمدرضا ودادمفرد
سعیده باقری
سارا خواجه افضلی
طیبه صابر
محمدرضا صنم یار
سیما سیفی
شناخت و درمان اختلال وسواس فکری _ عملی (OCD)
5-بالینی 1-اختلالات اضطرابی 4-راهکارهای درمان اختلال اضطرابشناخت و درمان اختلال وسواس فکری _ عملی (OCD)
ارسال شده در تاریخ: 28 خرداد 1392

-توصيف و تشخيص:

-علايم: اختلال وسواس فكري –عملي (OCD)شرايطي است كه در آن بيمار داراي وسواس‌هي فكري (افكار، تكانه‌ها، يا تصورات تكراري كه باعث اضطراب و يا ناراحتي مي‌شوند) و يا وسواس‌هاي عملي و يا هر دو مي‌باشد. وسواس فكري شامل ترس از آلوده شدن به‌وسيلة ميكروب‌ها و يا سم، ترس از آسيب رساندن به خود يا ديگران و ترس از مرتكب شدن به برخي اعمال غير قابل قبول مي‌باشد. افكار وسواسي در تناقض مستقيم با سيستم ارزشي بيمار هستند. وسواس عملي شامل اعمال آشكار و يا اعمال ذهني هستند (زياد شستن، وارسي كردن،‌ در پي اطمينان مجدد بودن، ذخيره كردن اشيا...).

- شيوع وطول دوره: نمونه‌هاي جامعه، ميزان شيوع 9/1 درصد تا 2/3 درصد رانشان داده است.

- عوامل ژنتيكي / زيستي: عوامل ژنتيكي نقش كوچك اما مهمي در اين اختلال ايفا مي‌كنند.

- شرايط همبود: 28 تا 38 درصد از بيماران OCD، با ملاك‌هاي افسردگي اساسي روبه‌رو مي‌شوند. اختلالات اضطرابي به خصوص فوبي خاص و اختلال پاتيك شايع مي‌باشند- شايع‌ترين اختلالات شخصيتي همبود اختلالات شخصيت اجتنابي، وابسته و هيستري هستند.

- تشخيص افتراقي: تفكر وسواسي كه OCDرامشخص مي‌كند بايد از نشخوارهاي ذهني كه در افسردگي معمول هستند و از نگراني‌هاي موجود در اختلال اضطراب منتشر تميز داده شوند.

- درك اختلال وسواس فكري عملي در اصطلاحات شناختي رفتاري

عوامل رفتاري : مدل رفتاري: مفهوم رفتاري OCDبر نقش شرطي كردن در رشد و حفظ آن اختلال تأكيدمي‌كند. اجتناب ورزيدن از افكار مشكل‌تر مي‌باشد. در اصل OCDممكن است به عنوان فوبيايي از افكار مشخص تلقي شود كه مانند همه فوبياها با اجتناب حفظ شود و درنتيجه بيمار به چرخه نامحدودي از افكار وسواسي و تشريفات عملي ادامه مي‌دهد.

- درمان‌هاي رفتاري: مواجهه در بيماران OCDبه‌عنوان «استاندارد طلايي» شناخته شده است. هدف از مواجهه و جلوگيري از پاسخ، شكستن چرخه شرطي سازي است كه اين اختلال را حفظ مي‌كند. براي مؤثر واقع شدن مواجهه بيماران بايد از انجام آداب منع شوند –مواجهه و جلوگيري از پاسخ با هم ديگر سودمندند.

- عوامل شناختي: در يك سطح نظري عوامل شناختي روشن مي‌كند چرا بعضي از افراد نسبت به افراد ديگر در واكنش افكار مزاحم يا پريشاني متحد هستند. در يك سطح عملي پيشنهاد شده است كه افزودن شيوه‌هاي شناختي در درمان اختلال OCDكمك مي‌كند.

- مدل‌هاي شناختي، طبق اين مدل‌ها، چيزي كه بيمارانOCDرا مشخص مي‌كند ارزيابي آنها از افكارشان است. آنها اين عوامل را ياده از مدبر آورده مي كنند. 1- احتمال وقوع وقايع منفي 2- زيان و ضرري كه از وقوع وقايع حاصل مي‌شود. 3- درجه مسئوليت پذيري كه آنها در اين وقايع متحمل مي‌كنند و 4- پيامدهاي اين مسئوليت پذيري. طرح‌وار‌ه‌ها، فرضياتي كه همراه آنهاست، به افكار خودكاري منجر مي‌شود كه مولد رفتارهاي اضطرابي و وسواسي است.

خطاهاي پردازشي توصيفي را مي‌توان به‌عنوان طرح‌واره‌هايي از ادامه خطر و مسئوليت پذيري در نظر گرفت.

-در حالت‌هاي شناختي: بيماران تشويق مي‌شوند كه ديدگاه متفاوتي در مورد افكار خود داشته باشند و بفهمند تلاش براي كنترل آنها غير ضروري و ناكارآمد مي‌باشد.

- نتايج مطالعات درمان‌هاي شناختي و رفتاري: تحقيقات نشان مي‌دهند به‌طور متوسط 83% بيماران بهبود كمي را نشان داده‌اند. حتي بيماراني كه بهبودي بيشتري داشتند داراي برخي علايم باقي مانده بودند.

