راهنماي پاسخ دادن به پرسشنامه
· دفترچهاي كه در اختيار شما قرار گرفته است محتوي جملههايي است كه مردم براي توصيف خودشان به كار ميبرند. اين جملهها براي كمك به توصيف احساسات، رفتار و طرز فكر شما در نظر گرفته شده است.
· صداقت و جديت شما در علامتگذاري جملهها به شناخت مشكلات و برنامهريزي درماني شما كمك ميكند.
· چنانچه تعدادي از جملهها به نظر غيرواقعي ميآيند نگران نباشـيد زيرا آنها براي توصيف افرادي با مشـكلات مختلف تهـيه شدهاند.
· اگر شما با يك جمله موافق هســتيد يا معتقديد كه در مورد شما صدق مي كند، مربع مربوط به بلي را در برگه پاسخنامه با مداد سياه كنيد (¢£). اگر شما با يك جمله موافق نيستيد يا فكر مي كنيد كه در مورد شما صدق نميكند، مربع مربوط به خير را در برگه پاسخنامه سياه كنيد (£¢). حتي اگر از انتخاب خود مطمئن نيستيد سعي كنيد به جمله جواب دهيد.
· اگر حداكثر سعي خود را نمودهايد و هنوز نتوانستهايد تصميم بگيريد مربع مربوط به خير را پر كنيد.
· محدوديت زماني براي تكميل پرسشنامه وجود ندارد، اما براي راحتي خودتان بهتر است كه كار را سريعتر انجام دهيد.
· از يك مداد سياه و نرم استفاده كنيد و براي هر سئوال مربع مربوط به خير يا مربع مربوط به بلي را كاملاً سياه كنيد اگر اشتباه كرديد و يا عقيده خود را تغيير داديد، لطفاً علامت را كاملاً پاك كنيد و بعد خانه مورد نظر خود را سياه كنيد.
· لطفاً در اين دفترچه علامت نزنيد و پاسخهاي خود را فقط در پاسخنامه ثبت كنيد.
1. بيشتر به ميل خود رفتار ميكنم تا مطابق انتظاراتي كه ديگران از من دارند.
2. تنها كار كردن را راحتتر از كار كردن با ديگران ميدانم.
3. بيشتر وقتها گفتگو با ديگران برايم مشكل و رنجآور است.
4. معتقدم در زندگي بايد كارها را با اراده و تصميم قوي انجام داد.
5. از چند هفته پيش به اين طرف كوچكترين مسئلهاي مرا به گريه مياندازد.
6. بعضي از مردم فكر ميكنند كه من آدم خودخواه و خودپسندي هستم.
7. در نوجواني، به خاطر رفتار بدي كه در مدرسه داشتم دچار دردسرهاي فراواني ميشدم.
8. هميشه اين احساس را دارم كه در يك جمع يا گروه پذيرفته نميشوم.
9. بيشتر وقتها اگر كسي اذيتم كند از رفتار او انتقاد ميكنم.
10. دوست دارم در كارها از ديگران پيروي كنم.
11. به قدري از انجام دادن كارهاي مختلف لذت ميبرم كه نميتوانم تصميم بگيرم كدام يك را اول انجام دهم.
12. گاهي اوقات با خانوادهام بسيار تند و خشن رفتار ميكنم.
13. علاقه چنداني به دوست پيدا كردن و رفاقت ندارم.
14. فكر ميكنم كه آدم معاشرتي و خونگرمي هستم.
15. چون فكر ميكنم آدم بزرگ و مهمي هستم بنابراين برايم مهم نيست كه ديگران در مورد من چه فكري ميكنند.
16. هيچ كس به اندازه كافي قدر كارها و زحمات مرا نميداند.
17. من مشروب مصرف ميكنم و تاكنون نتوانستهام آن را ترك كنم.
18. دلشوره دارم و عرق سرد روي تنم مينشيند.
19. در كارهاي گروهي چندان فعال نيستم.
20. بيشتر وقتها فقط به اين خاطر كاري را انجام ميدهم كه مايه تفريح و سرگرمي است.
