فواید استقلال فردی تک فرزند:
* والدینی که به استقلال فردی فرزندشان توجه دارند موجب میشوند تا او احساس شفافی دربارهی علائق، ارزشها و باورهایش نسبت به جهان داشته باشد.
* شفافیت خواستهها و نظرات، احساس اطمینان پدید میآورد.
* اطمینان خاطر باعث پیدایش حس صداقت میشود.
این ویژگیها آن قدر که در بیان ساده به نظر میرسد آسان نیست زیرا استقلال فردی کودک گاه والدین را ناراحت و رنجیده خاطر میکند.
به طور کلی بهتر است والدین هیچ گاه صراحت، اطمینان و صداقت فرزندشان را محکوم نکرده و از بیان چنین جملاتی پرهیز کنند:
«این حرف را نزن.»
«چطور میتوانی چنین فکری داشته باشی!»
«به من نگو که در اشتباهم.»
«برو به اتاق خودت.»
قوی بودن استقلال فردی در کودک موجب سه نوع مشکل میشود:
1- احترام شخصی (باور داشتن به این که استقلال فردی، شان ویژهای به او اعطا میکند و در خور احترام خاصی است.)
2- هویت سنتی (متعهد بودن به ارزشها و عادتهایی که مربوط به نسل قدیمیتر از خود اوست.)
3- غیرعادی بودن (عادت کردن به استقلال فردی تا حدی که او را از عادتهای اجتماعی جدا میکند.)
والدین میتوانند از استقلال فردی فرزندشان در محیط خانوادهی خود دفاع کنند ولی باید به او توضیح بدهند که جهان خارج بسیار متفاوت از محیط خانوادگی است و نباید از همه انتظار داشته باشد که شأن او را رعایت کنند و به استقلال فردی او احترام بگذارند. پیامی که والدین باید به او منتقل کنند این است که: «اگر چه تو در خانه تنها فرزند هستی ولی خارج از خانه یکی از اعضای جمعیت کودکان محسوب میشوی.».
اگر والدین تصور کنند که باید در ارتباط با فزرندشان بهترین باشند و ارزشی برای متوسط بودن قائل نشوند، یا چنانچه فقط در صورتی احساس لیاقت و کفایت کنند که بتوانند به تمامی خواستههای فرزندشان پاسخ دهند در این صورت انتظاراتی افراطی از خود دارند؛ بنابراین نباید زیادهروی کرده و از حد اعتدال خارج نشوند و مرتباً به خود یادآوری کنند که:
تلاش معمولی والدین در مورد فرزندشان کافی است و نیازی به ایثار ندارند. اگر فرزندمان تا حدودی خواستههای ما را تأمین کرد باید به این نسبت رضایت دهیم و او را در فشار و تنگنا قرار ندهیم.
- مرحلهی نوجوانی سه تأثیر حیاتی بر رشد تک فرزند دارد:
1- نوجوان انتظار دارد که مانند فردی بالغ با او رفتار کنند نه مانند یک کودک.
2- نوجوان درصدد کسب هویتی مستقل از دوران کودکی خود و یا هویت والدین خویش است.
3- نوجوان روابط بیشتری با دوستان خود برقرار میکند و از والدین خود فاصله میگیرد.
- والدین میتوانند نقش سه عامل زیر را در رشد نوجوانی تنها فرزندی که دارند تقویت کنند:
1- آنها باید از علاقهی فرزندشان به داشتن رفتاری شبیه بزرگسالان استقبال کرده و مسئولیت بیشتری را به او واگذار کنند.
2- آنها باید از علاقهی فرزندشان به متفاوت بودن از والدین استقبال کرده و تنوع و تکثر را به رسمیت بشناسد.
3- آنها باید از علاقهی فرزندشان به برقراری روابط اجتماعی مستقل از روابط خانوادگی استقبال کنند.
- والدین باید در خصوص انتظاراتی که از نوجوان خود دارند به طور صریح آنها را از نوجوان خود بخواهند:
1- اثبات صلاحیت: باید ثابت کنی که میتوانی از خودت مراقبت کنی و فعالیتهایت لطمهای به درس و یا انجام تکالیفی که در خانهداری نخواهد زد.
