ازدواج در سن بالا
همانگونه که طبيعت چهار فصل دارد، طبيعت زندگي انسان هم بهار، تابستان، پاييز و زمستان دارد و بهترين فصل براي ازدواج، بهار زندگي يعني ابتداي جواني است.
تأخير در ازدواج میتواند مشکلاتي را پديد ميآورد:
1. از بين رفتن شادابي دختر و پسر
2. از دست رفتن فرصتهاي ازدواج به ويژه براي دختران
3. فاصلهي سني زياد با فرزندان و ايجاد ضعف يا عدم درک متقابل در آينده
4. مشکلات مربوط به بچهدار شدن.تأخير در ازدواج به تعبير رسول گرامي اسلام(ص) مثل اين است که ميوهاي رسيده باشد و چيده نشود.
«دوشيزگان چونان ميوهي روي درختند. هنگامي که برسند و چيده نشوند، نور خورشيد آنها را از بين ميبرد و بادها آنها را به اين سو و آن سو ميبرند.»
از مضمون روايت چنين استفاده ميشود که تأخير در ازدواج، سبب سردرگمي و کلافگي شده، آرامش رواني انسان را از بين ميبرد و احتمال انحرافات اخلاقي و جنسي افزايش مييابد.
ويل دورانت، مي گويد:
اگر ازدواج در سال هاي طبيعي انجام شود، بيماريهاي رواني و انحرافات جنسي که زندگي معاصر را لکهدار کرده است، به نصف کاهش خواهد يافت.اين عبارت، مضمون روايتي از رسول خدا(ص) است که فرمود:
«کسي که ازدواج کند، نيمي از دينش را حفظ ميکند و براي نيم ديگر بايد پرهيزگاري پيشه سازد.»
ازدواج در سنين پايين
گاهي والدين بر ازدواج فرزندان خود در سنين پايين تأكيد ميورزند، بي آنكه متوجه باشند چنين ازدواجي پيامدهاي ناخوشايندي دارد. ناتواني در برآوردن نيازهاي جنسي؛ نداشتن تجربهي كافي براي ادارهي خانواده؛ برخوردهای احساسي و به دور از تعقل و در نتيجهضعف تدبير، نداشتن توانایی در مديريت بحران،ايجاد تنش و ناسازگاري ميان دختر و پسر از پيامدهاي ازدواج در سنين پايين است.
امام صادق (ع) مي فرمايد:
اگر فرزندان خود را در سنين پايين به ازدواج در آوريد، بعيد است به توافق و سازگاري برسند.(وسائل الشيعه، ج14، ص72، ح1.)
بر اساس اهميت اين موضوع است كه در كتب فقهي نيز ازدواج در سنين پايين مكروه دانسته شده است.
با توجه به اين که شخص در سنين پايين، ثبات عاطفي ندارد، ممکن است در انتخاب خود عاقلانه تصميم نگيرد و بعد پشيمان شود.
به طور معمول وابستگي افراد در سنين پايين به والدين بيشتر است و در صورت ازدواج، ممکن است زمينهي دخالتهاي آنان بيشتر فراهم شود و مشکلاتي را پديد آورد.
از سوی دیگر، در صورتي که سن دختر پايين باشد(زير 18سال) و با ازدواج باردار شود، احتمال بروز مشکلاتي از قبيل فشار خون بالاي دوران بارداري، کمخوني و عوارض زايمان، نوزاد زودرس يا کم وزن، نوزاد مرده، با بهرهي هوشي پايين و... افزونتر ميشود. ازدواج زودرس، مانند چيدن ميوهي نارسي است که وقت چيدن آن نبوده است.
افزونیِ گسترهی عمر خانمها
در جهان معاصر با پیشرفت علوم و اعتلای فرهنگ زیستی، دانشافزایی خانوادهها، فراهم شدن فرصت تحصیلات پیشدانشگاهی و دانشگاهیِ برابر برای دختران و پسران شهری و روستایی، همگانی شدن بهداشت و خدمات پژشکی و درمانی، پیشگیری از تعدادی از مرگ و میرهای نابههنگام، حضور فعالتر خانمها در عرصههای فرهنگی و اجتماعی، اعتلای هرچه بیشتر مقاوم و منزلت و بهداشت فرزندآوری و مراقبتهای شخصی، امروزه دیگر تفاوت چندانی بین میانگین عمر مردان و زنان در جوامع پیشرفته وجود ندارد.