21. از ديدن اينكه كسي کاری را خوب انجام نميدهد جداً ناراحت ميشوم.
22. اگر در خانوادهام به من زور بگويند احتمالاً عصباني ميشوم و در برابر خواسته آنها مقاومت ميكنم.
23. بيشتر وقتها فكر ميكنم كه بايد به خاطر كارهايي كه انجام دادهام تنبيه شوم.
24. مردم پشت سر من، در مورد قيافه و رفتارم حرف ميزنند و مسخرهام ميكنند.
25. فكر ميكنم ديگران بيشتر از من به خودشان اطمينان دارند كه در اين دنيا چه كارهاند و چه ميخواهند.
26. بدون دليل گريهام ميگيرد و يا عصباني ميشوم.
27. از يكي دو سال پيش تاكنون احساس تنهايي و پوچي ميكنم.
28. دوست دارم ديگران متوجه كارهاي من بشوند.
29. در هنگام راه رفتن نميتوانم تعادلم را حفظ كنم.
30. از رقابت شديد لذت ميبرم.
31. وقتي به دردسر ميافتم فوراً به دنبال كسي ميگردم كه كمكم كند.
32. براي اينكه دچار دردسر نشوم مواظب هستم تا مردم چيز زيادي در مورد من ندانند.
33. بيشتر وقتها احساس ضعف و خستگي ميكنم.
34. در برخورد با مشكلات، آدمهاي ديگر بيشتر از من عصباني ميشوند.
35. اعتياد من به مواد مخدر در گذشته برايم دردسر و مشكل درست كرده است.
36. تازگيها بدون هيچ دليلي به گريه ميافتم.
37. فكر ميكنم آدم فوقالعادهاي هستم و انتظار دارم كه ديگران توجه خاصي به من داشته باشند.
38. تحت هيچ شرايطي نميگذارم كسي به بهانه احتياج به كمك از من سوءاستفاده كند.
39. يك راه مطمئن براي داشتن دنيايي پر صلح و صفا، اصلاح اخلاقيات مردم است.
40. قبلاً با آدمهاي ناجور زياد رفتوآمد داشتم.
41. تحمل آدمهايي را كه ترديد و دودلي نشان ميدهند ندارم.
42. آدم بسيار مطيع و سربزيري هستم.
43. خلق و خوي بدم مرتب مرا به درد سر مياندازد.
44. با زورگويي هم كه شده دوست دارم افراد مطابق ميل من رفتار كنند.
45. از چند سال پيش به اين طرف حتي مسائل كوچك هم باعث افسردگيام ميشوند.
46. چون مايلم هر كاري را به بهترين وجه انجام دهم بيشتر كارهايم عقب ميافتد.
47. آنقدر بيسر و صدا و گوشهگير هستم كه بيشتر مردم حتي متوجه من نميشوند.
48. بيشتر وقتها دلم ميخواهد با جنس مخالف باشم.
49. آدم بيسر و صدا و ترسويي هستم.
50. آدمي هستم كه زياد اشتباه ميكنم و احساس و عقيدهام را زود عوض ميكنم.
51. بيشتر شبها وقتي به اتفاقات روزمره فكر ميكنم ناراحت ميشوم.
52. نوشيدن الكل هرگز مشكل جدي در كارم بوجود نياورده است.
53. تازگيها حتي صبحها احساس ضعف و بيحالي ميكنم.
54. چند سالي است كه احساس ميكنم در زندگي شكست خوردهام.
55. از آدمهايي كه خيال ميكنند هر كاري را ميتوانند بهتر از ديگران انجام دهند متنفرم.
56. هميشه اين ترس را دارم مبادا محبت افرادي را كه به آنها احتياج دارم از دست بدهم.
57. فكر ميكنم زياده از حد اجازه ميدهم مردم از من سوءاستفاده كنند.
58. تازگيها خيلي دلم ميخواهد چيزها را پرت كنم و بشكنم.
