مقیاس ترس از موفقیت گود
هر یک از جملات زیر را با دقت بخوانید . اگر در کل با آن موافق بودید به آن پاسخ "بلی" و اگر مخالف بودید ، به آن پاسخ "خیر" بدهید.
1-گاهی می ترسم از این که کارها را آن طور که می توانم انجام ندهم.
2- وقتی کارم را خوب انجام می دهم ، تمایل دارم بدانم که مردم چه می گویند.
3- هرگز به این فکر نمی افتم که مبادا به علت موفقیت در یک زمینه مورد نفرت قرار گیرم.
4- گاهی از ترس طرد شدن ، خیلی کمتر از آن چه می توانم کار می کنم.
5- اغلب به این فکر هستم که مردم خیال می کنند ، می خواهم خود نمایی کنم.
6- هرگز نگران نیستم که مردم خیال کنند زیاد کار می کنم.
7- از این که در زمینه خود بهترین به حساب آیم نگران می شوم.
8- به نظر می رسد که موفقیت در یک کار ، بیشتر از شکست در آن ، عصبی می شوم.
9- نگرانم از این که دیگران مرا ، به علت درگیری زیاد با کار ، آدم عجیب و استثنایی بدانند.
10- گاهی اتفاق می افتد که کاری را دقیق یا درست انجام نمی دهم ، زیرا مطمئن هستم که فرد دیگری آن را بهتر از من انجام خواهد داد.
11- گاهی نگران می شوم که دیگران انتظار بیشتری از من داشته باشند.
12- معمولا هدفهایی که برای خودم تعیین می کنم ، پایین تر از آنهایی است که می توانم به آنها برسم.
13- تمایل دارم به طرف کارهایی کشیده شوم که به رقابت زیادی نیاز ندارند.
14- ظاهرا دوست ندارم کاری را به همان اندازه که می توانم خوب انجام دهم.
15- حتی اگر امکان رقابت وجود داشته باشد ، دوست ندارم با دیگران رقابت کنم.
16- گاهی نگران می شوم که مورد انتقاد دوستان یا همکاران قرار گیرم ، زیرا خیلی در گیر کار می شوم.
17- گاهی از این که خیلی اطلاعات به دست بیاورم نگران می شوم.
18- از این که ممکن است دوستی ها فدای برخی فعالیت ها یا برخی کارها شود ، هرگز نگران نمی شوم.
19- از این که یک کار را خیلی عالی انجام دهم ، نگران می شوم که دیگران پشت سرم مسخره کنند.
20- وقتی می خواهم کاری انجام دهم ، به عقاید دیگران توجه نمی کنم.
21- فکر می کنم اگر درکارم موفق شوم ، موجب حسادت دیگران خواهم شد.
22- هرگز نگران نیستم که موفقیت تحصیلی یا شغلی ام به روابط اجتماعی من اسیب برساند.
23- اگر بدانم که دیگران به خاطر شایستگی من در یک زمینه ناراحت می شوند ، اصلا نگران نخواهم شد.
24- می ترسم که دیگران مرا ، تنها به خاطر تخصصی که دارم و می توانم کاری برای آن ها انجام دهم ، دوست داشته باشند.
25- می ترسم که اگر در یک زمینه تخصص بسیار بالایی به دست آورم ، فشار زیادی بر من وارد شود.
26- می ترسم آن قدر اطلاعات به دست آورم که دیگران مرا دوست نداشته باشند.
27- از این می ترسم که در یک زمینه آن قدر تخصص پیدا کنم که دیگران امتیازی نسبت به من نداشته باشند.
28- نگران می شوم که اگر در یک کار خیلی موفق شوم ، دیگران از موفقیت من جلوگیری کنند.
29- نگران می شوم که دیگران احساس کنند من مردم را خوب درک می کنم ، در نتیجه از من بترسند.