در گذشته به دلایل فراوانی مانند فرزندآوریهای متعدد و پی در پی (بدون رعایت فواصل لازم)، عهدهدار شدن کارهای سخت در مزارع و کارخانهها در کنار کارهای خانه، رعایت نشدن اصول بهداشت و فقدان تغذیهی مناسب و استراحت کافی، کمبود امکانات پژشکی و درمانی، ابتلای مادران به بیماریهای عفونی و ضعف و کمخونی و به طور کلی مسائلی از این دست، بسیاری از مادران دچار فرسودگی جسمانی و روانی یا پیری زودرس میشدند و در میانسالی دار فانی را وداع میگفتند و شوهرانشان چند سالی به تنهایی زندگی میکردند و این شرایط ناخوشایند چهبسا میتوانست مبنایی برای توجیه سن کمتر خانمها در زمان ازدواج باشد. اما در زمان حاضر در اغلب کشورهای جهان، بهویژه در امریکا و اروپا و در بسیاری از کشورهای آسیایی از جمله ایران، میانگین عمر خانمها به میزان درخور تأملی بیشتر از میانگین عمر آقایان است. درحالی که حدود هفتاد سال پیش خانمها به طور متوسط 15 سال کمتر از آقایان عمر میکردند، امروزه خانمها در ایران حدود دو سال بیشتر از آقایان عمر میکنند و در امریکا و کانادا عمر متوسط خانمها حدود 8 سال بیشتر از آقایان گزارش شده است (سازمان بهداشت جهانی 2009).
نکتهی دیگری که در زمینهی گسترهی عمر خانمها میتوان ذکر کرد، حفظ سلامت و سرزندگی و نشاط نزد بسیاری از خانمها بعد از دههی پنجم یا ششم حیاتشان است، بهگونهای که عموماً در این سنین دارای ظاهر آراسته و جاذبههای همسری به نحو شایستهای هستند. به عبارت دیگر، این تصور نادرست و کلیشهای که همهی خانمها در سنین بالای چهل، فوقالعاده شکسته میشوند و جاذبههای هیأت ظاهری (قیافه) خود را از دست میدهند، کاملاً ناصحیح و نارواست. برعکس، در موارد بسیاری دانش و بینش و نگرش بسیار خاص خانمها به حفظ تندرستی و ظاهر مطلوب، به همراه بهرهگیری از توصیههای کاربردی بهداشتی و برنامهی متناسب غذایی و نرمش و ورزش و نظایر اینها باعث شده است که در سنین بالا نیز آنان در قیاس با همسرانشان دارای آراستگی و جاذبههای ظاهری بیشتری باشند. به همین دلیل یعنی بهرهمندی از الگوهای بهداشتی و زیستی مطلوبتر، دامنهی عمر آنان نیز از آقایان پیشی گرفته است.
در اینجا شایسته و بایسته است این نکته نیز مورد تأکید قرار گیرد که گرچه همانگونه که اشاره گردید گسترهی عمر خانمها از آقایان بیشتر است و در اطلس جمعیتی کشور، شمار خانمهای بالای 75 سال اندکی بیش از آقایان است، اما در مجموع و در کل جمعیت کشور، عدهی آقاپسرها از دختر خانمها بیشتر است!
به سخن دیگر، مطابق آمارهای رسمی کشور در مقابل هر 1000 دختر در سنین ازدواج، حداقل 1020 پسر در این سنین وجود دارند.
البته ناگفته نماند که به دلایل گوناگون، آمادگی ازدواج در پسرها کمتر از دخترهاست.
فرصت بیشتر فرزندآوری
فرصت بیشتر برای فرزندآوری از دیگر ملاحظات مربوط به سن خانمها به هنگام ازدواج است. همانگونه که اشاره شد، همسن بودن یا چند سال بزرگتر بودن خانمهای جوان به هنگام ازدواج نمیتواند و نباید مانعی برای تعویق یا تأخیر امر مقدس ازدواج باشد. اما ازدواج دختر خانمها در سنین بالای 39 سال ضرورت توجه به ملاحظات خاصی را در زمینهی بارداری و فرزندآوری میطلبد. در زمان حاضر مطالعات مربوط به سنین مطلوب فرزندآوری مادران، با توجه به گسترهی عمر خانمها که میانگین آن طولانیتر از آقایان است، نشان میدهد که خانمها میتوانند با رعایت موازین بهداشتی و بهرهمندی از مشاورههای تخصصی با توجه به سن زیستی مادران در دورهی سنی 26 تا 39 سالگی و با رعایت فواصل بارداری اقدام به فرزندآوری کنند؛ بنابراین بایسته است زمانی که خانمها در سنین 36 سالگی یا بالاتر در اندیشهی فرزندآوری هستند، در انجام آزمایشهای ژنتیکی و برای یافتن اطمینان از سلامت کروموزومها دقت بیشتری به عمل آورند. فراوانی تولد کودکان مبتلا به سندرم داون از مادران بالای سن 39 سال، بهویژه به همراه سن زیستی بالا، قابل توجه به طور معنیداری بیشتر از مادران جوانتر است.
در هر حال با توجه به فلسفه، اهمیت، ضرورت و قداست عرشی امر ازدواج به عنوان نیاز فطری و روانی انسان، چنانچه مرد جوانی قصد ازدواج با خانمی را دارد که او را واجد شرایط برتر برای ازدواج میداند، اما سن وی بیش از 39 سال است، با توجه به مراتب ذکر شده و بررسی جوانب امر و ملاحظات مربوط به فرزندآوری، میتواند در نخستین فرصت ممکن کانون آرامشبخش زندگی مشترک را بنا نهد.
