وابستگی به دیگران
لطفا هر عبارت را بخوانید و مشخص کنید که تاچه حد جزو خصوصیات شما از بعد نگرشها، احساس ها، یا رفتارتان است. سپس با استفاده از بار ارزشی اعداد زیر به آن ها رتبه بدهید.
4= خیلی زیلد از خصوصیات من است. 3= زیاد از خصوصیات من است.
2= تاحدی از خصوصیات من است. 1= از خصوصیات من نیست.
_____ 1. ترجیح می دهم تنها باشم.
_____ 2. همیشه وقتی می خواهم تصمیمی بگیرم، نظر خواهی می کنم.
_____ 3. وقتی نهایت تلاش خودرا می کنم که بدانم از تلاش من قدر دانی می شود.
_____ 4. نمی توانم تحمل کنم که بیماری من اسباب هیاهو و نگرانی شود.
_____ 5. دنباله رو بودن را به رهبر بودن ترجیح می دهم.
_____ 6. معتقدم اگر آدم ها می خواستند، می توانستند خیلی بیشتر برای من مایه بگذارند.
_____ 7. در زمان کودکی ، راضی کردن والدینم برای من خیلی مهم بود.
_____ 8. نیازی ندارم به این که دیگران به من احساس خوبی بدهند.
_____ 9. تایید نشدن از طرف کسی که به او اهمیت می دهم ، برایم خیلی دردناک است.
_____ 10. برای حل اکثر مشکلات شخصی که در زندگی با آن ها مواجه می شوم، به توان خودم اطمینان دارم.
_____ 11. تنها آدمی را که دلم می خواهد خوشحال کنم، خودم هستم.
_____ 12. فکر از دست دادن یک دوست صمیمی مرا به وحشت می اندازد.
_____ 13. خیلی سریع با عقاید دیگران موافقت می کنم.
_____ 14. من فقط به خودم متکی هستم.
_____ 15. اگر عزیزی در زندگی نداشتم، کاملا از دست می رفتم.
_____ 16. وقتی کسی به یک اشتباه من پی می برد، بر آشفته می شوم.
_____ 17. برایم خیلی سخت است از دیگری بخواهم، به من لطفی بکند.
_____ 18. متنفرم از این که دیگران با من همدردی کنند.
_____ 19. وقتی به چیزی که از دیگران می خواهم نرسم، سریعا دلسرد می شوم.
_____ 20. در مباحثه خیلی زود تسلیم می شوم.
_____ 21. احتیاج چندانی به کمک دیگران ندارم.
_____ 22. باید یک کسی داشته باشم که برایم خیلی عزیز باشد.
_____ 23. وقتی به مهمانی می روم ، انتظار دارم دیگران از من خوششان بیاید.
_____ 24. وقتی بدانم مسؤولیت کار با دیگری است ، احساس بهتری دارم.
_____ 25. اگر مریض باشم، ترجیح می دهم دوستانم مرا تنها بگذارند.
_____ 26. وقتی دیگران به من می گویند کارم را خوب انجام داده ام ، از همیشه خوشحال تر می شوم.
_____ 27. برایم سخت است درباره دیدن یا تایید یک فیلم سینمایی یا نمایش تلویزیونی تصمیم بگیرم، مگر این که بدانم نظر دیگران چیست.