ترس از موفقيت
در اواخر سال هاي 1960 ، مارتينا هورنر ، زماني كه اعلام مي كند زنان ، در مقايسه با مردان ، از موفقيت بيشتر مي ترسند، توجه روان شناسان را روي مفهوم ( ترس از موفقيت ) جلب مي كند . اين روان شناس ، در چارچوب تحقيق خود ، از دانشجويان دختر مي خواهد كه درباره جمله ( پس از امتحانات نيمسال اول ، خانم ژانِت رتبه اول دانشكده پزشكي را به دست آورد ...) يك پاراگراف مطلب بنويسيد . او اين جمله را در اختيار دانشجويان پسر نيز مي گذارد ، با اين تفاوت كه جاي ژانت را با اِدوارد عوض مي كند . نتايج غم انگيزي به دست مي آورد . 62 درصد دانشجويان دختر ، براي موفقيت ژانت پيامدهاي منفي پيش بيني مي كنند . مثلاً ، يكي از دانشجويان دختر مي نويسد : ( ژانت كرم كتاب است . او با چهره اي در هم كشيده ، خسته و پر از جوش هاي غرور جواني ، با عجله تمام ، خود را به تابلوي اعلان نتايج مي رساند و مي بيند كه اسمش در بالاي همه قرار دارد . او ، مثل هميشه با غرور راه مي رود . كل دانشجويان كلاس به طور دسته جمعي غرغر مي كنند ). برعكس تنها 9 درصد دانشجويان پسر براي موفقيت ادوارد پيامدهاي منفي مي شمارند . ادوارد به عنوان يك دانشجوي با استعداد ، كاري و دوست داشتني توصيف مي شود . تحقيقات هورنر الهام بخش تعداد زيادي طرح هاي تحقيقاتي و مقالاتي مي شود كه در مجلات عادي به چاپ مي رسند . مقياس ترس از موفقيت نيز يكي از كارهاي باارزشي است كه به دنبال فعاليت هاي هورنر ساخته شده است . در مدت كمي ، تعداد زيادي از زنان مي پذيرند كه با مانع جديدي روبرو هستند و بايد با آن مقابله كنند . هر چند كه تحقيقات بعدي از دقت كمي برخوردار بود ، نتايج آن ها نشان مي دهد كه زنان ، به همان شدتي كه تحقيق هورنر نشان مي داد ، بر اثر ترس از موفقيت معلول نمي شوند . در درجه اول ، تعداد زيادي از تحقيقات نشان مي دهد كه ظاهراً ترس از موفقيت به درجه تسلط مردان يا زنان در زمينه مورد نظر وابسته است . مثلاً ، زنان زماني كه ژانت شاگرد اول كلاس مهندسي مي شود ، بيشترين ترس را نشان مي دهند ، در صورتي كه بيشترين ترس مردان زماني ظاهر مي شود كه ادوارد در رأس دانشجويان كلاس پرستاري قرار مي گيرد . در مجموع ، زنان و مردان ، زماني كه احساس مي كنند در زمينه مربوط به جنس مخالف موفق مي شوند ، به يك اندازه ترس نشان مي دهند . از طرف ديگر ، تحقيقات بعدي ، روش شناسي هورنر براي ارزيابي ترس از موفقيت را زير سؤال مي برد . وقتي پژوهشگران ديگر از روش هاي دقيق تري استفاده مي كنند ، تفاوت هاي زنان و مردان كم مي شود و گاهي هم از بين مي رود .
هر چند كه زنان ، به همان اندازه كه هورنر ادعا مي كند ، از موفقيت نمي ترسند ، بدون ترديد حق دارند در وارد شدن به برخي موقعيت ها ترديد داشته باشند . بسياري از دختران دبيرستاني و پيش دانشگاهي اظهار داشته اند كه دوست ندارند نمرات بسيار بالاي آن ها فاش شود ، زيرا معتقدند شانس ازدواج آن ها كم مي شود . مردان ادعا مي كنند كه زنان باهوش را ترجيح مي دهند ، اما خيلي بعيد است كه بتوانند در كنار زني كه احساس مي كند خيلي باهوش تر و شايسته تر از آن هاست ، به راحتي زندگي كنند . به عنوان مثال ، دختر دوست من ، كه تازه پزشكي خود را تمام كرده ، معتقد است كه تحصيل در دانشكده پزشكي براي دخترها ، در مقايسه با پسرها ، مشكلات بيشتري به وجود مي آورد . زيرا ، با اين كه تعداد دانشجويان دختر نسبت به گذشته خيلي زياد شده است ، اكثر اداره كنندگان و استادان دانشكده را مردان تشكيل مي دهند و عملاً دوست ندارند در حوزه تخصص هاي پزشكي تعداد زنان بيشتر باشد . نگارنده شخصاً اطلاع دارد كه در يكي از بيمارستان ها ، مردي به صورت يكي از كارمندان زنش كار مي كند ، اما وقتي به خانه مي آيد عملاً زور مي گويد تا مرد بودن خودن را نشان دهد . در بسياري از مشاغل ، وقتي زن ها خيلي استعداد نشان مي دهند و واقعاً مي درخشند ، به طور مرتب تحقير مي شوند و خشونت مي بينند . در چنين بافتي ، اكثر مردم ترجيح مي دهند در بين جمع حل شوند نه اين كه ، به علت قريحه اي كه دارند ، در رديف اول قرار گيرند و حسادت ها را برانگيزند .