59. تازگيها به طور جدي به فكر خود كشي افتادهام.
60. هميشه به دنبال اين هستم كه دوستان جديدي پيدا كنم و با افراد تازهاي نشست و برخاست كنم.
61. در هر كاري تمام جزئيات را در نظر ميگيرم.
62. در سال گذشته عكس من بر روي جلد مجلههاي زيادي چاپ شد.
63. كسي مرا دوست ندارد.
64. اگر كسي يك ايراد از من بگيرد فوراً ده ايراد از او ميگيرم.
65. بعضيها ميگويند كه من از درد و رنج لذت ميبرم.
66. بيشتر وقتها خشم و عصبانيت خود را بروز ميدهم و بعد پشيمان ميشوم.
67. تازگيها احساس ميكنم كه عصبي هستم و تحت فشار زيادي قرار دارم ولي علت آن را نميدانم.
68. گاهي وقتها قدرت حس كردن در بعضي از قسمتهاي بدنم را از دست ميدهم .
69. افرادی با استفاده از حس ششم زندگي مرا در دست دارند.
70. مصرف مواد مخدر ممكن است كه عاقلانه نباشد ولي در گذشته حس ميكردم كه به آنها احتياج دارم.
71. هميشه خستهام.
72. خواب ندارم و بعد از خواب هم به اندازه قبل از خوابيدن خستهام.
73. ناخواسته دست به كارهاي احمقانه زيادي ميزنم كه بعداً مرا به دردسر مياندازد.
74. كسي را كه به من توهين كرده يا مرا خجالتزده كرده هيچوقت نميبخشم.
75. ما بايد به نسلهاي گذشته احترام بگذاريم و فكر نكنيم كه داناتر از آنها هستيم.
76. در حال حاضر بيشتر وقتها حالت افسردگي و غمگيني به من دست ميدهد.
77. اصولاً آدمي هستم كه ديگران به آساني از من سوءاستفاده ميكنند.
78. من هميشه سعي ميكنم ديگران را از خودم خشنود كنم حتي اگر از آنها بدم بيايد.
79. چند سال است كه به طور جدي به خودكشي فكر ميكنم.
80. خيلي زود متوجه ميشوم كه ديگران قصد دارند برايم دردسر درست كنند.
81. در مقايسه با ديگران هميشه كمتر به مسائل جنسي علاقه نشان دادهام.
82. نمي دانم چرا اما مثل اينكه من از اذيت كردن كساني كه دوستشان دارم لذت ميبرم.
83. از خيلي وقت پيش صلاح خود را در اين ديدهام كه با ديگران كمتر رابطه داشته باشم.
84. حاضرم بميرم ولي اجازه ندهم كسي اراده و اختيار مرا از من بگيرد.
85. از بچگي مواظب بودم كسي سرم كلاه نگذارد.
86. وقتي حوصلهام سر برود دوست دارم به كار پر هيجاني دست بزنم.
87. سرپيچي من از قانون مشكلاتي براي من و خانوادهام درست كرده است.
88. آنقدر در كارهايم دقت ميكنم كه خسته ميشوم.
89. از نظر خودم من يكي از با استعدادترين آدمها هستم.
90. در ده سال گذشته اتومبيلي نديدهام.
91. از نظر من هيچ مانعي ندارد كه آدم براي موفقيت در كارهايش ديگران را وسيله قرار دهد.
92. بدون ترس از تنبيه هميشه هر كاري را كه خواستهام انجام دادهام.
93. بارها شده كه بيدليل شادي و هيجان بيش از حد به من دست داده است.
94. در نوجواني حداقل يك بار از خانه فرار كردهام.
95. بيشتر وقتها عجولانه چيزهايي ميگويم كه بعداً از گفتن آنها پشيمان ميشوم.
96. چند هفته است كه بدون دليل احساس خستگي شديد ميكنم.
97. مدتي است كه هيچ كاري را درست انجام نميدهم و به همين دليل واقعاً احساس گناه ميكنم.
