1) غمگینی
0- من احساس غمگيني نمي كنم.
1- من خیلی اوقات احساس غمگینی می کنم.
2- من هميشه غمگین هستم.
3- باندازه اي غمگين و بي نشاطم كه تاب تحملش را ندارم.
|
6) احساس تنبیه
0- احساس نمي كنم دارم تنبیه مي شوم.
1- احساس مي كنم شاید تنبیه شده ام.
2- من انتظار تنبیه شدم را دارم
3- من احساس می کنم که دارم تنبیه می شوم.
|
2) بدبینی
0- نسبت به آينده بدبيني يا دلسردي خاصي ندارم.
1- من بیشتر از گذشته نسبت به آينده دلسرد هستم.
2- من انتظار ندارم اوضاع بر وفق مرادم باشد.
3- احساس مي كنم كه اميدي به آينده ندارم و اوضاع فقط بدتر می شود.
|
7) دوست نداشتن خویش
0- من همان احساسی را درمورد خودم دارم که همیشه داشته ام.
1- من اعتماد به نفسم را از دست داده ام.
2- من از خود مأيوس شده ام.
3- من خودم از خودم بدم می آید.
|
3) شکست گذشته
0- احساس نمي كنم كه شخص شكست خورده اي باشم.
1- من بیش از آنچه که باید شكست خوردهام.
2- هروقت به زندگي گذشته ام می نگرم، شکستهای زیادی را می بینم.
3- من احساس مي كنم به عنوان یک انسان، یک شکست خورده تمام عیار هستم.
|
8) خود انتقادی
0- من بیشتر از حد معمول از خودم انتقاد نمی کنم و یا خودم را مقصر نمی دانم.
1- من بیشتر از گذشته از خودم انتقاد می کنم.
2- من به خاطر تمامی اشتباهاتن از خودم انتقاد می کنم.
3- من خودم را برای هر چیز بدی که اتفاق بیافتد مقصر می دانم.
|
4) لذت نبردن
0- من به اندازه گذشته از زندگی لذت می برم.
1- من به اندازه گذشته از زندگی لذت نمی برم.
2- من از آنچه که قبلا از آنها لذت می بردم خیلی کم لذت می برم.
3- من اصلا نمی توانم از چیزهایی که قبلا از آنها لذت می بردم هیچ لذتی ببرم.
|
9) افکار خودکشی یا تمایل به خودکشی
0- من هیچ نوع فکری درمورد کشتن خودم ندارم.
1- من به کشتن خودم فکر کرده ام ولی این کار را نمی كنم.
2- من دلم می خواهد خودم را بکشم.
3- اگر این امکان را داشتم خودم را می کشتم.
|
5) احساس گناه
0- من به طور خاصی احساس گناه نمی کنم.
1- من درمورد خیلی چیزهایی که انجام داده ام و باید انجام می داده ام، احساس گناه می کنم.
2- من اغلب اوقات احساس گناه می کنم.
3- من همواره احساس گناه می کنم.
|
10) گریه کردم
0- من بیشتر از گذشته گریه نمی کنم.
1- من بیشتر از گذشته گریه می کنم.
2- من به خاطر هر چیز کوچکی گریه می کنم.
3- من دلم می خواهد گریه کنم ولی نمی توانم.
|
11) بی قراری
0- من من بیشتر ا زحد معمول بی قرار و تحریک پذیر نیستم.
1- من من بیشتر ا زحد معمول احساس بی قراری می کنم و تحریک پذیر شده ام.
2- من به قدری بی قرار و نا آرام هستم که نمی توانم آرام باقی بمانم.
3- من به قدری بی قرار و نا آرام هستم که باید دایما یا حرکت کنم یا به کاری مشغول باشم.
|
17) تحریک پذیری
0- من بیشتر از حد معمول تحریک پذیر نیستم.
1- من بیشتر از حد معمول تحریک پذیر هستم.
