مقياس اندازه گيري نگرش هاي صميمانه

جملات زیر ، به احساسات و نگرش های شما درباره دیگران ، هم چنین به روابطی که با آن ها برقرار می کنید ، مربوط می شود . این جملات مخصوصا نزدیکی ، صمیمیت و اعتماد به دیگران را در بر می گیرند . هر جمله را به دقت بخوانید تا ببینید چقدر با احساس شما مطابقت می کند . از مقیاس زیر استفاده کنید.
5=کاملا موافق 4= موافق 3= بدون نظر 2= مخالف 1= کاملا مخالف

 
1- دوست دارم احساساتم را با مردم در میان بگذارم.
2- دوست دارم خودم را به مردم نزدیک احساس کنم.
3- دوست دارم مردم از احساساتشان برای من حرف بزنند.
4- می ترسم که اگر احساساتم را برای مردم بیان کنم ، از طرف آن ها رد شوم.
5- می ترسم که در روابط صمیمی تحت سلطه دیگران قرار گیرم.
6- از این که در روابط صمیمی پذیرفته شوم ، اغلب تردید دارم.
7- از این که خیلی به مردم اعتماد داشته باشم ، می ترسم.
8- بیان احساسات ، مرا به مردم نزدیک می کند.
9- نمی خواهم از هیجان هایی صحبت کنم که دیگران را ناراحت می کند.
10- در روابط صمیمی ، نسبت به مردم خیلی سخت گیر هستم.
11- دوست دارم خودم را به کسانی که برایم جالب هستند نزدیک احساس کنم.
12- علاقه دارم اسرار درونی خود را برای دیگران فاش کنم.
13- از صحبت کردن درباره مسائل جنسی با کسی که برایم جذاب است ، می ترسم.
14- دوست دارم به شخصی که جذب من شده است نزدیک شوم.
15- نمی خواهم به دیگران نزدیک شوم ، زیرا ممکن است اختلاف هایی به وجود آید.
16- دوست دارم با کسانی که برایم جذاب هستند رابطه صمیمی داشته باشم.
17- وقتی انسان ها به یکدیگر نزدیک می شوند ، دوست دارم خیلی مراقب خودشان نباشند.
18- روابط صمیمی برایم رضایت کامل به همراه می آورد.
19- در جستجوی روابط صمیمی هستم.
20- برقراری روابط صمیمی برایم مهم است.
21- نیاز ندارم که احساسات و افکار خود را با مردم در میان بگذارم.
22- وقتی به دیگران نزدیک می شوم ، احتمال دارد چیزهایی ببینم که پذیرش آن ها برایم دشوار است.
23- دوست دارم تقریبا همه کسانی را که با من صمیمی هستند بپذیرم.
24- از حریم شخصی خود دفاع می کنم تا دیگران خیلی به من نزدیک نشوند.
25- سعی می کنم به اشخاصی که تمام فکرشان نزدیک شدن به من و اظهار صمیمیت است ، اعتماد نکنم.
26- می ترسم که در روابط صمیمی ، فردیت خود را از دست بدهم.
27- می ترسم که اگر وارد یک رابطه صمیمی جدی شوم ، کنترل خود را از دست بدهم.
28- رو راست و راحت بودن با دیگران ، در من احساس نزدیک بودن با آن ها را ایجاد می کند.
29- اگر فرد دیگری بودم ، دوست داشتم خودم را بشناسم.
30- فقط به کسانی نزدیک می شوم که با آن ها علایق مشترک دارم.
31- صحبت کردن از اسرار زندگی جنسی ، این احساس را به وجود می آورد که به دیگران نزدیک هستم.
32- به طور کلی ، نسبت به جنس خود و جنس مخالف ، به یک اندازه احساس نزدیکی می کنم.
33- وقتی کسی از نظر فیزیکی جذب من می شود ، تمایل پیدا می کنم که با او بیشتر صمیمی شوم.
34- برای من دشوار است که با بیشتر از یک نفر رابطه صمیمی داشته باشم.
35- معمولا ، وقت با مردم راحت و صمیمی هستم ، احساس خوبی به من دست می دهد.
36- طبق عادت ، می توانم نظر مردم را بپذیرم.
37- بیش از آن که با دیگران رابطه صمیمی برقرار کنم ، باید مطمئن باشم که می توانم خودم را کنترل کنم.
38- صمیمیت را قبول ندارم.
39- از شنیدن داستان های روابط صمیمی بین مردم لذت می برم.
40- با مردم رو راست حرف زدن ، احساس صمیمیت مرا بیشتر می کند.
41- سعی می کنم به مردم اعتماد داشته باشم و به آن ها نزدیک شوم.
42- به نظر من ، کسانی که می خواهند با دیگران صمیمی باشند ، دلایل پنهانی برای نزدیک شدن دارند.
43- وقتی با دیگران صمیمی می شوم ، امکان این که بازیچه قرار بگیرم زیاد است.
44- در مجموع فرد محافظه کاری هستم.
45- به نظر من ، سکس و صمیمیت مثل هم هستند ، یکی بدون دیگری نمی توتند وجود داشته باشد.
46- فقط در رابطه فیزیکی می توانم صمیمی باشم.
47- کسانی که با آنها رابطه صمیمی برقرار می کنم ، انتظاراتشان اغلب مانع رضایت خاطر من می شود.
48- برای حفظ روابط صمیمی ، سازش می کنم.
49- وقتی از نظر فیزیکی کسی را جذب می کنم ، تمایل پیدا می کنم که با او رابطه صمیمی داشته باشم.
50- صمیمیت ، به همان اندازه که می تواند احساسات بد به همراه آورد ، احساسات خوب نیز به همراه می آورد.