98. افكار و انديشههايي در ذهنم موج ميزنند و رهايم نميكنند.
99. در يكي دو سال گذشته بسيار دلسرد و غمگين بودهام.
100. چند سال است كه افراد زيادي در مورد زندگي خصوصيام جاسوسي ميكنند.
101. نمي دانم چرا ولي گاهي حرفهاي بد ميزنم صرفاً براي اينكه ديگران را رنجيدهخاطر كنم.
102. از بيشتر مردم متنفرم يا ميترسم.
103. من آزادانه بدون توجه به عقايد ديگران حرفم را ميزنم.
104. وقتي يك شخص مسئول به من دستور دهد كاري را انجام دهم، احتمالاً يا آن را انجام نميدهم و يا عمداً آن را بد انجام ميدهم.
105. در گذشته اعتيادم به مواد مخدر باعث شده است شغلم را از دست بدهم.
106. براي اينكه اختلافنظر پيش نيايد من هميشه حاضرم تسليم عقايد ديگران شوم.
107. بيشتر وقتها يك آدم غرغرو و اخمو هستم.
108. من ديگر حوصله بگو مگو و درگيري را ندارم.
109. تازگيها هر موضوعي مدتها ذهنم را به خود مشغول ميكند.
110. بيشتر وقتها فكر ميكنم كه شايسته موفقيتهايي كه نصيب من شده نبودم.
111. من با جذابيت خودم ميتوانم توجه مردم را به خود جلب كنم.
112. بيشتر وقتها وقتي تنها هستم به شدت احساس ميكنم كسي در كنارم نشسته كه نميتوانم او را ببينم.
113. احساس بيهدفي ميكنم و نميدانم در زندگي به كجا ميروم.
114. تازگيها خيلي عرق ميكنم و كلافهام.
115. گاهي وقتها احساس ميكنم به نحوي بايد به خودم يا ديگران آسيب برسانم.
116. به خاطر جرايمي كه هرگز مرتكب نشدهام مرا غيرعادلانه تنبيه كردهاند.
117. چند هفته است كه اعصابم داغون شده است.
118. فكرهاي عجيبي به سرم ميافتد كه كاش ميتوانستم از شر آنها خلاص شوم.
119. براي من بسيار مشكل است كه بر هوس مشروب خوردن افراطي غلبه كنم.
120. اكثر مردم فكر ميكنند آدم بيمصرفي هستم.
121. گاهي هنگام دعوا و جر و بحث با كسي كه دوستش دارم احساس شديد تحريك جنسي ميكنم.
122. طي سالهاي گذشته توانستهام مصرف مشروبم را در كمترين حد نگه دارم.
123. هميشه مردم را امتحان ميكنم تا بفهمم چقدر ميشود به آنها اعتماد كرد.
124. حتي وقتي بيدارم متوجه آدمهايي كه دور و برم هستند نميشوم.
125. پيدا كردن دوست برايم كار بسيار سادهاي است.
126. هميشه سعي ميكنم كه كارهايم خوب تنظيم و برنامهريزي شده باشد.
127. گاهي وقتها چيزهاي ناراحتكنندهاي را به وضوح ميشنوم كه ديگران قدرت شنيدن آنها را ندارند.
128. به نظر ميرسد احساساتم خيلي تغيير ميكنند.
129. سوءاستفاده از كسي را كه خود اجازه چنين كاري را فراهم كند عيب نميدانم.
130. طي چند سال گذشته بارها در محل كارم به دردسر افتادهام.
131. فكرهاي مهمي در سر دارم كه مردم اين زمانه آنها را نميفهمند.
132. مدتي است كه غمگين و گرفتهام و نميتوانم از اين حالت خلاص شوم.
133. هميشه دوست دارم در كارهايم از ديگران كمك بگيرم.
134. از ديدن آدمهايي كه كند كار ميكنند اغلب وقتها عصباني ميشوم.
135. من جداً از افرادي كه انتظار دارند كاري را برخلاف ميلم انجام دهم متنفرم.