ترس از موفقيت براي برخي اشخاص يك مشكل واقعي است ، اما به نظر من مشكل رايج تر ، كه به گذشته مربوط مي شود ، ترس از شكست است . ترس از موفقيت و ترس از شكست مي توانند آثار مشابه داشته باشند . آن ها اجازه نمي دهند كه مردم بالاترين بازده خود را نشان دهند . وقتي دانشجو در امتحان پايان نيمسال نمره نمي آورد مي تواند خود را بدين صورت دلداري دهد كه خوب زحمت نكشيده است . وقتي يك قهرمان تمرين نمي كند و بازي را مي بازد ، ممكن است پيش خود بگويد كه حريف از نظر جسمي آمادگي خوبي داشته اما به اندازه او مهارت نداشته است .
تميز ترس از موفقيت و ترس از شكست تقريباً غير ممكن است ، زيرا آثار آن ها خيلي به يكديگر شباهت دارند . دوستي دارم كه نقاش ماهري است اما هرگز نمايشگاه داير نمي كند . چند سال پيش يكي از كارهايش را به من هديه داد . وقتي آن را پيش يكي از مغازه هاي تابلو فروشي بردم تا برايم قاب بگيرد ، صاحب مغازه از من خواست كه به دوست نقاشم بگويم كه به او تلفن بزند . تابلو فروش ، پس از آن كه كار دوستم را ديد ، حدس زد كه مي تواند تعداد زيادي از تابلوهاي او را بفروشد . دوستم ، با اين كه به پول نياز داشت ، از تلفن زدن به صاحب مغازه خودداري كرد . آيا عدم پذيرش او به علت ترس از شكست بود يا ترس از موفقيت ؟ نمي دانم ، اما مي توانم اين ضرب المثل را به كار ببرم : ( هر وقت شانس از در وارد مي شود ، دوست من از پنجره فرار مي كند . )
اگر در اين مقياس نمره 85 درصد يا بالاتر بگيريد ،بهتر خواهد بود كه خود را با دقت مورد مشاهده قرار دهيد . اگر جوان هستيد ، مثلاً 25 سال داريد ، احتمال دارد كه ، همراه با كسب تجربه ، موفقيت را بهتر بپذيريد . كم نيستند دانشجويان يا متخصصان جواني كه شهرت حاصل از موفقيت را قدر نمي شناسند ؛ ممكن است احساس كنند كه لياقت اين شهرت را ندارند . اما به مرور زمان ، اكثر مردم متوجه مي شوند كه به اندازه همكاران خود ، شايستگي اين شهرت را دارند .
اگر سن و تجربه تان ، شما را با انديشه هاي مربوط به موفقيت آشتي نداده اند ، لازم است آگاهانه خود را تحت فشار قرار دهيد تا با تمايل به شكست پذيري مقابله كنيد . مي توانيد فهرستي از موقعيت ها تهيه كنيد كه در آن ها شكست موجب سردرگمي مي شود . بعد فهرستي از پيامدهاي منفي موفقيت را فراهم آوريد كه متوجه شما مي شود . گاهي ، تنها طرح مسأله به حل آن كمك مي كند . با اين همه ، در صورت نياز ، آگاهانه با هر يك از موقعيت هاي اولين فهرست خود روبرو شويد و بعد ، ببينيد چه تعداد از دومين فهرست شما واقعاً از اين روبرو شدن نشأت مي گيرد .
مي توان گفت كه ترس از موفقيت تقريباً هميشه مسأله حساسي است . اشخاصي وجود دارند ، از جمله دوست نقاش من ، كه زندگي آن ها به شدت تحت تأثير ترس هاي آن هاست . اما براي اكثر ما ، ترس از موفقيت يكي از دشواري هايي است كه ما را ، زماني كه فعاليت را آغاز مي كنيم ، ناراحت مي كنند .
|