2- جلب اعتماد والدین: باید ثابت کنی که اگر توافقی با هم کردیم (دربارهی این که کجا میروی، قصد انجام چه کاری را داری و چه زمانی به خانه باز خواهی گشت) آن را رعایت کنی.
3- برخورد صادقانه: باید ثابت کنی که اطلاعاتی که به ما میدهی صحیح و کامل است؛ زیرا بدون این اطلاعات، قادر به تصمیمگیری دربارهی واگذاری مسئولیت بیشتر به تو در مواردی که خواستار آن هستی، نخواهیم بود.
مراحل مختلف نوجوانی و مشکلات آن:
- مراحل آغازین نوجوانی (9 تا 13 سالگی):
که تغییرات نامطلوب ایجاد میشود. نوجوان مایل نیست که با او همچون کودکان برخورد کنند؛ بنابراین برخی از فعالیتها و سرگرمیهای قبلی خود را ترک میکند و به مخالفت با خواستهها و محدودیت خانوادگی روی میآورد گاه این مرحله با بلوغ جنسی همراه میشود که در این صورت، فشارهای روحی تشدید خواهند شد. والدین مشاهده میکنند که فرزندشان با آنها ناسازگار شده و مدام به آنان انتقاد میکند. نوجوان در این مرحله میداند که دوست ندارد چگونه باشد ولی نمیداند که دوست دارد چگونه باشد. از این رو آرامش ندارد و بیشتر مواقع بی حوصله است.
- اواسط نوجوانی (بین 13 تا 16 سالگی):
با گرایش به درونگرایی همراه است. هنگامی که در خانه است ترجیح میدهد تنها باشد و بقیهی اوقات را نیز مایل است با دوستان خود سپری کند. این مرحله شاید سختترین دورهی سنین نوجوانی باشد؛ زیرا نوجوان همواره به خود میپردازد و از خانواده غافل میشود. برای مرتب کردن وسایل باید با آنها مشاجره کرد و برای رعایت مقررات خانوادگی باید با آنها به مبارزه برخاست بنابراین دعوا و درگیری در این مرحله، از سایر مراحل نوجوانی بیشتر است.
بنابراین رابطهی والدین با نوجوانشان از حالت دوستانه به حالت مخالفت و دشمنی تبدیل میشود.
- اواخر نوجوانی (از سنین 16 تا 18 سالگی):
معمولاً با آمادگی نداشتن برای استقلال همراه است. در این مرحله، منفی بافی مراحل آغازین و مشاجرههای مراحل میانی تعدیل میشود ولی در عوض اضطراب جایگزین آنها میگردد. نوجوانی که در مراحل آغازین نوجوانی خود به زمان حال اهمیت میداد در مراحل آخر نگران آیندهی خود میشود: «چه برنامهای برای آیندهام دارم؟ چگونه میتوانم وارد دانشگاه شوم؟ اگر قصد ازدواج دارم چگونه میخواهم هزینهی زندگیام را تأمین کنم؟»
والدین ممکن است در این مرحله مناسبتر با فرزندشان برخورد کنند و او را برای مستقل شدن آماده کنند.
نگرانی آنها در مورد آماه نبودن فرزندشان ممکن است به او منتقل شده و مشاجراتی را در میان آنها به وجود آورد:
- تجربهی مستقل شدن (از سنین 18 تا 23 سالگی) :
که با زندگی مجردی نوجوان همراه است. مرد یا زن در مرحلهی پایان نوجوانی خود برای نخستین بار زندگی مستقل از خانواده را تجربه کرده و کثرت مشکلات غیرقابل پیش بینی و بیتجربگی او در برخورد با آنها سبب میشود تا برای مدتی نتوانند همهی آنها را حل کنند و ناگزیر یکی از آنها را فدای دیگری میکند. (پرداخت اجاره مسکن، شهریهی دانشگاه، تلاش برای کاریابی، صرف وقت با دوستان و با خانواده و ...).