136. چند سال است آنقدر احساس گناه ميكنم كه ممكن است بلايي به سر خود بياورم.
137. در ميهمانيها هيچ وقت گوشهگير نيستم.
138. مردم مرا آدمي رسمي و مقرراتي ميشناسند.
139. در برابر مهرباني مردم گاهي دستپاچه و ناراحت ميشوم.
140. استفاده از مواد مخدر باعث درگيري خانوادگي برايم شده است.
141. وقتي كه با فردي از جنس مخالف خودم روبرو ميشوم زود دستپاچه ميشوم.
142. بعضي از اعضاي خانوادهام ميگويند كه خودخواه هستم و فقط به خودم فكر ميكنم.
143. برايم مهم نيست كه اشخاص ديگر علاقه و توجهي به من نشان ندهند.
144. راستش را بخواهيد من اغلب اوقات براي خلاص شدن از گفتاري دروغ ميگويم.
145. مردم خيلي راحت ميتوانند نظرم را عوض كنند حتي اگر تصميم نهايي خود را گرفته باشم.
146. كساني هستند كه سعي دارند به من صدمه برسانند ولي من اين قدرت را دارم كه بر آنها غلبه كنم.
147. والدينم اغلب اوقات ميگفتند كه من به جايي نميرسم.
148. بيشتر وقتها من با دستوراتم مردم را عصباني ميكنم.
149. نسبت به مافوق خودم احترام زيادي قائل هستم.
150. من تقريباً هيچگونه ارتباط نزديكي با اشخاص ديگر ندارم.
151. در گذشته مردم به من گفتهاند كه به خيلي چيزها بيش از حد شوق و علاقه نشان دادهام.
152. در سال گذشته بيش از سي بار بر روي اقيانوس اطلس پرواز كردهام.
153. من به اين گفته اعتقاد دارم: "در كارها هر چه دقت كني باز هم كم است".
154. من مستحق رنجي هستم كه در طول زندگي كشيدهام.
155. احساس من نسبت به افراد مهم زندگيام اغلب بين محبت و نفرت در حال نوسان است.
156. والدينم هميشه با هم بگو مگو داشتهاند.
157. اگر با كسي دعوا و زد و خورد كنم پشيمان نميشوم.
158. در بين جمع هميشه خجول و كلافه هستم.
159. براي قوانين و مقررات احترام قائلم چون آنها را راهنماي خوبي براي زندگي ميدانم.
160. از همان كودكي به تدريج رابطه خود را با واقعيت از دست دادهام.
161. به ندرت احساس شديدي به چيزي پيدا ميكنم.
162. در گذشته بيقرار و در حال حركت بودهام بيآنكه بدانم مقصدم كجاست.
163. از كساني كه دير سر قرار ميآيند بيزارم.
164. افراد آب زير كاه اغلب سعي دارند كاري را كه من انجام دادهام يا فكرش از من بوده به اسم خودشان تمام كنند.
165. اگر كسي اصرار كند كه من كاري را مطابق ميل او انجام دهم به شدت عصباني ميشوم.
166. من استعداد موفقيت را تقريباً در هر كاري دارم.
167. تازگي به كلي خرد شدهام.
168. اشخاصي را كه دوست دارم ظاهراً تشويق ميكنم كه به من آسيب برسانند.
169. روي سر و بدنم هيچوقت مويي وجود نداشته است.
170. وقتي در يك جمع هستم دوست دارم توجه همه بيشتر به من باشد.
171. اشخاصي كه در برخوردهاي اول آنها را تحسين كردهام بعد مايه دلخوري من شدهاند.
172. آدمي هستم كه ميتوانم روي در روي كسي بايستم و جوابش را بدهم.
173. ترجيح ميدهم با كساني معاشرت كنم كه مواظب و حامي من هستند.
174. بارها در زندگي از شدت شادي و مصرف انرژي حالت افسردگي به من دست داده است.
175. پرهيز از مصرف بيش از حد مواد مخدر يا الكل در گذشته برايم با دشواريهايي همراه بوده است.
|