مقالات آموزشی

 

 

 

مشاورین حاضر در کلینیک
آتنا سادات میررجائی
آزاده امیر
فاطمه قانعی مطلق
مرضیه ذبیحی
میترا ضیایی عاقل
مریم مرواریدی
عطیه تقوی
محمدرضا سعیدی
محمد حسین سلمانیان
مینا شعبان زاده
هانیه میر
سمیه قاصری
حسین چم حیدری
جانان محبوبی
سمانه خمسه ای
محمدرضا ودادمفرد
سعیده باقری
سارا خواجه افضلی
محمدرضا صنم یار
سیما سیفی
MCMI3
جهت ایجاد مطالب مدیریت سایت ـ امیر علیزاده رهور مطالب مرتبط با صفحه اول سایت ـ مدیریتMCMI3
ارسال شده در تاریخ: 1 تیر 1396

 

راهنماي پاسخ دادن به پرسشنامه

 

  • دفترچه‌اي كه در اختيار شما قرار گرفته است محتوي جمله‌هايي است كه مردم براي توصيف خودشان به كار مي‌برند. اين جمله‌ها براي كمك به توصيف احساسات، رفتار و طرز فكر شما در نظر گرفته شده است.
  • صداقت و جديت شما در علامت‌گذاري جمله‌ها به شناخت مشكلات و برنامه‌ريزي درماني شما كمك مي‌كند.
  • چنانچه تعدادي از جمله‌ها به نظر غيرواقعي مي‌آيند نگران نباشـيد زيرا آنها براي توصيف افرادي با مشـكلات مختلف تهـيه شده‌اند.
  • اگر شما با يك جمله موافق هســتيد يا معتقديد كه در مورد شما صدق مي كند، مربع مربوط به بلي را در برگه پاسخنامه با مداد سياه كنيد(¢£). اگر شما با يك جمله موافق نيستيد يا فكر مي كنيد كه در مورد شما صدق نمي‌كند، مربع مربوط به خير را در برگه پاسخنامه سياه كنيد (£¢). حتي اگر از انتخاب خود مطمئن نيستيد سعي كنيد به جمله جواب دهيد.
  • اگر حداكثر سعي خود را نموده‌ايد و هنوز نتوانسته‌ايد تصميم بگيريد مربع مربوط به خير را پر كنيد.
  • محدوديت زماني براي تكميل پرسشنامه وجود ندارد، اما براي راحتي خودتان بهتر است كه كار را سريعتر انجام دهيد.
  • از يك مداد سياه و نرم استفاده كنيد و براي هر سئوال مربع مربوط به خير يا مربع مربوط به بلي را كاملاً سياه كنيد اگر اشتباه كرديد و يا عقيده خود را تغيير داديد، لطفاً علامت را كاملاً پاك كنيد و بعد خانه مورد نظر خود را سياه كنيد.
  • لطفاً در اين دفترچه علامت نزنيد و پاسخهاي خود را فقط در پاسخنامه ثبت كنيد.

1.    تازگی ها، حتی صبح ها احساس ضعف و بی حالی می کنم.

2.    برای قوانین و مقررات احترام زیادی قائلم، زیرا از حقوق افراد حمایت می کنند.

3.    به قدری از انجام دادن کارهای مختلف لذت میبرم که نمی توانم تصمیم بگیرم، کدامیک را اول انجام دهم.

4.    بیشتر وقت ها، احساس ضعف و خستگی می کنم.

5.    چون فکر می کنم، آدم بزگ ومهمی هستم، برایم مهم نیست که دیگران در مورد من چه فکر می کنند.

6.    دیگران به اندازه کافی قدر کارها و زحمات مرا نمی دانند.

7.    اگر خانواده ام به من زور بگویند، زود عصبانی می شوم و در برابر خواسته آنها مقاومت می کنم.

8.    مردم پشت سر من در مورد قیافه و رفتارم حرف می زنند و مسخره ام می کنند.

9.    اغلب اگر کسی اذیتم کند، بشدت از او انتقاد می کنم.

10.به ندرت تحت تاثیر شدید چیزی قرار می گیرم.

11.هنگام راه رفتن، نمی توانم تعادلم را حفظ کنم.

12.به آسانی و به سرعت، احساساتم را بروز می دهم.