_____ 28. برای تحقق یافتن چیزی که برایم مهم باشد، با کمال میل احساسات دیگران را نادیده می گیرم.
_____ 29. نیاز دارم که حداقل برای یک نفر ، از تمام مردم بالاتر(با ارزش تر) باشم.
_____ 30. در بعضی شرایط خیلی کمرو می شوم.
_____ 31. به هیچ کس احتیاج ندارم.
_____ 32. به تنهایی تصمیم گرفتن برایم خیلی دردسر است.
_____ 33. اگر محبوب من در وقت انتظار سر نرسد، معمولا بدترین افکار به سرم می زند.
_____ 34. حتی وقتی اوضاع خراب شود، می توانم بدون کمک دوستانم از عهده آن برآیم.
_____ 35. انتظار من از دیگران معمولا خیلی زیاد است.
_____ 36. دوست ندارم به تنهایی لباس بخرم.
_____ 37. مایل به گوشه گیری هستم.
_____ 38. احساس می کنم ، هرگز به نیازهای خود از مردم واقعا نمی رسم.
_____ 39. وقتی با اشخاص جدید برخورد می کنم ، می ترسم رفتار صحیحی نداشته باشم.
_____ 40. حتی اگر اکثر مردم بر علیه من عمل کنند، بازهم به شرطی می توانم ادامه دهم که محبوب من پشتیبانم باشد.
_____ 41. ترجیح می دهم از رابطه با دیگران برکنار باشم تا در معرض خطر ناکامی قرار نگیرم.
_____ 42. این که دیگران درباره من چه فکری می کنند بر چگونگی احساس من اثری نمی گذارد.
_____ 43. فکر می کنم اکثر مردم تشخیص نمی دهند که چه اسان می توانند مرا آزرده کنند.
_____ 44. من به قضاوت خ.دم خیلی اطمینان دارم.
_____ 45. همیشه به شدت ترس این را داشته ام که محبت و حمایت آدم هایی را از دست بدهم که شدیدا به آن ها نیاز دارم.
_____ 46. من از مایه لازم برای رهبر خوبی بودن برخوردار نیستم.
_____ 47. اگر کسی که دوستش دارم مرا ترک کند، بیچاره و درمانده می شوم.
_____ 48. حرف های دیگران مرا ناراحت نمی کند.
وابستگي به ديگران
وابستگي ، موضوع بسيار ظريفي است . از يك طرف ، متخصصان بهداشت رواني مي گويند كه افراد متعادل ، با ديگران ، روابط وابستگي برقرار مي كنند . اين فرايند در گهواره آغاز مي شود ، يعني زماني كه با والدين خود ( روابط عاطفي برقرار مي كنيم ) . اگر اين روابط برقرار شود ، پس از رسيدن به بزرگسالي ، توانايي برقراري روابط صميمانه با همنوعان خود را خواهيم داشت . بنابراين ، افراد سالم ياد مي گيرند كه آسيب پذير باشند . آن ها آن قدر به مردم اعتماد مي كنند كه وابسته آن ها مي شوند . بنابراين ، به نظر مي رسد كه وابستگي بايد چيزي خوبي باشد . اگر نمي توانستيم روي ديگران حساب كنيم و ديگران نيز نمي توانستند روي ما حساب كنند ، اجتماع پيش نمي رفت و چرخ هاي آن به حركت در نمي آمد .
اما ساير متخصصان ، ما را عليه خطرات وابستگي به ديگران بر مي انگيزد . اشخاص وابسته ، از نظر عاطفي ، معمولاً محتاج و سطحي توصيف مي شوند . و بدتر از آن ، اين افراد تحت سلطه ديگران قرار مي گيرند . بنا به توصيه اين متخصصان ، براي داشتن زندگي سالم و بارور ، بايد قوي ، مستقل و خودمختار شد .
حال مي توان پرسيد كه حقيقت كدام است ؟ مثل اكثر موارد ، حقيقت در نيمه راه يا در حد وسط دو ديدگاه افراط و تفريطي قرار دارد . به عقيده ما اشخاصي كه در اين آزمون نتايج متوسط به دست مي آورند ، مي توانند زندگي كاملاً هماهنگ و متعادل داشته باشند . دشواري ها زماني خودنمايي مي كند كه نتايج در يكي از دو انتها ، خيلي بالا يا خيلي پايين ، قرار مي گيرد . ممكن است افرادي وجود داشته باشند كه در حال نگراني زندگي كنند ، زيرا به اطرافيان خود وابسته باشند ، اما ، در عين حال ، روابط آن ها پر بار باشد . مسائل زماني ظاهر مي شود كه آن ها احساس كنند ، بر اثر سرزنش ديگران فلج شده اند يا احساس كنند در اطراف خود ، فردي قوي تر از آن ها وجود ندارد كه بتوانند ، براي حل دشواري هاي زندگي ، از او كمك بگيرند . وانگهي ، ممكن است افرادي وجود داشته باشند كه به ديگران وابسته باشند و در نتيجه در حالت نگراني زندگي كنند ، اما زندگي آن ها ، در عين حال ، پر بار باشد . اين حالت ، تنها زماني پيش مي آيد كه نياز به خودمختاري آن قدر قوي مي شود كه آن ها نمي توانند با هر كسي رابطه برقرار كنند و ممكن است به افسردگي گرفتار شوند . اگر نتيجه در حد وسط قرار گيرد ، سطح وابستگي يا خودمختاري نبايد موجب نگراني شود .
