مقالات آموزشی

 

 

 

مشاورین حاضر در کلینیک
آتنا سادات میررجائی
آزاده امیر
فاطمه قانعی مطلق
مرضیه ذبیحی
میترا ضیایی عاقل
مریم مرواریدی
عطیه تقوی
محمدرضا سعیدی
محمد حسین سلمانیان
مینا شعبان زاده
هانیه میر
سمیه قاصری
حسین چم حیدری
جانان محبوبی
سمانه خمسه ای
محمدرضا ودادمفرد
سعیده باقری
سارا خواجه افضلی
محمدرضا صنم یار
سیما سیفی
ترس از موفقیت گود
جهت ایجاد مطالب مدیریت سایت ـ امیر علیزاده رهور مطالب مرتبط با صفحه اول سایت ـ مدیریتترس از موفقیت گود
ارسال شده در تاریخ: 4 تیر 1396

مقیاس ترس از موفقیت گود

هر یک از جملات زیر را با دقت بخوانید . اگر در کل با آن موافق بودید به آن پاسخ "بلی" و اگر مخالف بودید ، به آن پاسخ "خیر" بدهید.
1-گاهی می ترسم از این که کارها را آن طور که می توانم انجام ندهم.
2- وقتی کارم را خوب انجام می دهم ، تمایل دارم بدانم که مردم چه می گویند.
3- هرگز به این فکر نمی افتم که مبادا به علت موفقیت در یک زمینه مورد نفرت قرار گیرم.
4- گاهی از ترس طرد شدن ، خیلی کمتر از آن چه می توانم کار می کنم.
5- اغلب به این فکر هستم که مردم خیال می کنند ، می خواهم خود نمایی کنم.
6- هرگز نگران نیستم که مردم خیال کنند زیاد کار می کنم.
7- از این که در زمینه خود بهترین به حساب آیم نگران می شوم.
8- به نظر می رسد که موفقیت در یک کار ، بیشتر از شکست در آن ، عصبی می شوم.
9- نگرانم از این که دیگران مرا ، به علت درگیری زیاد با کار ، آدم عجیب و استثنایی بدانند.
10- گاهی اتفاق می افتد که کاری را دقیق یا درست انجام نمی دهم ، زیرا مطمئن هستم که فرد دیگری آن را بهتر از من انجام خواهد داد.
11- گاهی نگران می شوم که دیگران انتظار بیشتری از من داشته باشند.
12- معمولا هدفهایی که برای خودم تعیین می کنم ، پایین تر از آنهایی است که می توانم به آنها برسم.
13- تمایل دارم به طرف کارهایی کشیده شوم که به رقابت زیادی نیاز ندارند.
14- ظاهرا دوست ندارم کاری را به همان اندازه که می توانم خوب انجام دهم.
15- حتی اگر امکان رقابت وجود داشته باشد ، دوست ندارم با دیگران رقابت کنم.
16- گاهی نگران می شوم که مورد انتقاد دوستان یا همکاران قرار گیرم ، زیرا خیلی در گیر کار می شوم.
17- گاهی از این که خیلی اطلاعات به دست بیاورم نگران می شوم.
18- از این که ممکن است دوستی ها فدای برخی فعالیت ها یا برخی کارها شود ، هرگز نگران نمی شوم.
19- از این که یک کار را خیلی عالی انجام دهم ، نگران می شوم که دیگران پشت سرم مسخره کنند.
20- وقتی می خواهم کاری انجام دهم ، به عقاید دیگران توجه نمی کنم.
21- فکر می کنم اگر درکارم موفق شوم ، موجب حسادت دیگران خواهم شد.
22- هرگز نگران نیستم که موفقیت تحصیلی یا شغلی ام به روابط اجتماعی من اسیب برساند.
23- اگر بدانم که دیگران به خاطر شایستگی من در یک زمینه ناراحت می شوند ، اصلا نگران نخواهم شد.
24- می ترسم که دیگران مرا ، تنها به خاطر تخصصی که دارم و می توانم کاری برای آن ها انجام دهم ، دوست داشته باشند.
25- می ترسم که اگر در یک زمینه تخصص بسیار بالایی به دست آورم ، فشار زیادی بر من وارد شود.
26- می ترسم آن قدر اطلاعات به دست آورم که دیگران مرا دوست نداشته باشند.
27- از این می ترسم که در یک زمینه آن قدر تخصص پیدا کنم که دیگران امتیازی نسبت به من نداشته باشند.
28- نگران می شوم که اگر در یک کار خیلی موفق شوم ، دیگران از موفقیت من جلوگیری کنند.
29- نگران می شوم که دیگران احساس کنند من مردم را خوب درک می کنم ، در نتیجه از من بترسند.