13.استعمال مواد مخدر، اغلب مرا به دردسر می اندازد.

14.گاهی اوقات با خانواده ام بسیار تند و خشن برخورد می کنم.

15.خوشی های من، چندان دوام ندارد.

16.من آدمی خیر خواه و فروتن هستم.

17.در نوجوانی، به خاطررفتار بدی که در مدرسه داشتم دچار دردسرهای فراوان می شدم.

18.از ارتباط نزدیک با دیگران می ترسم، زیرا ممکن است رسوا شوم و مسخره ام کنند.

19.دوستانی را انتخاب می کنم که بدی هایم را به من بگویند.

20.اغلب از دوران کودکی، افکار غم انگیز داشتم.

21.من عشوه گری و ارتباط با جنس مخالف را دوست دارم.

22.بسیار دم دمی مزاج هستم و دائم نظرات و احساساتم تغییر می کنند.

23.هرگز مصرف الکل، مشکل جدی در کارم به وجود نیاورده است.

24.چند سالی است که احساس می کنم، در زندگی شکست خورده ام.

25.نمی دانم چرا اغلب دچار پشیمانی و احساس گناه می شوم.

26.دیگران نسبت به قدرت من، حسادت می کنند.

27.اگر حق انتخاب داشته باشم، ترجیح می دهم تنها کار کنم.

28.فکر می کنم نظارت و کنترل دقیق بر اعضای خانواده ام، لازم وضروری است.

29.دیگران مرا، آدمی گوشه گیر و منزوی می دانند.

30.تازگی ها دلم می خواهد، چیزها را بشکنم.

31.من با جذابیت خودم، می توانم توجه هر فرد خاصی را به خودم جلب کنم.

32.من همیشه، دنبال این هستم که دوستان جدیدی پیدا کنم و با افراد تازه ای نشست و برخاست کنم.

33.اگر کسی از من انتقاد کند، فورا خطاها و عیبهای او را بیان می کنم.

34.تازگی ها به کلی، خرد شده ام.

35.اغلب از انجام کار دست می کشم، زیرا می ترسم آن را درست انجام ندهم.

36.اغلب خشم و عصبانیتم را بروز می دهم و بعد پشیمان می شوم.

37.گاهی قدرت حس کردن در بعضی قسمت های بدنم را از دست می دهم.

38.من بدون توجه به اینکه انجام کاری چه اثری بر دیگران دارد، کارم را انجام می دهم.

39.مصرف مواد مخدر ممکن است عاقلانه نباشد، ولی در گذشته حس می کردم به آن احتیاج دارم.

40.من آدم آرام و ترسویی هستم.

41.اغلب احمقانه و بی مقدمه رفتار می کنم، بطوری که بعدا مرا به دردسر می اندازد.

42.هرگز کسی را که از من سواستفاده کرده نمی بخشم یا موقعیت دردناکی را که تحمل کرده ام، فراموش نمی کنم.

43.اغلب بعد از آنکه آن حادثه برایم اتفاق افتاد، احساس ناراحتی و تنش می کنم.

44.اکثر اوقات احساس افسردگی و ناراحتی وحشتناکی می کنم.

45.همیشه سعی می کنم دیگران را از خودم خشنود کنم، حتی اگر از آنها بدم بیاید.

46.در مقایسه با دیگران، همیشه کمتر به مسائل جنسی علاقه نشان داده ام.

47.وقتی اتفاق بدی می افتد، احساس گناه می کنم.

48.از خیلی وقت پیش، صلاح خود را در این دیده ام که با دیگران کمتر رابطه داشته باشم.

49.از بچگی مواظب بودم، کسی سرم کلاه نگذارد.

50.از آدم هایی که خیال می کنند هر کاری را می توانند بهتر از من انجام دهند، متنفرم.

51.وقتی حوصله ام سر برود، دوست دارم به کار پر هیجانی دست بزنم.

52.مشکل مشروب خواری من، مشکلاتی برای من و خانواده ام بوجود آورده است.

53.جریمه و تنبیه هرگز مانع انجام کاری که دوست دارم، نشده است.

54.بارها بی دلیل، شادی و هیجان بیش از حد به من دست داده است.

55.چند هفته است که بدون دلیل خاصی، احساس خستگی و فرسودگی می کنم.