2- من به مراتب بیشتر از حد معمول تحریک پذیر هستم.
3- من تمام مدت تحریک پذیر هستم.
|
12) از دست دادن علاقه
0- من علاقه ام را به سایر آدمها یا فعالیتها از دست نداده ام.
1- من در مقایسه با قبل، کمتر به سایر آدمها یا چیزها علاقمندم.
2- من بیشتر علاقه ام را به سایر آدمها یا چیزها از دست داده ام.
3- علاقمند شدن به هر چیزی برایم دشوار است.
|
18) تغییر در اشتها
0- من هیچ تغییری در اشتهایم تجربه نمی کنم.
1- الف- اشتهای من تا حدودی کمتر از حد معمول است.
1- ب- اشتهای من تا حدودی بیشتر از حد معمول است.
2- الف- اشتهای من به مراتب کمتر از گذشته است.
2- ب- اشتهای من به مراتب بیشتر از حد معمول است.
3- الف- من اصلا اشتها ندارم.
3- ب- من همیشه اشتهای به غذا دارم.
|
13) بی تصمیمی
0- من تقریبا به خوبی گذشته تصمیم می گیرم.
1- به نظرم می آید که تصمیم گیری برایم مشکلتر از حد معمول است.
2- من در تصمیم گیری بیشتر از گذشته مشکل دارم.
3- من در گرفتن هر نوع تصمیم مشکل دارم.
|
19) اشکال در تمرکز
0- من می توانم به خوبی گذشته تمرکز داشته باشم.
1- من نمی توانم به خوبی گذشته تمرکز داشته باشم.
2- خیلی سخت است که فکرم را روی هر چیزی به مدت طولانی متمرکز کنم.
3- من متوجه شده ام که نمی توانم روی هیچ چیزی تمرکز کنم.
|
14) بی ارزشی
0- من احساس نمی کنم که بی ارزش هستم.
1- من خودم را به اندازه گذشته ارزشمند و مقید نمی بینم.
2- من احساس می کنم در مقایسه با سایر آدمها کم ارزشتر هستم.
3- من بی نهایت احساس بی ارزشی می کنم.
|
20) خستگی یا کسالت
0- من بیشتر از حد معمول خسته یا کسل نیستم.
1- زودتر و بیشتر از حد معمول خسته یا کسل می شوم.
2- من به قدری خسته یا کسل می شوم که نمی توانم بسیاری از کارهایی را که قبلا می کردم، انجام دهم.
3- من به قدری خسته یا کسل می شوم که نمی توانم اغلب کارهایی را که قبلا می کردم، انجام دهم.
|
15) از دست دادن انرژی
0- من به اندازه گذشته انرژی دارم.
1- من کمتر از گذشته انرژی دارم.
2- من به آن اندازه انژی ندارم که خیلی کار کنم.
3- آن قدر بی انرژی هستم که نمی توانم هیچ کاری انجام دهم.
|
21) از دست دادن علاقه جنسی
0- من متوجه تغییر تازه ای در علاقه جنسی ام نشده ام.
1- من کمتر از گذشته به امور جنسی علاقه دارم.
2- من در حال حاضر به مراتب کمتر به امور جنسی علاقه دارم.
3- من علاقه جنسی ام را کاملا از دست داده ام.
|
16)تغییر در الگوی خواب
0- من هیچ تغییری در سبک خوابیدنم تجربه نکرده ام.
1- الف- من تا حدودی بیشتر از حد معمول می خوابم.
1- ب- من تا حدودی کمتر از حد معمول می خوابم.
2- الف- من خیلی بیشتر از حد معمول می خوابم.
2- ب- من خیلی کمتر از حد معمول می خوابم.
3- الف- من بیشتر اوقات روز زا می خوابم.
3- ب- من یک الی دو ساعت زودتر بیدار می شوم و نمی توانم مجددا بخوابم.
|
|