- ارزيابي و درمان:

عقلاني سازي و طرح‌ريزي براي درمان: پکیچ درماني توصيف شده در اين بخش بر مواجهه و جلوگيري از پاسخ تأكيد دارد. بازسازي شناختي شامل كمك به ايجاد انگيزه، پيشرفت، بهبود و تقويت برنامه‌هاي يادگيري در طول مواجهه است. آموزش تن آرامي را نيز در بر مي‌گيرد.

-ارزيابي: اهداف ارزيابي شامل تشخيص افتراقي، ارزيابي شرايط و اختلالات همبود كه نياز به درمان مقدم يا اضافي دارند، ارزيابي انگيزه براي درمان، ايجاد سطح پايه‌اي از ناراحتي و اختلال كه در ارزيابي پيشرفت به‌كار مي‌رود، شناسايي و سئوال‌هاي فكري، آداب و موقعيت‌هاي اجتنابي خاصي كه اهداف درمان خواهند بود.

- ارزيابي اوليه از سئوال‌هاي فكري، عملي به روش اوليه ارزيابي، مصاحب باليني است. جزئيات افكار وسواسي بيمار، آدابي كه آنها انجام مي‌دهند و موقعيت‌هايي كه اجتناب مي‌ورزند، بايد به دست آورده شود.

- شيوه‌اي كه در آن علائم بيماري با كاركرد روزانه تداخل مي‌كند و همچنين تاريخچه و پيشرفت علائم بيماري بايد كشف و بررسي شوند.

- ملاحظات دارويي: استفاده از كلوميپرامين مكرراً مؤثرتر از پلاسيبو ظاهر شده است.

- اجتماعي شدن به منظور درمان: بيمار بايد در مورد الگوهاي شناختي و رفتاري OCDو مباني مواجهه و جلوگيري از پاسخ آموزش داده شود.

- ايجاد انگيزه: به لحاظ دشواري درمان شناختي –رفتاري OCDترك زود هنگام و انجام ندادن تكاليف از مشكلات شايع هستند بنابراين ايجاد انگيزه قوي قبل از مواجهه و جلوگيري از پاسخ بسيار مهم است. انجام فهرست مزايا و معايب تحت درمان قرار گرفتن مفيد است.

- آموزش تن آرامي و مواجهه نيز مفيد است. هدف مواجهه تضعيف همراهي افكار وسواس و ناراحتي‌هاي هيجاني است. الگوسازي در ابتدا به منظور تسهيل مواجهه در درمان مفيد است. به‌طور كلي مواجهه قابل تحمل است تا اينكه فرد عمل را در زندگي روزانه انجام دهد. درمدت مواجهه درمانگر بايد از اطمينان خاطر دادن به بيمار اجتناب كند.

-جلوگيري از پاسخ: زماني كه مواجهه آغاز مي‌شود، متوقف ساختن عملكرد آئيني مهم ميباشد. نه تها بايد از اجراي آئين‌ها توسط بيمار در طول جلسات جلوگيري كرد بلكه بايد از انجام اعمال در سراسر روز جلوگيري شود. شيوه ترجيحي جلوگيري از پاسخ، واداشتن بيمار به «خاتمه ناگهاني» است.

- بازسازي شناختي: بازسازي شناختي ممكن است در چندين شيوه به‌صورت الحاق با مواجهه و جلوگيري از پاسخ مفيد باشد: 1)تضعيف اعتقاد احتمال خطر قبل از آغاز كار مواجهه، شايد باعث بهتر انجام شدن تكاليف شود. 2) چالش يا افكار، فرضيات و طرح‌واره‌هاي خودكار خطر و مسئوليت پذيري كه در اضطراب بيمار سهيم مي‌باشند. 3) چالش با خطاهاي پردازشي كه فرضيات و طرح‌واره‌ها را حفظ مي‌كند.

- تشخيص و اصلاح مشكلات در طي درمان: شايع‌ترين مشكلات موجود در درمان OCDترك ناگهاني درمان و امتناع از انجام تكاليف مي‌باشد. بايد بيمار اماده سازي مناسب شود و مفهوم سازي شناختي –درماني را درك كند هرگونه ترس بيمار بايد استخراج و مورد بحث قرار گيرد.

در امتناع از انجام تكاليف بهترين شيوه براي كشف پنهان اجتناب، نشان دادن سطوح Subsبيمار در سراسر زمان مواجهه است در شكست در انجام تكاليف بايد به نافرماني در تكاليف مشكوك شد.

-جلوگيري از عود: قبل از پايان درمان مهم است كه به بيمار كمك كرد، منابع احتمالي فشار رواني را كه ممكن است منجر به عود بيماري شود، كشف كند. و بعد از تشخيص شيوه‌هاي مقابله با اين عوامل فشارزا مورد بررسي قرار مي‌گيرند.

- خروج از مرحله درمان، چند جلسه آخر را بايد در فواصل زماني دو هفته در يك ماه زمان‌بندي نمود. بايد از بيماران خواست تا تكاليف مواجهه خود را طرح‌ريزي ‌كنند.

 

تاریخ آخرین ویرایش: 24 تیر 1392 - 12:05:17
اقدام کننده: پشتیبان
تعداد مشاهده: 7742