56.مدتی است که هیچ کاری را درست انجام نمی دهم و به همین دلیل شدیدا، احساس گناه می کنم.

57.فکر می کنم، آدمی اجتماعی و خونگرم هستم.

58.اخیرا بسیار کم رو و خجالتی شده ام.

59.برای روزهای تنگدستی، پس انداز می کنم.

60.من به اندازه دیگران، در زندگی شانس ندارم.

61.دائم، افکار و اندیشه ها در ذهنم موج می زنند و رهایم نمی کنند.

62.چند سالی است که از زندگی، کاملا دلسرد و ناامید شده ام.

63.چند سالی است که افراد زیادی در مورد زندگی خصوصی ام، جاسوسی می کنند.

64.نمی دانم چرا، ولی گاهی حرفهای بد می زنم، صرفا برای اینکه دیگران را رنجیده خاطر کنم.

65.در سال گذشته بیش از 30 بار بر فراز اقیانوس اطلس پرواز کردم.

66.در گذشته اعتیادم به مواد مخدر باعث شده است، شغلم را از دست بدهم.

67. فکر های مهمی در سر دارم که مردم این زمانه آنها را نمی فهمند.

68.تازگی ها، مجبورم بدون دلیل در مورد چیزی، مکررا فکر کنم.

69.از اکثر موقعیتهای اجتماعی دوری می کنم، زیرا می ترسم مردم از من انتقاد کنند یا مرا طرد کنند.

70.بیشتر وقتها فکر می کنم، شایسته موفقیت هایی که نصیب من شده، نبوده ام.

71.اغلب، وقتی تنها هستم احساس می کنم کسی کنارم نشسته که دیده نمی شود.

72.اغلب به دیگران اجازه می دهم، تصمیمات مهمی برایم بگیرند.

73.احساس بی هدفی می کنم و نمی دانم در زندگی به کجا می روم.

74.ظاهرا نمی توانم بخوابم و بعد از خواب هم به اندازه قبل از خواب خسته ام.

75.تازگی ها، خیلی عرق می کنم و کلافه ام.

76.پیوسته فکرهای عجیبی به سرم می زند که کاش می توانستم از شر آنها خلاص شوم.

77.برایم بسیار مشکل است که بر هوس مشروب خواری خود، غلبه کنم.

78.حتی وقتی بیدارم، متوجه آدم هایی که دوروبرم هستند، نمی شوم.

79.من اغلب اوقات، افسرده و غمگین هستم.

80.پیدا کردن دوست، برایم کار بسیار ساده ای است.

81.از سوء استفاده ای که در کودکی از من شده، شرمنده ام.

82.همیشه نگرانم که کارهایم خوب برنامه ریزی و تنظیم شده باشد.

83.ظاهرا، اغلب خلق و خویم از روزی به روز دیگر، تغییر زیادی می کند.

84.می ترسم ریسک کنم و چیزهای جدیدی را امتحان کنم.

85.سوءاستفاده کردن از کسی که خود اجازه چنین کاری را می دهد، عیب نمی دانم.

86.مدتی است، غمگین و گرفته ام و نمی توانم از این حالت خلاص شوم.

87.اغلب از دیدن آدم هایی که کند کار می کنند، عصبانی می شوم.

88.در مهمانی ها، هیچ وقت گوشه گیر نیستم.

89.من آنچه اعضای خانواده ام انجام می دهند را خود، زیر نظر دارم تا بدانم به چه کسی می توان اعتماد کرد.

90.گاهی دربرابر مهربانی مردم، دستپاچه و ناراحت می شوم.

91.استعمال مواد مخدر باعث درگیری خانوادگی برایم شده است.

92.اکثر اوقات تنها هستم و این تنهایی را ترجیح می دهم.

93.بعضی از اعضای خانواده ام می گویند که خود خواه هستم و فقط به خودم فکر می کنم.

94.مردم خیلی راحت می توانند نظرم را عوض کنند، حتی اگر تصمیم نهایی خود را گرفته باشم.

95.بیشتر وقتها به دیگران دستور می دهم و آنها را عصبانی می کنم.

96.قبلا دیگران به من گفته اند که به خیلی چیزها بیش از حد شور و علاقه نشان داده ام.