 

 

 

ترس از موفقيت

در اواخر سال هاي 1960 ، مارتينا هورنر ، زماني كه اعلام مي كند زنان ، در مقايسه با مردان ، از موفقيت بيشتر مي ترسند، توجه روان شناسان را روي مفهوم ( ترس از موفقيت ) جلب مي كند . اين روان شناس ، در چارچوب تحقيق خود ، از دانشجويان دختر مي خواهد كه درباره جمله ( پس از امتحانات نيمسال اول ، خانم ژانِت رتبه اول دانشكده پزشكي را به دست آورد ...) يك پاراگراف مطلب بنويسيد . او اين جمله را در اختيار دانشجويان پسر نيز مي گذارد ،‌ با اين تفاوت كه جاي ژانت را با اِدوارد عوض مي كند . نتايج غم انگيزي به دست مي آورد . 62 درصد دانشجويان دختر ، براي موفقيت ژانت پيامدهاي منفي پيش بيني مي كنند . مثلاً ، يكي از دانشجويان دختر مي نويسد : ( ژانت كرم كتاب است . او با چهره اي در هم كشيده ، خسته و پر از جوش هاي غرور جواني ، با عجله تمام ، خود را به تابلوي اعلان نتايج مي رساند و مي بيند كه اسمش در بالاي همه قرار دارد . او ، مثل هميشه با غرور راه مي رود . كل دانشجويان كلاس به طور دسته جمعي غرغر مي كنند ). برعكس تنها 9 درصد دانشجويان پسر براي موفقيت ادوارد پيامدهاي منفي مي شمارند . ادوارد به عنوان يك دانشجوي با استعداد ، كاري و دوست داشتني توصيف مي شود . تحقيقات هورنر الهام بخش تعداد زيادي طرح هاي تحقيقاتي و مقالاتي مي شود كه در مجلات عادي به چاپ مي رسند . مقياس ترس از موفقيت نيز يكي از كارهاي باارزشي است كه به دنبال فعاليت هاي هورنر ساخته شده است . در مدت كمي ، تعداد زيادي از زنان مي پذيرند كه با مانع جديدي روبرو هستند و بايد با آن مقابله كنند . هر چند كه تحقيقات بعدي از دقت كمي برخوردار بود ، نتايج آن ها نشان مي دهد كه زنان ، به همان شدتي كه تحقيق هورنر نشان مي داد ، بر اثر ترس از موفقيت معلول نمي شوند . در درجه اول ، تعداد زيادي از تحقيقات نشان مي دهد كه ظاهراً ترس از موفقيت به درجه تسلط مردان يا زنان در زمينه مورد نظر وابسته است . مثلاً ، زنان زماني كه ژانت شاگرد اول كلاس مهندسي مي شود ،‌ بيشترين ترس را نشان مي دهند ، در صورتي كه بيشترين ترس مردان زماني ظاهر مي شود كه ادوارد در رأس دانشجويان كلاس پرستاري قرار مي گيرد . در مجموع ، زنان و مردان ، زماني كه احساس مي كنند در زمينه مربوط به جنس مخالف موفق مي شوند ، به يك اندازه ترس نشان مي دهند . از طرف ديگر ، تحقيقات بعدي ، روش شناسي هورنر براي ارزيابي ترس از موفقيت را زير سؤال مي برد . وقتي پژوهشگران ديگر از روش هاي دقيق تري استفاده مي كنند ، تفاوت هاي زنان و مردان كم مي شود و گاهي هم از بين مي رود .

هر چند كه زنان ، به همان اندازه كه هورنر ادعا مي كند ، از موفقيت نمي ترسند ، بدون ترديد حق دارند در وارد شدن به برخي موقعيت ها ترديد داشته باشند . بسياري از دختران دبيرستاني و پيش دانشگاهي اظهار داشته اند كه دوست ندارند نمرات بسيار بالاي آن ها فاش شود ، زيرا معتقدند شانس ازدواج آن ها كم مي شود . مردان ادعا مي كنند كه زنان باهوش را ترجيح مي دهند ، اما خيلي بعيد است كه بتوانند در كنار زني كه احساس مي كند خيلي باهوش تر و شايسته تر از آن هاست ، به راحتي زندگي كنند . به عنوان مثال ، دختر دوست من ، كه تازه پزشكي خود را تمام كرده ، معتقد است كه تحصيل در دانشكده پزشكي براي دخترها ، در مقايسه با پسرها ، مشكلات بيشتري به وجود مي آورد . زيرا ، با اين كه تعداد دانشجويان دختر نسبت به گذشته خيلي زياد شده است ، اكثر اداره كنندگان و استادان دانشكده را مردان تشكيل مي دهند و عملاً دوست ندارند در حوزه تخصص هاي پزشكي تعداد زنان بيشتر باشد . نگارنده شخصاً اطلاع دارد كه در يكي از بيمارستان ها ، مردي به صورت يكي از كارمندان زنش كار مي كند ، اما وقتي به خانه مي آيد عملاً زور مي گويد تا مرد بودن خودن را نشان دهد . در بسياري از مشاغل ، وقتي زن ها خيلي استعداد نشان مي دهند و واقعاً‌ مي درخشند ، به طور مرتب تحقير مي شوند و خشونت مي بينند . در چنين بافتي ، اكثر مردم ترجيح مي دهند در بين جمع حل شوند نه اين كه ، به علت قريحه اي كه دارند ، در رديف اول قرار گيرند و حسادت ها را برانگيزند .