صمیمیت

بدون تردید ، هر متخصصی خواهد گفت که توانایی ورود به روابط صمیمی یکی از توانایی های بسیار ضروری و مطلوب است . در واقع ، دکتر توماس تریدوِل و همکارانش ، که مقیاس تجدید نظر شده نگرش صمیمانه را تهیه کرده اند ، نشان داده اند ، توانایی بالا در برقراری روابط صمیمی ، با تعداد زیادی از سایر ویژگی های مثبت همراه است . به نظر آن ها ، کسانی که نمرات بالایی به دست می آورند ، تمایل دارند با مردم روابط صمیمی داشته باشند ، خیلی راحت اسرار خود را در اختیار دیگران بگذارند ، احساس کنند زندگی را در کنترل دارند ، خود را فعال تصور کنند و کمتر احساس کنند که از خود بیگانه شده اند . این افراد با دوستان ، اطرافیان ، اعضای خانواده و فامیل خیلی راحت هستند . یافته های این آزمون چیزی را تأیید می کند که در سال های اخیر روان شناسی عامیانه تأیید کرده است : برای داشتن زندگی بارور و شاد ، باید بر توانایی ایجاد رابطه با دیگران افزود .

من هم جزء معدود روان شناسانی هستم که چنین اعتقادی دارم ، اما به نظر می رسد که روی صمیمت خیلی تأکید شده است . به نظر من ، اشخاصی که نسبت به دیگران بی اعتمادند و احساس می کنند که تقسیم احساسات با مردم یکی از نشانه های ضعف شخصیت است ، مجبورند تنها و ناشاد زندگی کنند . همچنین معتقدم ، افرادی که دایماً در جستجوی صمیمیت هستند ، بسیار خسته کننده اند . کسانی که حرکت روان درمانی گروهی سال 1970 را به یاد می آورند ، حتماً نگرش غیرقابل تحمل دوستان خود در اولین هفته های بعد از کارگاه روان درمانی گروهی را نیز به خاطر دارند . شخصاً دوست داشتم در کارگاه روان درمانی گروهی خود شرکت کنم ، اما بسیار خوشحالم از این که خیلی زود به خود آمدم . صداقت افسار گسیخته و راز دل گشودنهای حساب نشده حاکم بر کارگاه ، واقعاً غیرقابل تحمل بود .

مثل بسیاری از جنبه های زندگی ، وقتی انسان وارد رابطه صمیمی می شود ، حتماً باید حالت اعتدال داشته باشد . انسان ها باید ، در برقراری روابط صمیمی محتاط باشند . بسیار خوب خواهد بود که با همسر خود ، رابطه صمیمی بلند مدت داشته باشیم . معتبرترین جنبه رابطه صمیمی با همسر این خواهد بود که همیشه کسی را در کنار خود خواهید داشت ، همیشه کسی خواهید داشت که ترس ها و مسایل خود را با او در میان بگذارید و ، به هنگام نیاز ، از پشتیبانی او برخوردار شوید .

البته می توان از شریک زندگی، انتظار صمیمیت بیشتری  داشت. اکثر ما، نسبت به کسی که درد دل می کند و تمام اسرارش را در اختیار ما می گذارد، احساس نزدیکی می کنیم، اما دوست نداریم هر روز آن ها را بشنویم. من بارها شاهد جدایی زن و شوهرهایی بودم که از شنیدن احساسات و حالات روانی طرف مقابل به تنگ آمده بودند. زمانی می رسد که زن و شوهر به یکدیگر می گویند:« کافی است، دیگر بس کن! آن چه می گویی بارها شنیده ام.بهتر است حرف دیگری بزنی.»