97.بهتر است، آدم زود بخوابد و زود از خواب بیدار شود.

98.احساس من نسبت به افراد مهم زندگی ام، اغلب بین محبت و نفرت در حال نوسان است.

99.در جمع و موقعیتهای اجتماعی، همیشه مضطرب و کلافه ام.

100.جلوی والدینم، مشروب می خورم.

101.قبول دارم که مسئولیتهای خانوادگی را جدی نمی گیرم، ولی باید آن را جدی بگیرم.

102.از همان کودکی، بتدریج رابطه خود رابا واقعیت از دست داده ام.

103.افراد آب زیر کاه سعی دارند، کاری را که من انجام داده ام یا فکرش از من بوده به اسم خودشان تمام کنند.

104.من نمی توانم شادی زیادی تجربه کنم، چون احساس می کنم لیاقتش را ندارم.

105.علاقه چندانی به دوست پیدا کردن و رفاقت ندارم.

106.بارها در زندگی ام وقتی شاد بودم و فعالیت زیادی داشتم، حالت افسردگی به من دست داده است.

107.اشتهایم را به کلی از دست داده ام و بد خواب هستم.

108.من از تنهایی و بی کسی و از اینکه به خودم متکی باشم، می ترسم.

109.خاطره یک تجاوز وحشتناک در گذشته، دائم مرا پریشان می کند.

110.در سال گذشته عکس من، روی جلد مجله های زیادی چاپ شد.

111.ظاهرا علاقه ام را به اکثر فعالیتهای لذت بخش مثل رابطه جنسی از دست داده ام.

112.در یکی دو سال گذشته بسیار غمگین و دلسرد بوده ام.

113.یکی دو بار با قانون مشکل داشتم.

114.بهترین راه اجتناب از اشتباه تجربه داشتن است.

115.مردم به خاطر کاری که انجام نداده ام، به من تهمت می زنند.

116.اکثر اوقات عادت دارم، برخی مردم را اذیت کنم.

117.گاهی مردم فکر می کنند من عجیب و غریب صحبت می کنم و صحبتهای من برای آنها غریب و ناآشناست.

118.دوره هایی در زندگی من وجود داشته است که قادر به خرید مواد مخدر نبوده ام.

119.مردم تلاش می کنند مرا بگیرند، چون فکر می کنند من دیوانه ام.

120.من هر کاری لازم باشد انجام می دهم تا فردی که دوسش دارم مرا ترک نکند.

121.یکی دوبار در هفته، پرخوری می کنم.

122.فکر می کنم تمام فرصتهای خوبی که برایم پیش آمد را از دست دادم.

123.هیچ وقت نتوانستم از احساس غم و اندوه، رهایی یابم.

124.وقتی تنها و دور از خانه هستم اغلب احساس اضطراب و هراس می کنم.

125.گاهی مردم از دست من عصبانی می شوند، زیرا فکر می کنند من زیاد حرف می زنم یا تند صحبت می کنم.

126.امروزه، اکثر افراد موفق یا خوش اند یا کلاه بردار.

127.من نمی خواهم با دیگران رابطه نزدیک پیدا کنم چون مطمئنم به من علاقمند می شوند.

128.بدون علت مشخصی، احساس افسردگی می کنم.

129.بعد از سالها همچنان در مورد حادثه ای که واقعا زندگی ام را تهدید می کرد، خوابهای وحشتناک می بینم.

130.توان انجام کارهای روزمره ام را ندارم.

131.وقتی به کمک احتیاج دارم، الکل می نوشم.

132.من از فکر کردن در مورد اینکه چگونه در کودکی مورد سوءاستفاده قرار گرفته ام، متنفرم.

133.حتی وقتی، همه کارها خوب پیش می رود، دائم نگرانم بزودی حادثه بدی اتفاق خواهد افتاد.

134.وقتی حادثه بدی در زندگیم اتفاق می افتد، گاهی احساس ناتوانی می کنم و تقریبا دیوانه می شوم.

135.واقعا از تنهایی و درماندگی و از دست دادن حمایت نزدیکانم که به آنها وابسته ام، می ترسم.

136.می دانم که پول زیادی برای مواد مخدر خرج کرده ام.