باید توجه داشت که «زوجیت» ، مقولهای مستقل از فرزندآوری است. هدف اصلی ازدواج رسیدن به آرامش روان است و فرزندآوری میتواند نتیجهی ازدواج باشد و نه هدف اصلی آن. چهبسا زوجهایی که به دلایلی موفق به فرزندآوری نمیشوند، یا خود را شایسته مسؤولیت پدری یا مادری نمییابند، اما بیشترین آرامش را در زندگی مشترکشان دارند. برخی از زوجهای موفق نیز به دلایل خاص دوست میدارند که به جای فرزندآوری زیستی، کودک بیسرپرست را به فرزندخواندگی بپذیرند و زمینهی رشد و تحول مطلوب شخصیت او را فراهم سازند، تا ثواب و پاداش اخروی مضاعفی نصیبشان بشود. به هر حال آنچه ارزشها و ارجمندیها را در این حیطه به وجود میآورد، فرآیند فرزندپروری است و نه صرف فرزندآوری.
نکتهی مهم دیگری که میتواند در زمینهی تفاوت سنی برای ازدواج مورد توجه قرار گیرد، بهخصوص زمانی که آقا چندین سال بزرگتر از خانم باشد، رضایتمندی متقابل زن و شوهر در زندگی مشترک زناشویی است. رضایتمندی نفسانی زوجین (بهویژه خانمها) در زندگی مشترک امری بسیار مهم و درخور توجه است و این رضایتمندی جنسی از حقوق حقهی هرانسانی به شمار میآید؛ بنابراین به هنگام ازدواج، در مواردی که آقا 10 یا 15 سال و حتی بیشتر از آن بزرگتر از خانم است، باید به موضوع مهم مسائل جنسی و رضامندی متقابل زوجین در طول حیات مشترک و زندگی زناشویی در سالهای آینده نیز توجه بشود. بسیاری از اختلافات جدی خانوادگی، همسرگریزیها، همسرستیزیها و ارتکاب رفتارهای سازشنایافته و آسیبپذیریهای فردی و خانوادگی، در نتیجهی عدم رضایتمندی متقابل در روابط مستمر و طولانی زناشویی پدیدار میشود. در هر حال قابلیت، توانمندی و مهارتهای نوازشگری متقابل و رضایتمندی مشترک روانی و جنسی در طول زندگی زناشویی بسیار پراهمیت است.
در مجموع در مورد موضوع سن و تفاوت سن خانمها و آقایان به هنگام ازدواج، با توجه به آنچه که به اختصار به آن اشاره گردید، به سادگی هیچدلیل علمی، منطقی، عقلانی و جهانشمولی مبنی بر اینکه حتماً باید سن دخترها به هنگام ازدواج کمتر از پسرها باشد، وجود ندارد؛ بنابراین نه تنها هیچ مانعی نمی تواند برسر راه دخترها و پسرهای همسن و سال داوطلب ازدواج که دارای دیگر مؤلفهها و شرایط و کفایتهای لازم برای زوجیت باشند قرار گیرد، بلکه در مواقعی نیز چنانچه دختر خانمی با دارا بودن شایستگیهای لازم برای زوجیت، یک یا چند سال از آقاپسر داوطلب ازدواج با وی بزرگتر است، انجام عقد زوجیت بسیار مبارک خواهد بود. بههر حال، هم سن بودن یا گاه یکی دو سال بزرگتر بودن خانمها یا آقایان در بین دانشجویان همپایه و همدورهی دانشگاهها بسیار معمول است. آنگاه که در حریم ارزشها فرصت مطلوبی فراهم میشود که بعد از چندسال همکلاسی بودن، بین دختر و پسری اندیشهی مقدس زوجیت به میان آید، در غالب موارد همسن و سال بودن ایشان یا احیاناً چندماه یا یکی دو سال بزرگتر بودن دختر خانم برای برخی از خانوادههایی که حاضر به بازاندیشی نیستند و گاه در میان باورهای کلیشهای محصورند، خوشایند نیست و نگرشهای منفی آنان به عنوان اصلیترین عامل بازدارندهی ازدواج موفق میان دو جوان داوطلب و واجد شرایط عمل میکند.
این درحالی است که رسالت اصلی کارگزاران فرهنگی جامعهی اسلامی ایران با اندیشه و تفکر جهانشمول، فراهم ساختن زمینهی ازدواج بههنگام، با تأکید بر انتخاب دقیق و عروسی آسان است.
بیتردید این امر تنها در صورتی محقق خواهد شد که برخی از موانع فرهنگی و باورهای کلیشهای، بهویژه در زمینهی سن داوطلبان ازدواج، زدوده شود. پیامبر خدا، محمد مصطفی (صلیالله وعلیه و آله) اسوهی نیکوی همهی انسانها بر فراز عصرها و نسلها نیز با همسری چندینسال بزرگتر از خود وصلت کردند. بدون تردید اگر ازدواج مرد با زن بزرگتر از خود مجاز، امکانپذیر و مطلوب نبود، هرگز پیامبر خدا آن برترین الگو و اسوهی جاودان چنین نمیکردند.
برگرفته از کتاب سن و تفاوتهای سنی در ازدواج، دکتر غلامعلی افروز
|