ترس از موفقيت براي برخي اشخاص يك مشكل واقعي است ، اما به نظر من مشكل رايج تر ، كه به گذشته مربوط مي شود ، ترس از شكست است . ترس از موفقيت و ترس از شكست مي توانند آثار مشابه داشته باشند . آن ها اجازه نمي دهند كه مردم بالاترين بازده خود را نشان دهند . وقتي دانشجو در امتحان پايان نيمسال نمره نمي آورد مي تواند خود را بدين صورت دلداري دهد كه خوب زحمت نكشيده است . وقتي يك قهرمان تمرين نمي كند و بازي را مي بازد ، ممكن است پيش خود بگويد كه حريف از نظر جسمي آمادگي خوبي داشته اما به اندازه او مهارت نداشته است .

تميز ترس از موفقيت و ترس از شكست تقريباً غير ممكن است ، زيرا آثار آن ها خيلي به يكديگر شباهت دارند . دوستي دارم كه نقاش ماهري است اما هرگز نمايشگاه داير نمي كند . چند سال پيش يكي از كارهايش را به من هديه داد . وقتي آن را پيش يكي از مغازه هاي تابلو فروشي بردم تا برايم قاب بگيرد ، صاحب مغازه از من خواست كه به دوست نقاشم بگويم كه به او تلفن بزند . تابلو فروش ، پس از آن كه كار دوستم را ديد ، حدس زد كه مي تواند تعداد زيادي از تابلوهاي او را بفروشد . دوستم ، با اين كه به پول نياز داشت ، از تلفن زدن به صاحب مغازه خودداري كرد . آيا عدم پذيرش او به علت ترس از شكست بود يا ترس از موفقيت ؟ نمي دانم ، اما مي توانم اين ضرب المثل را به كار ببرم : ( هر وقت شانس از در وارد مي شود ، دوست من از پنجره فرار مي كند . )

اگر در اين مقياس نمره 85 درصد يا بالاتر بگيريد ،بهتر خواهد بود كه خود را با دقت مورد مشاهده قرار دهيد . اگر جوان هستيد ، مثلاً 25 سال داريد ، احتمال دارد كه ، همراه با كسب تجربه ، موفقيت را بهتر بپذيريد . كم نيستند دانشجويان يا متخصصان جواني كه شهرت حاصل از موفقيت را قدر نمي شناسند ؛ ممكن است احساس كنند كه لياقت اين شهرت را ندارند . اما به مرور زمان ، اكثر مردم متوجه مي شوند كه به اندازه همكاران خود ، شايستگي اين شهرت را دارند .

اگر سن و تجربه تان ، شما را با انديشه هاي مربوط به موفقيت آشتي نداده اند ، لازم است آگاهانه خود را تحت فشار قرار دهيد تا با تمايل به شكست پذيري مقابله كنيد . مي توانيد فهرستي از موقعيت ها تهيه كنيد كه در آن ها شكست موجب سردرگمي مي شود . بعد فهرستي از پيامدهاي منفي موفقيت را فراهم آوريد كه متوجه شما مي شود . گاهي ، تنها طرح مسأله به حل آن كمك مي كند . با اين همه ، در صورت نياز ، آگاهانه با هر يك از موقعيت هاي اولين فهرست خود روبرو شويد و بعد ،‌ ببينيد چه تعداد از دومين فهرست شما واقعاً از اين روبرو شدن نشأت مي گيرد .

مي توان گفت كه ترس از موفقيت تقريباً هميشه مسأله حساسي است . اشخاصي وجود دارند ، از جمله دوست نقاش من ، كه زندگي آن ها به شدت تحت تأثير ترس هاي آن هاست . اما براي اكثر ما ، ترس از موفقيت يكي از دشواري هايي است كه ما را ، ‌زماني كه فعاليت را آغاز مي كنيم ، ناراحت مي كنند .

 

 

 

اقدام کننده: شیما خمسه ای
تعداد مشاهده: 956