مقالات آموزشی

 

 

 

مشاورین حاضر در کلینیک
آتنا سادات میررجائی
آزاده امیر
فاطمه قانعی مطلق
مرضیه ذبیحی
میترا ضیایی عاقل
مریم مرواریدی
عطیه تقوی
محمدرضا سعیدی
محمد حسین سلمانیان
مینا شعبان زاده
هانیه میر
سمیه قاصری
حسین چم حیدری
جانان محبوبی
سمانه خمسه ای
محمدرضا ودادمفرد
سعیده باقری
سارا خواجه افضلی
محمدرضا صنم یار
سیما سیفی
روانکاوی و رفتار اخلاقی
جهت ایجاد مطالب مدیریت سایت ـ امیر علیزاده رهور مطالب مرتبط با صفحه اول سایت ـ مدیریتروانکاوی و رفتار اخلاقی
ارسال شده در تاریخ: 14 تیر 1402
روانکاوی و رفتار اخلاقی: 
 
چرا آموزش اخلاق به دیگران بی‌فایده است؟
  • فروید بر این باور بود که "احساس گناه" ضامن رفتار اخلاقی است. اگر شخص دارای ظرفیت احساس گناه باشد، وقتی ایگو(هسته مرکزی و هشیارانه شخصیت) بخواهد کاری انجام بدهد که با ارزش‌های سوپرایگو(وجدان) هماهنگ نباشد، اضطراب شدیدی در وی ایجاد می‌گردد و  باعث بازداری می‌شود. این اضطراب نوروتیک که محصول عدم هماهنگی خواسته‌های ایگو با سوپرایگو است میل شخص را کنترل می‌نماید و این بازداری کاملا از جنس احساس/تکانه است نه استدلال و تفکر؛ بنابراین، آموختن و یاددهی در آن نقشی ایفا نمی‌کند. 
  • چنانچه سوپرایگوی شخص به درستی شکل نگرفته باشد این ظرفیت احساس گناه منجر به اضطرابی کمتر از معمول، یا بیشتر از نیاز در فرد می‌شود، یا طرف پرهیزگار و زاهد مآب می‌شود و حتی از فکر کردن به هر میلی مضطرب می‌گردد، یا هرآنچه میل او از وی طلب کند بدون تأمل انجام می‌دهد. برای اینکه سوپرایگوی شخص درست شکل بگیرد باید تربیت کنندگان، مراقبان، و والدین آرمانِ فرد باشند؛ یعنی بین کامیابی و ناکامی تعادل برقرار کنند. برای این تعادل جویی باید والدین شخص آدم‌های نسبتأ خوبی باشند نه کاملأ خوب یا کاملأ بد؛ چون والد کاملأ خوب ناکام نمی‌کند و والد کاملأ بد کامیاب نمی‌کند و بدین سبب ظرفیت تفکر و اخلاق شکل نمی‌گيرد. از منظر فروید، ظرفیت تفکر با ایجاد خیالپردازی شروع می‌شود و محصول ناکامی است و از این مسیر ظرفیت تفکر در او پرورش می‌یابد. فروید معتقد است که انسان اخلاقی از کاراکتر اخلاقی برخوردار است؛ یعنی براساس طبع اخلاقی رفتار می‌کند و به پیامدها یا وظایف جبری توجهی ندارد. بر این مبنا، کاراکتر اخلاقی با آموختن اخلاق حاصل نمی‌گردد بلکه از مسیر تربیتی والدین نسبتأ خوب در کودک شکل می‌گیرد. 
  • در نهایت، فروید اینگونه نتیجه‌گیری می‌کند که اخلاق روانکاوی نشأت گرفته از اخلاق منفعت گرایانه یا اخلاق وظیفه گرایانه نیست، بلکه بر پایه شخصیت اخلاقی "اشتیاق درونی فرد به عمل اخلاقی" استوار است. برخلاف انسان‌های سالم، افراد نوروتیک به اخلاق مبتنی بر وظیفه و حکم گرایش دارند که در واقع رفتاری وسواس گونه و نمایشی است و با توجه به جبرِ حکم و وظیفه عمل می‌کند و به  دیگران پاسخ می‌دهد اما کسی که بر اساس اشتیاق درونی‌اش عمل می‌کنند و به خودش و پاسخ می‌دهند؛ بنابراین، اگر ظرفیت اخلاقی و سوپرایگو به درستی شکل گرفته باشد فرد می‌تواند بین خواسته‌های درونی، واقعیت بیرونی و ارزش‌های اجتماعی‌اش توازنی برقرار کند و به سازگاری دست یابد.
 
 زیگموند فروید 
 
اقدام کننده: شاهچراغی
تعداد مشاهده: 184