137.همیشه قبل از شروع انجام کاری، باید اطمینان پیدا کنم، که آن کار در آن مدت محدود، تمام می شود.

138.می دانم که مردم پشت سرم، صحبت می کنند.

139.من در گرفتن عفو وبخشش دیگران، مهارت دارم.

140.می دانم که برایم نقشه کشیده اند.

141.احساس می کنم که بیشتر مردم افکار پست و زشتی در مورد من دارند.

142.اغلب، احساس تنهایی و پوچی می کنم.

143.گاهی بعد از غذا خوردن، خودم را مجبور به استفراغ می کنم.

144.من معتقدم که همه را خوشحال می کنم و دیگران مرا به خاطر کارهایی که انجام می دهم و حرفهایی که می زنم تحسین می کنند.

145. دائم نگران کسی یا چیزی هستم.

146.همیشه بی جهت فریب می خورم، بویژه وقتی کسی خودش را برتر از من نشان دهد.

147.دائم، افکاراضطراب برانگیز به ذهنم می آید.

148.در زندگیم چیزهای کمی وجود دارد، که مرا واقعا خوشحال کنند.

149.وقتی به سرنوشت دردناکی که در گذشته داشته ام فکر می کنم، احساس ناکامی کرده و به مرگ می اندیشم.

150.از اینکه خیلی زود بیدار می شوم و دیگر نمی توانم بخوابم، ناراحتم.

151.من هرگز قادر به ابراز احساساتم نیستم، چون در نظر مردم ارزشی ندارم.

152.من مشکل مشروب خواری دارم و تلاش من برای کنار گذاشتن آن ناموفق بوده است.

153.عده ای تلاش می کنند، افکارم را کنترل کنند.

154.قبلا تلاش کرده ام، خودم را بکشم.

155.من گرسنگی می کشم تا از این هم که هست لاغرتر شوم.

156.نمی دانم چرا برخی مردم به من می خندند.

157.در ده سال گذشته، هیچ ماشینی ندیده ام.

158.از آدمهایی که مرا لمس می کنند، شدیدا می ترسم، چون فکر می کنم آنها ممکن است به من صدمه بزنند.

159.چون آنها از توانایی فوق العاده من خبر دارند، می خواهند مرا دستگیر کنند.

160.دائم فکرم درگیر حادثه ای است که برایم اتفاق افتاده است.

161.ظاهرا کاری می کنم که دیگران فکر کنند، می خواهم به خودم صدمه بزنم.

162.اغلب آنقدر غرق افکارم می شوم که متوجه نمی شوم اطرافم چه می گذرد.

163.مردم به من می گویند لاغر هستم، اما من احساس می کنم خیلی چاقم.

164.وقایع هولناک گذشته، دائم به فکر وخواب من می آیند.

165.من بجز اعضای خانواده ام، هیچ دوستی ندارم.

166.من اغلب کارهایم را سریع انجام می دهم و در مورد چیزهایی که باید انجام دهم فکر نمی کنم.

167.من به گونه ای حمایت دوستانم را جلب کرده ام که دیگران نمی توانند از من سوءاستفاده کنند.

168.اغلب به وضوح چیزهایی می شنوم، که مرا ناراحت می کند.

169.من همیشه برای نزاع با دیگران خودم را مجهز نگه می دارم، زیرا از برخورد تندشان می ترسم.

170.من هر کاری را چند بار انجام می دهم، گاهی بخاطر کاهش نگرانیم و گاهی بخاطراینکه مطمئن شوم حادثه بدی اتفاق نمی افتد.

171.تازگی ها به طور جدی به این فکر افتاده ام، که به زندگی ام خاتمه دهم.

172.مردم مرا، آدمی منظم و مقرراتی می دانند.

173.وقتی به حادثه دردناکی که سالها پیش برایم اتفاق افتاده، فکر می کنم دچار ترس و اضطراب می شوم.

174.اگرچه من از دوست پیدا کردن می ترسم، ولی مایلم دوستان بیشتری داشته باشم.

175.واقعیت این است که مردم می خواهند با من دوست شوند تا از من سوءاستفاده کنند.

 

تاریخ آخرین ویرایش: 1 تیر 1396 - 11:47:58
اقدام کننده: شیما خمسه ای
تعداد مشاهده: 711