اکثر مردم از داشتن چند دوستی که بتوانند با آن ها، در مواقع لزوم، درد و دل کنند و احساساتشان را بر زبان آورند، بسیار خوشحال می شوند. در این جا نیز باید دست به انتخاب زد. لزومی ندارد  که انسان همه ی اسرار خود را با همه ی دوسان در میان بگذارد.احساس نزدیکی به کسانی که هرگز حاضر نمی شوند از زندگی خصوصی و از اسرار خود حرفی بر زبان آورند، بسیار دشوار خواهد بود.بدتر از آن، کسان دیگری وجود دارند که می خواهند از تمام اسرار دیگران سر در بیاورند اما خودشان هیچ یک از رویدادهای زندگیشان را در میان نگذارند. کنار آمدن با این نوع اشخاص نه تنها دشوار بلکه بسیار ناراحت کننده است.ادامه ی معاشرت با چنین افرادی به این جا منجر می شود که احساس کنید گول خورده اید، تمام اسرار خود را در اختیار کسانی گذاشته اید که ممکن است به عنوان نقاط ضعف از آن ها استفاده کنند، عزت نفس و اعتماد به نفستان را پایین بیاورند.در مقابل، کسان دیگری وجود دارند که تقسیم عواطف با آن ها کار آسانی است. شخصا برایم پیش آمده است که مجبور شوم معاشرت خود را با برخی افراد، به علت کنجکاوی بیش از حد آن ها درباره ی زندگی خصوصی، قطع کنم.یادم می آید که در این آزمون نمره ی بالایی به دست می آوردم و همزمان دوستانی داشتم که واقعا خسته ام کرده بودند.وقتی در کنار آن ها بودم، احساس می کردم که در جلسه ی روان درمانی حضور دارم نه جلسه ی دوستانه. آن ها دوست داشتند به رفقای خود کمک کنند، اما همراه با سر به سر گذاشتن، تحقیر، سر در آوردن از تمام جزئیات زندگی و...

این آزمون نیز، مثل اکثر آزمون های همین کتاب، به منظور کمک کردن به پژوهشگران در جهت درک بهتر صمیمیت طراحی شده است نه به عنوان ابزاری که برای ارزیابی بالینی مورد استفاده قرار گیرد.بنابراین، اگر نمرات خیلی بالا یا خیلی پایین به دست آوردید، مفهومش الزاما این نخواهد بود که به هنجار نیستید. درصدهای ارائه شده، از اجرای آزمون در گروه های بهنجار به دست آمده است و تهیه کنندگان آزمون سعی کرده اند افرادی را که در برقراری روابط صمیمی دشواری داشتند، در داخل نمونه جای ندهند.با این همه، اگر نمره ی شما در یکی از دو انتها قرار گیرد، بهتر خواهد بود که خود را عمیق تر مورد مطالعه قرار دهید. اگر نمره ی شما 140 یا کمتراز آن باشد، می توانید از خود بپرسید که آیا خیلی از مردم کناره گیری نمی کنید؟ اگر احساس می کنید که تنها یا منزوی هستید ، نمره شما می تواند علت آن را روشن کند . اگر نمره تان 210 یا بیشتر باشد ، می توانید از خود بپرسید که آیا افراط در بیان احساسات ، افرادی را که با آن ها ارتباط دارید خسته نمی کند ؟ اگر در روابط خود با مردم ، کمتر خودتان را مطرح کنید و کمتر به خودتان اهمیت دهید ، بدون تردید بیشتر دوست خواهند داشت که با شما معاشرت کنند .

مهم است بدانید ، همسر شما نیز همین نتیجه را دارد یا خیر ؟ به اعتقاد من ، دو فردی که در ایجاد روابط محافظه کارند ، در مقایسه با زوج هایی که هر کس افکار خودش را مطرح می کند ، بهتر می توانند یکدیگر را تقویت کنند . اما اگر نتیجه همسرتان خیلی متفاوت از نتیجه شما باشد ، با خطر ناکامی روبرو خواهید شد . هیچ یافته علمی اجازه نمی دهد که بتوان گفت ، چقدر تفاوت می تواند علت دشواری ها باشد ، اما می توانم به شما اطمینان دهم که اگر این تفاوت ، 40 یا بالاتر باشد ، می توانید در انتظار حضور دشواری هایی باشید . اگر در این آزمون شکست خوردید ، با همسر خود درباره آن حرف بزنید . درباره واکنش خود نسبت به تک تک سؤالات بحث کنید . هر اندازه شریک زندگی خود را بهتر بشناسید ، رابطه شما به همان اندازه محکم تر و خوشحال کننده تر خواهد بود . دکتر تریدوِل ، برای زنان و مردان ، هنجارهای مختلفی ارائه نمی دهد ، اما می توان پذیرفت که ، در مجموع ، نمرات مردان کمتر از نمرات زنان خواهد بود . همچنین ، طبق مطالعات روان شناسان ، تفسیر مردان از جملات ، خیلی متفاوت از تفسیر زنان از آن هاست . به عنوان مثال ، اولین جمله را در نظر می گیریم : ( دوست دارم احساساتم را با مردم در میان بگذارم . ) ممکن است مردی به این علت با جمله موافق باشد که دوست دارد از ضربه های خود در بازی والیبال یا از موفقیت های شغلی خود برای دوستانش صحبت کند . اما همسر او ممکن است به این علت موافق باشد که دوست دارد از مسائل خود با والیدن یا از دوستان دوران تحصیل برای دیگران حرف بزند . خلاصه این که ، زنان و مردان ، در مورد معنای صمیمیت ، نظرات متفاوتی دارند.