زندگی یک جوان در این مرحله بسیار بی ثبات و متغیر است و بیشتر انحرافات اخلاقی در این مرحله روی میدهد.
اگر چه دوران 8 تا 10 سالهی نوجوان ممکن است برای والدین ناخوشایند نباشد ولی دورانی لازم و اجتنابناپذیر در زندگی آنهاست. نوجوانی که از دوران کودکی خود جدا شده و در حال تجربه کردن زندگی اجتماعی مستقل از خانواده است به حمایت و تشویق نیاز دارند نه مخالفت و اعتراض و ایجاد درگیری با او برای اصلاح کردن رفتارهایش.
چیزی که به والدین کمک میکند تا برخوردهای ناخوشایندیش را اصلاح کند پذیرش این واقعیت که فرزندشان سن تقلید و اطاعت را پشت سر نهاده و وارد مرحلهی رضایت و موافقت شده است یعنی فکر میکند که میتواند سرپرستان خود را مورد انتقاد قرار دهد و اطاعت یا اطاعت نکردن را امری اختیاری میداند.
والدین معمولاً در اواخر نوجوانی فرزندشان به دلیل این که آنها آمادگی مستقل شدن را ندارند نگران میشوند؛ بنابراین باید اضطراب خود را به گونهای کنترل کنند که اشتیاق و قدرت تصمیمگیری فرزندشان را برای مستقل شدن نابود نکنند.
پیامهای مفید جهت مستقل شدن نوجوان:
- ما فکر میکنیم که تو از تجربههای زندگیات درس گرفتهای دیگر چه چیزی است که میخواهی از آن آگاه شوی. این پیامها موجب تقویت اعتماد به نفس و ایمان داشتن به تواناییهایش میشود.
- ما میدانیم که استقلال تو در تصمیم گیری بسیار اهمیت دارد حتی اگر با تصمیمی که گرفتهای مخالف باشیم در این حالت کودک با خود فکر میکند: «من مجبور نیستم آن طور که والدینم میخواهند زندگی کنم.».
- اکنون که وارد مرحله جدیدی از زندگیات شدهای، خوشحال هستیم.
همین که از پدر و مادر بودن تو لذت میبریم کافی است و انتظار جبران و تلافی از تو نداریم.
- ما هم چون تو از داشتن روابط اجتماعی مستقل از خانواده، لذت میبریم؛ بنابراین کودک با خود فکر میکند : «گرچه من تنها فرزند آنها هستم ولی تنها دوست و همدم آنها محسوب نمیشوم.»
بسیاری از تک فرزندان معمولاً دوران نوجوانی خود را دیرتر آغاز میکنند. این تأخیر به دو علت صورت میگیرد:
1) زمانی که کودک از روابطی که با والدین خود دارد راضی بوده و با آنها هم سلیقه باشد، دوست ندارد این
رابطهی خوشایند را تغییر دهد.
2) اگر پیوند خانوادگی کودک بسیار محکم باشد و هر کاری را با اجازه گرفتن از والدینش انجام دهد، از ناراضی کردن والدین، مخالفت با آنها، سرپیچی از دستورات آنها، ترجیح دادن گذراندن اوقات خود با دوستانش و ... اکراه خواهد داشت.
چنین عواملی موجب میشوند تا برخی از تک فرزندان، دوران نوجوانی خود را (یعنی مراحل آغازین، میانی و انتهایی) بسیار فشردهتر و کوتاهتر از حد معمول و به سرعت طی کنند. در چنین شرایطی، والدین باید احساسات خود را کنترل کنند، افکار روشنی داشته باشند و در اتخاذ تصمیم قاطع باشند تا بتوانند فرزند خود را در عبور از این مرحله پرآشوب یاری کنند.
با توجه به این که تک فرزند وابستگی شدیدی به والدین خود دارد و جزئی از زندگی زناشویی پدر و مادرش حساب میشود، طلاق را در تعارض با وفاداری به طرف مقابل میبیند و زیر فشارهای روحی شدید قرار میگیرد.
|