مؤلفان آزمون ، چند تجربه روشن دارند كه از اين ادعا پشتيباني مي كنند . به هنگام تهيه آزمون ، آن را هم در مورد بزرگسالان بهنجار و هم در مورد بيماران رواني ( روان پريش ) به اجرا مي گذارند . نتايج دو گروه در خرده مقياس هاي وابستگي عاطفي به ديگران و خودمختاري ، تفاوت هاي معني دار زيادي نشان مي دهد . بدين صورت كه بيماران رواني ، به سؤالات مربوط به وابستگي خيلي اهميت مي دهند ، اما مفهوم جمله اين نيست كه افراد نيازمند به وابستگي ، در رديف بيماران روان پزشكي قرار مي گيرند .
مثل ساير آزمون ها بهتر خواهد بود نتايج خود را با نتايج دوستان ، همكاران يا همكلاسي هاي فعلي يا احتمالي خود مقايسه كنيد . هر چند كه مطالعه رفتار انسان ها تفسير نتايج را زير سؤال مي برد ، دست كم مي توانيم با اطمينان بيشتري بگوييم: همسراني كه شخصيت هاي قابل مقايسه دارند ، در مقايسه با همسراني كه خيلي با يكديگر تضاد دارند ، بيشتر مي توانند اميدوار باشند كه زندگي موزون و هماهنگ خواهند داشت . به عبارت ديگر ، ضرب المثل ( كبوتر با كبوتر ، باز با باز كند همجنس با همجنس پرواز ) در روابط زن و شوهر بيشتر مصداق پيدا مي كند .
براي روشن تر شدن مطلب ، مورد زن و شوهري تشريح مي شود كه براي مشاهده پيش نگارنده آمده بودند . دشواري آن ها ، به احتمال زياد ، از سطح وابستگي آن ها نشأت مي گرفت . نمره شوهر در مقياس وابستگي پايين تر از متوسط بود ، در صورتي كه وابستگي زن از 80 درصد نيز تجاوز مي كرد . اين تفاوت ، به مرور زمان ، موجب اختلاف و خصومت شده بود . به عنوان مثال ، شوهر نمي توانست تحمل كند كه به هنگام بيماري ، او را لوس كنند و مورد ترحم قرار دهند . او ، وقتي بيمار مي شد ، دوست داشت تنهايش بگذارند . كل انتظارهاي او اين بود كه برايش نوشيدني و خوردني بياورند . بر عكس ، زن ، وقتي بيمار مي شد ، دوست داشت همه به فكر او باشند و به او برسند . او دوست داشت شوهرش پهلويش بنشيند ، برايش حرف هاي عاشقانه و خوشايند بزند و تنها براي آوردن خوردني و نوشيدني از او دور شود . در سال هاي اول زندگي ، زن تصور مي كرد كه نياز شوهر براي تنها ماندن ، به معناي طرد اوست . به علاوه ، فقدان شور و شوق شوهر براي نشستن زن در كنارش ، به هنگام بيماري را نشانه بي تفاوتي نسبت به خود تفسير مي كرد . تعامل اين زوج در طول سال ها موجب شده بود كه زن ، شوهر را بي عاطفه تصور كند ، در صورتي كه شوهر در مقابل ( توقعات بيش از اندازه زن ) عصباني مي شد .
بيست و پنج سال است كه اين زن و شوهر با هم زندگي مي كنند . در اين مدت توانسته اند يكديگر را بشناسند ، اما در برخي لحظه ها دشواري هايي پيدا كرده اند . بايد به خاطر داشت كه اختلاف در سطوح وابستگي ، يكي از پديده هاي رايج است و الزاماً بيانگر دلبستگي يكي به ديگري نيست . ممكن است شخص خودمختار مدت ها تنها بماند و از برقراري يك رابطه به طور كامل رضايت داشته باشد . كسي كه به ديگران وابسته است ، ممكن است نتواند بفهمد كه افراد بسيار خودمدار و سرد نيز وجود دارند . اما ، واقعيت اين است كه هر دو الگوي رفتاري ، ارجحيت ها را نشان مي دهند و يكي بر ديگري برتري ندارند . زندگي دو نفري ، براي كساني كه از سطح وابستگي مشابهي برخوردارند ، آسان خواهد شد ، اما اگر تفاوت وجود داشته باشد ، نبايد آن را شاخصي از كم ارزشي طرف مقابل تفسير كرد و خود را برتر از او دانست . به سخن ديگر ، اگر يكي از زن و شوهرها ، از درجه وابستگي بيشتري برخوردار باشد ، نبايد آن را نقطه ضعف در نظر گرفت و نسبت به او احساس برتري داشت .
|